معصومه عمرانی / شهریور شاید بیشتر از هر وقتی بوی مدرسه میدهد، حتی بیشتر از روز اول مهر. شور و شوق بچهها برای خرید نوشتافزار و کتب درسی به والدین هم منتقل میشود. اما نوشتافزار فقط وسیله یادگیری و انتقال فرهنگ نیست، بلکه به خودی خود هم میتواند فرهنگساز باشد، شاید عکس روی جلد یک دفتر اثری به مراتب بیش از مطالبی که در آن مشق میشود روی دانشآموز داشته باشد.
با این وجود مسئولان مربوطه چقدر نسبت به استفاده از این فرصت اهتمام دارند؟ چقدر مراقبت میکنند تا این فرصت به تهدیدی بزرگ بدل نشود؟
کافیست تنها یک جستجوی کوچک در فروشگاههای اینترنتی و حضوری انجام دهید، تقریبا هیچ فروشگاهی نیست که روی نوشتافزار آن عکس لبوبو و کرومی و دختر کفشدوزکی و.... نباشد. بخش قابل توجهی از این لوازم هم ساخت ایران است!
آیا نظارتی روی آنچه همنشین هر روز کودکان ماست نیست؟
پدر و مادرها حتی اگر دغدغه هم داشته باشند باید متحمل زحمت و احیانا هزینه بیشتری شوند تا بلکه بتوانند نوشتافزار سالم برای بچهها فراهم کنند.
قطعا باید از تولیدکنندگان لوازم فاخر به صورت ویژه حمایت ویژه شود تا سایر تولیدکنندگان برای آمدن به سمت تولیدات اینچنینی انگیزه پیدا کنند.
مگر حمایت از یک تولیدکننده چقدر کار سخت و پیچیدهایست که همیشه یکی از چالشهای بزرگ فرهنگی ماست؟
و صد البته که تولیدکنندگان هم باید نسبت به ایجاد تنوع و تولید آثار جذاب و باکیفیت اهتمام دوچندان داشته باشند.
چند سالیست در شهریور ماه نمایشگاه نوشتافزار داخلی برگزار میشود که شاید؛ شاید بتوان راحتتر در آن به کالای فرهنگی سالم دست یافت، چرا که همانطور که پیشتر اشاره شد بخشی از کالاهای تهاجمی، تولید داخل هستند و در نمایشگاه حاضر!
اگر بخواهیم عمیقتر به موضوع نگاه کنیم خواهیم دید اساسا مشکل از جایی شروع میشود که شخصیتهای اینچنینی محبوب کودکان ما میشوند و هنرمندان ما ناتوان از خلق یک شخصیت اثرگذار هستند، یا اگر توانمندند مورد حمایت قرار نمیگیرند.
دقیقا مشابه مسئلهای که در فیلم و سریال داریم و حتی جزء مطالبات رهبر بزرگوار بوده است؛ فرهنگ و تمدن ما به قدری غنی و اصیل است که به اندازه تاریخ سوژه برای تولیدات فرهنگی داریم، اما بهجای اینکه ما بتوانیم شخصیتهای مطرح ایرانِ اسلامی را به دنیا، یا حداقل کشورهای همسایه معرفی کنیم جزء بزرگترین مصرفکنندههای کالای فرهنگی تقلبی هستیم.
در حداقلیترین حالتِ ممکن گردش مالی میلیاردی لبوبو در ایران میتوانست متعلق به یک قهرمانِ واقعیِ وطنی باشد؛ اما دریغ!
به نظر میرسد اساسا دغدغهای برای اصلاح این روند وجود ندارد، که اگر میداشت شاهد نتایج بهتری بودیم...