• «عمامه صورتی» در جهت اثبات پیش‌فرض‌های مستندساز

زهرا خندان /با چشم‌پوشی از سطح پایین مستند در بُعد ساختاری، که گاها به شدت در ذوق مخاطب می‌زند، می‌توان آن را یک فیلم کوتاه نامید تا مستند، زیرا مستند بر پایه‌ی استنادهای واقعی، به‌دنبال توصیف یا تبیین یک واقعه می‌رود، موضوعی که در این مستند غالبا به فراموشی سپرده شده بود.

نهی‌ازمنکر مکشفه‌ها، تأثیری در بهبود وضعیت پوشش ندارد! پیش‌فرضی‌ست که مستندساز آن را در روند داستانی خود با انتخاب آخوندی در طراز همین پیش‌فرض، به اثبات می‌رساند. روند داستانی مستند با حضور یک آخوند فعال در حیطه ورزش شکل می‌گیرد، آخوندی باصفا که سادگی و صفایش برای حضور در آزمایش اجتماعی‌ای که مستندساز رقم ‌زد، اصلا کافی نبود و فقدان زبان گویا سبب شد کفه نتیجه‌ی آزمایش به سمت فرضیه‌ی مستندساز سنگین شود. 

عدم توانمندی معرفتی_شناختی یا بروز به‌جای آن، این آخوند باصفا را دارای لکنتی می‌کند که یارای پاسخگویی به شبهات و احساسات نامطلوب مطرح شده از طرف مکشفه‌ها را ندارد! به عنوان مثال ترسی که آخوندها به عنوان دین به مردم می‌فروشند! دست داشتن طلاب در خون مردم! گذاشتن تمام بار فتنه‌های چهل ساله بر دوش آخوندها! و... سخنانی بود که دختران مکشفه‌ چشم در چشم این آخوند زدند و یا جوابی داده نشد یا جواب در مستند آورده نشد! که هر دو حالت نشان از مداخله غیرعلمی مستندساز دارد.

عمامه۱

حتی گاهی در جای‌جای گفت‌وگوهای دختران با آخوند، مستندساز وارد می‌شد یا از پشت دوربین، کسی به مصاحبه‌شونده جهت می‌داد. سوالات مهمی بی‌جواب گذاشته شد که تنها یک گزاره‌ را بزرگ می‌کنند و آن این است: اگر با لحن مناسب از شما خواسته شود، پوشش خود را رعایت کنید، می‌کنید؟

جواب: خیر!

پس نهی‌ازمنکر و فشار مذهبی‌ها برای بهبود وضعیت حجاب، تلاشی بی‌نتیجه خواهد بود... غلط مصطلحی که در باور برخی رایج شده است. یکی از مهم‌ترین عوامل بازدارنگی در گناه اجتماعی، امربه‌معروف و نهی از منکر است که با کاهش امنیت روانی در اجتماع، جرأت انجام گناه را در افرادی که عمل گناهی انجام می‌دهند کاهش می‌دهد. ممکن است برخی افراد آن‌چنان گستاخ باشند که تغییر نکنند، اما عدم ایجاد امنیت روانی، سبب می‌شود برای افرادی که بین انجام ناهنجاری اجتماعی یا ترک آن مانده‌اند، بازدارندگی ایجاد شود. همین موضوع رمز سخن گهربار مرجع عالی‌قدر است که می‌گویند؛ تذکر لسانی، وظیفه‌ی همگانی‌ست و در ادامه می‌فرمایند: بگید و رد شید. بنابراین اصل در نهی ازمنکر لسانی، تغییر فوری در عمل گناه فرد نیست بلکه عدم ایجاد حاشیه امن برای انجام گناه در اجتماع است.

  • عدم فهم روحانیت از کف میدان و عدم توانمندی در اولویت‌بندی مسائل اجتماعی، محصول مستند «عمامه صورتی»

در مستند بارها به طعنه وظیفه آخوند را درس و بحث می‌شمردند و از کافه آمدن او یا ورزشکار بودن یا هم‌صحبت شدن با جوانان، تعجب می‌کردند. این موضوع به‌گونه‌ای پردازش شد که گویی تنها این آخوند در کف میدان است و به همین علت اولویت را نهی‌ازمنکرِ بی‌حجابی نمی‌داند! مابقی جامعه‌ی روحانیون به علت مشغولیت به درس و بحث، خبری از جامعه نداشته و اولویت اول را حجاب می‌دانند!! اشتباهِ واضحی که یا ناشی از عدم شناخت مستندساز از جامعه‌ی عظیم روحانیت است یا از روی...

بگذریم! 

قشر قابل قبولی از روحانیون چه زن و چه مرد در دانشگاه‌ها و مدارس فعال هستند و از میان آنان تعداد بالایی از شناخت کافی و حتی جامع‌نگری برخوردارند! کافی بود مستندساز، کمی بیشتر از بدنه‌ی حوزه علمیه آگاه بود تا می‌توانست از مبلغ یا مبلغه‌ای با سبقه‌ی علمی و زبان گویا استفاده کند. اگر این همت را می‌کرد حتما مبلغه‌ای می‌یافت که هم‌جنس مصاحبه‌شوندگان بود و قطعا نتیجه‌ی آزمایش اجتماعی بسیار متفاوت‌ بود. عدم فهم کافی مستندساز از تفاوت بین ارشاد و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، سبب انتقال همین فهم نادرست به مخاطب می‌شود.

