عالیه بهرام‌زاد /نگاه عوامانه، فیلم و سریال در هر ژانر و با هر کیفیتی به لحاظ هنری و محتوایی را یک مجموعه‌ی تولیدیِ صِرف جهت سرگرمی می‌پندارد. اما فکرهای پشت صحنه و سیاست‌گذاران به خوبی می‌دانند به دنبال القای چه فرهنگ و پیامی به بیننده هستند. گاهی مستقیم و گاهی مستتر در جریان یک فیلم. گاهی حتی بعد از چند سال که در عالم واقع اتفاقی رخ می‌دهد گویی بیینده حرفه‌ای، سال‌ها پیش آن را دیده است. گاهی حتی ساختارِ باورش نیز بر پر پایه آن فیلم با ادراک ناخودآگاهش شکل گرفته و خود نفهمیده است.

نمونه‌ای از این جهت‌دهی فیلم سینمایی "تیرانداز" است که از شبکه‌های سیما هم پخش شده است. در خلاصه این فیلم آمده: "تیرانداز فیلمی است به کارگردانی آنتوان فوکوا و محصول سال ۲۰۰۷ درباره‌ی دروغگویی‌ها، توطئه‌چینی‌ها و خیانت‌هایی که در سطوح بالای دولتی آمریکا به وقوع می‌پیوندد. یک تیرانداز ماهر که برای مدتی در آرامش زندگی می‌کند، از یک توطئه برای ترور رئیس جمهور مطلع می‌شود. اکنون او که متهم اصلی این ترور شناخته شده است، تصمیم می‌گیرد رد قاتل اصلی را بگیرد و دست عاملان اصلی ترور را رو کند.

قصه‌ای درباره‌ی نبرد فرد علیه سیستم، قصه‌ای که تماشاگر به راحتی با آن ارتباط برقرار می‌کند. تماشاگر در حین تماشای فیلم کاملاً درگیر قصه می‌شود. در هر فصل این پرسش در ذهن تماشاگر نقش می‌بندد که قهرمان قصه چگونه می‌تواند از پس این دام و توطئه‌ی جدیدی که برای وی تدارک دیده‌اند، بربیاید."

نکته اصلی از دید تماشاگر آگاه، نقش سناتوری است که صرفا برای جنبه‌های تبلیغاتی، ترور رئیس جمهور را تدارک دیده است. هر چند ترورهای سیاسی در آمریکا محصول خشونت‌های سیاسی فزاینده در سابقه این کشور است اما در آستانه انتخابات آمریکا و با مراجعه به چنین فیلم‌هایی، گویی این یک حرکت از پیش تعیین شده برای کسب آراء مردم این کشور است.

سیاسیون، ثابت شدن ساختگی بودن این ماجرا را واترگیتی دیگر برای آمریکا و علیه ترامپ می دانند. فرار رو به جلو برای اثبات عوامل خارجی به‌ویژه دست داشتن ایران در این ماجرا شاید علت دیگری برای این صحنه آرایی باشد. حال آنکه از منظر ایرانی‌ها " انتقام سخت هنوز در راه است."