داستان خواننده ای 👨🎤( ابراهیم با بازی پرویز پرستویی) قبل از انقلاب است که همزمان با *نقلاب سال 57 ، دستگیر می شود. او مدعی است که انقلاب *مانع اوج* او شده و اگر یک ماه دیرتر این اتفاق افتاده بود! به یکباره و با مکانیسمی مجهول و بی منطق ، تبدیل به خواننده ای معروف شده و موفق به تولید آلبوم و اجرای کنسرت می گشت. پس از آزادی نیز به دنبال آرزوی خود برای اجرا در سالن است. در این میان دختر او که برای کسب در آمد در مراسم های خانواده مسئولین مداحی می کند، موفق به اغوای همسران وزیران شده و مجوز اجرا برای برگزاری هفته فرهنگی ایران در ترکیه🇹🇷 را دریافت می کند و ابراهیم به همراه دختر و دوستش به ترکیه می رود.
در فاصله آغاز مراسم هفته فرهنگی و حضور این افراد در ترکیه که مستمسک مناسبی از دید کارگردان برای به تصویر کشیدن برتری های ترکیه و تحقیر ایران و ایرانی است و ابراهیم مشغول تمرین است، مسئولین ایران با آگاهی از کپی برداری او از اثر دیگران، اجرای او را لغو می کنند.
در ادامه با نبوغ تخیلی و غیر قابل اغماض عوامل فیلم در راستای پیشبرد داستان، ابراهیم به آرزوی خود برای اجرا در کنسرتی که متعلق به خواننده زن 👩🎤 ترکیه ای است، می رسد. واسطه آشنایی ابراهیم و زن خواننده، پسر اوست که با سودای خوانندگی و معروفیت چند سالی است که با ربودن پول های پدر و خواهرش به قصد مهاجرت به امریکا، به عنوان پرستار فرزند این زن، در ترکیه به سر می برد. به این واسطه خواننده زن که حال عروس ابراهیم نیز محسوب می شود امکان همراهی و اجرای ابراهیم را در کنسرت خویش فراهم می کند.
*اندر محتوای فیلم مطرب*
از داستان فانتزی و آب بندی فیلم و ارجاعات مضحک سیاسی و شوخی های سخیف جنسی و... که بگذریم، چند نکته درباره کلیت فیلم و موضوع موسیقی قابل طرح است:
🔺مسئولین و نهادهای مرتبط در طی چهل سال گذشته تعریف درستی از شادی و نشاط حقیقی برای مردم و هنرمندان ارائه نکردند و در مقابل فرهنگ بیگانه اقدام به ترویج فرهنگ و سبک خاص خود در جامعه نموده.
🔺بی مسئولیتی مدیران از طرفی منجر به ترویج و ذائقه سازی متناسب و هماهنگ با فرهنگ منحط غربی شده و بسیاری از مردم را ناآگاهانه به سمت موسیقی های آسیب زا به روح و جسم، به عنوان اسباب شادی سوق داده، غافل از آنکه اگر شادی واقعی ای از آنها مترتب بود در حال حاضر آمار خودکشی و افسردگی در دنیای غرب می بایست صفر درصد بود. از طرف دیگر در عوض هدایت هنرمندان داخلی به سمت موسیقی اصیل ایرانی و کمک به شکوفایی استعدادها، همچنین کسب علم و آگاهی، آنها را به بیراهه ی تقلید صرف از موسیقی های مخرب و مبتذل غربی واداشته و طبیعتا مانع شکوفایی ذوق و استعداد آنان شده.
🔺حفره عمیق تحقیق و پژوهش در زمینه موسیقی، نشاط و چگونگی ارتباط بین این دو مقوله و ارائه اطلاعات دقیق به مردم پس از گذشت چهل سال از انقلاب کاملا محسوس است. لازم به ذکر است که مسئولان امر بدون هیچ بررسی ای نیز می توانند با مشاهده اوضاع و احوال شخصی بسیاری از به اصطلاح موسیقی دانان و خوانندگان خارجی و داخلی سطح شادکامی، آرامش و میزان رضایت این افراد از زندگی شخصی شان را بسنجند.
🔺 آگاهی مسئولین از طرفی منجر به نجات موسیقی و هنرمندان از ورطه کنونی شده و از طرف دیگر با تبیین درست، مانع سوء استفاده های سیاسی از موضوع شادی و موسیقی و آسیب های آن به مردم خواهد شد.
🔔بدیهی است که حاصل عملکرد متولیان فرهنگی کشور و رها کردن عرصه فرهنگ و بالاخص موسیقی، منجر به کج سلیقگی های موجود شده و مصداق موسیقی و کنسرت تنها در نوع تقلید از فرهنگ غرب معرفی می شود. همچنین ثمره چنین مدیریتی، تنزل دغدغه هنرمند به سطح فیلمی مانند مطرب است که شان و منزلت مردم با فرهنگ ایران را تحقیر کرده و به سخره می گیرد و لذا منجر به دامن زدن به مطالبات کاذب می شود.
📣 ایران دارای موسیقی اصیل و غنی🎼 و هنرمندانی متخصص و متعهد است که هیچگاه اصالت خود را از دست نداده اند و چه بسیارند مردم دنیا که علاقمند موسیقی و هنر هنرمندان اصیل ایرانی اند هرچند که به زبان فارسی مسلط نباشند. لذا این عرصه در اختیار مسئولین است که روند موجود را ادامه دهند و یا از خواب غفلت و رخوت بیدار شوند.