زهرا خندان /قابلیتی که کتابِ «چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم» برای تبدیل شدن به یک اثر تلویزیونی و سینمایی دارد می‌تواند در جهت پاسخ‌گویی به نیازِ جهان امروز به عشق پاک و فزاینده در زندگی خانوادگی باشد، این قابلیت ممتاز را نباید نادیده گرفت. هنر هفتم در مورد خانواده و استحکام آن، هرچقدر کار کند، کم کار کرده است زیرا مهم‌ترین رکنی که می‌تواند یک زندگی را ایده‌‌آل و مطلوب کند، یک خانواده است؛ «خانواده»، سلول اصلی و بنیادی در تمدن اسلامی است برخلاف تمدن مادی که «شهروند» سلول اصلی است چون افراد باید چرخ‌دنده‌های این تمدن را بچرخانند هرچند در زیر آن له شوند و برای این مهم لازم است خود را در حد ماده کوچک بشمارند تا نیازی به آرمان‌های بالاتر نیابند و برای هدفی چون لذت مادی‌گرایانه، خانواده اغلب اوقات مزاحم است چون تعهد می‌آورد و مسئولیت‌زاست! اما تمدن اسلامی، انسان نیاز دارد، انسانی که بداند که چقدر عظیم و بزرگ است که ماده و دنیا نمی‌تواند او را پر کند پس باید از محبت اشباع شود و باید محبتی فزاینده باشد که او را به آرمانی بالاتر از لذت و رفاه برساند. 

با این تفاوت در ادبیات جهان، وصال را پایان عشق می‌دادند اما در ادبیات تمدن اسلامی عشقی که از بی‌نهایت نشات می‌گیرد با وصال کمرنگ نمی‌شود بلکه با گذر زمان شوریده‌تر شود که آن وابسته به نوع هدف و طرح زندگی خواهد بود.

پس هنر هفتم برای آنکه در این سطح بتواند ابزاری برای تمدن اسلامی باشد، باید تمرکز ویژه‌ای بر مسئله‌ی خانواده داشته باشد. «هیچ‌چیز به اندازه‌ی خنده‌ی آرام و شادمانه‌ی تو، بر قدرتِ کار کردن و سرسختانه و عادلانه کار کردنِ من نمی‌افزاید و هیچ‌چیز همچون افسردگی تو، مرا تحلیل نمی‌برد و ضعیف نمی‌کند»

این ادبیات در «چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم» اثر «نادر ابراهیمی» وجود دارد که اگر به یک مجموعه تلویزیونی یا فیلم‌ سینمایی تبدیل شود، ظرفیت این را دارد که یک هنر متعالی و حتی هنرِ ناظر بر حل معضلات باشد.

کتابی که فقط یک اثر ادبی فوق‌العاده نیست، دارای غنای محتوایی است که نشان از تجربه، صداقت، مطالعه و... دارد و از چندین کتاب بهبود روابط همسران شاید کارآمدتر باشد.