زهرا خندان /مجموعه‌ی تلویزیونی «فریبا» را شاید بتوان یکی از مجموعه‌هایی دانست که صداوسیما با توجه به موقعیت زمانی مبادرت به ساخت آن کرده است. پُرکِشش بودنِ موضوع، بازی خوب بازیگران به همراهِ گره‌های داستانیِ درست به جذابیت داستان کمک کرده تا مخاطب را تا آخرین قسمت دنبال‌کننده‌ی آن کند، هرچند برخی از پرداخت‌ها ضعیف اما قابل اغماض بود. پرداخت به موضوع اینفلوئنسرها با توجه به اقبال عمومی جوانان به سمت این نوع کارها با وجود دسرسی آسان در فضای تیک‌تاک، یوتیوپ، اینستاگرام بسیار مهم و ضروری است. 

نمایش ساختار شرکت‌ها و تسلط بر زندگی اینفلوئنسرها را شاید بتوان جذاب‌ترین بخش این مجموعه دانست که آزادی فردِ مشهور با قراردادهای منعقد شده با شرکت محدود می‌شود و این آزادیِ نمایشی، دروغ بزرگ رسانه‌ای است.

بخش دیگر، پرداخت به زندگی فیک «دروغین» این افراد است که برای دستیابی به سودِ بالاتر حتی حاضرند، ازدواج صوری هم بکنند.

نکته‌ی قابل تأمل این مجموعه، نمایش معیار ارزش‌گزاری افراد بود که بر مبنای سودآوری آنها رتبه‌بندی می‌شدند، دقیقا در نظام سرمایه‌داری، افراد به اندازه‌ی سودآوری‌شان در این نظام جای دارند! 

نمایش تأثیر زندگی‌های نمایشی اینفلوئنسرها بر تمایلات مردم در جهت تشابه با زندگی این افراد و فشارهای روانی حاصل از آن، دقیق پرداخته شده بود. پرداخت مناسب مجموعه نسبت به موضوع «قاچاق انسان به ویژه دختران» از نکات مثبت این مجموعه بود و در روند داستان به امنیت ترکیه، مسئله خرید مسکن ایرانیان در آنجا و سایت‌های قمار که عموما مبدأ استقرارشان ترکیه‌ست به خوبی ورود کرده است و می‌توان آن را پاسخ خوبی به سیاست اخیر رسانه‌های ترکی در عصبانی کردن ایرانی‌ها دانست.

موضوع بازی و آفت قمار که در بازی‌ها، نسل جوان را آلوده می‌کند، به خوبی پرداخت شده بود و نکته‌بینی سازندگان به حدی دقیق بود که اشاره شد بازی منچ هم از درمعرض قمار بودن مستثنی نیست.

استفاده ابزاری و جنسیتی از دخترانی که در صنعت مد و تبلیغات در شرکت‌های مربوطه مشغول می‌شوند، از نکات حائزاهمیتی است که خوب است مجموعه‌ای مستقل در مورد آن ساخته شود و چرایی این عطش در جوانان را به تصویر بکشاند و چگونگی‌اش را در قالب این شرکت‌ها به چالش بکشاند.

مجموعه‌ی تلویزیونی فریبا از آن دست مجموعه‌هایی است که توسط رسانه‌ی ملی درست هزینه شده است.