ارشاد، مهم‌ترین وظیفه‌ی یک طلبه است که سبب می‌شود زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی و فردی به‌گونه‌ای ایجاد شود که افراد در این زمینه‌ها، قادر به شناخت خیر از شر شوند، اما با قدرت اختیار خیر یا شر را انتخاب کنند. عدم فهم این نکته سبب می‌شود افراد، حوزه‌ی دین را فردی بپندارند و با توجه به قدرت اختیار، لجام‌گسیخته‌، اقدامات اجتماعی که دین آن را ایجاب می‌کند تخطئه کنند. درحالیکه دین یک ضرورت اجتماعی_فردی و تمدنی است و همین ضرورت ایجاب می‌کند، نهادهای دینی تمام تلاش‌شان را برای ایجاد زمینه‌های شناخت خیر و شر و جهت‌دهی انتخاب به سمت خیر انجام دهند.

 استاد بزرگ حوزه استاد صفایی (ره) با اقشار مختلف مردم مرتبط بودند، از مشروب‌خوار گرفته تا مطرب و... همین باعث اتهاماتی به ایشان شد، اما نکته‌ی بسیار مهم این است که این ارتباطات را برای ارشاد مخاطبینی که با آنان مرتبط بودند به کار می‌گرفتند، به گونه‌ای که آن‌ها از نظر شناختی به خیر و شر بودن مسائل پی‌ می‌بردند اما در هنگام انتخاب ممکن بود برخی مانند ابوذر، خیرگزین شوند و برخی مانند ابوجهل، شرگزین. ایشان از چنان جامع‌نگری‌ای نسبت به دین برخوردار بودند و چنان عشقی به مردم داشتند که از همین افراد، بسیاری طلبه شدند و حتی برخی به درجه‌ی شهادت نائل گشتند. افرادی همانند استاد صفایی در بین زنان و مردان طلبه کم نیستند، فقط کمی اراده برای یافتنشان می‌طلبید.

  • عدم حمایت مردم از مطالبات روحانیت در بعد از انقلاب، گزاره‌ی دیگر در مستند «عمامه صورتی»

مستند علت حمایت مردم از روحانیون زمان طاغوت را همراهی آنان با مطالبات مردم می‌دانست و این دیدگاه را منتقل می‌کرد که در جمهوری اسلامی به علت فسادهای برخی از روحانیونِ مسئول و عدم مطالباتی چون مبارزه با فقر، اختلاس، گرانی و... مردم رودروی روحانیون و به تبع آن رودروی برخی از واجبات الهی قرار گرفته‌اند و اگر فریادهای روحانیون و مراجع با دغدغه‌های مردم بلند شود، قضیه حجاب روند مثبت‌تری خواهد گرفت.

اولا، هنوز که هنوز است مردم نسبت به دین گرایش شدید دارند از مراسماتی چون اعتکاف‌، پیاده‌روی اربعین، عزاداری‌های محرم و صفر، زیارت اهل بیت علیهم‌السلام و... کفه به سمت گرایشِ بیشتر مردم به دین است. به‌علاوه عمق اعتقادات مردم نسبت به گذشته افزایش یافته است.

دوما، بخش کثیری از مردم همراه با روحانیت مطالباتی در زمینه حجاب، گرانی و... دارند مشکل اینجاست که به عمد یا به سهو این قسمت از مردم سانسور شده است.

سوما، با این گزاره‌های مستند، مخاطب این را برداشت می‌کند که به‌دلیل تشکیل حکومت اسلامی، مردم از حمایت روحانیون دست برداشته‌اند و از دین هم فاصله گرفته‌اند.

عمامه۲

گزاره‌ای عامیانه که گاهی از زبان برخی سیاسیون و... هم شنیده می‌شود! اگر مردم با امام همراه شدند علاوه بر فساد بسیار زیاد شاه، به وابستگی این موجود ضعیف به بیگانه، ذلت این خاندان ملعون نسبت به دول آمریکایی و اروپایی و از آن‌ طرف، غضب شدید به مردم بود. با تشکیل جمهوری اسلامی ایران، حاکمیتی شکل گرفت که در عمل استقلال خود‌ از غرب و شرق را اثبات نمود و با وجود تحریم و نفوذی‌ها و ابتذال فکری بخشی از سیاسیون و اصحاب رسانه، یک قدرت بی‌بدیل در منطقه شد که موازنه جهانی را تغییر می‌دهد.

پرچمداری توحید در جهان چیزی است که بدون تشکیل حاکمیت امکان نخواهد داشت. متاسفانه به علت تقلید از نظام سرمایه‌داری و عوامل دیگر مشکلاتی در حکومت نوپا و تازه بالغ شده جمهوری اسلامی وجود دارد که کاملا طبیعی‌ست و اتفاقا انتقادهای مردم و برخی از عدم همراهی‌ها اگر با درایت مسئولین همراه شود سبب پختگی نظام خواهد شد، در نتیجه انتقادها و فریادها در جمهوری اسلامی ارزشش بسیار زیاد است.

  •  مقایسه‌ی بین اختلاس و حجاب، مغلطه‌ی آشکار در مستند «عمامه صورتی»

مغلطه‌ی آشکار مستند را در مقایسه بین اختلاس و نهی‌ازمنکر بی‌حجاب می‌توان دید! مغلطه‌ای که ناشی از فرافکنی است! اثرات گناهی چون اختلاس، گرانی یا... بر اجتماع، ممکن است بیشتر از کشف حجاب باشد! اما نباید کم‌کاری در زمینه‌ی نهی‌ اختلاس را با انجام وظیفه در نهی بی‌حجابی جبران نمود! این موضوع مثل این می‌ماند که مادری که فرزند خود را به مدرسه نمی‌فرستد را به‌خاطر دادن غذا به او مواخذه کنند، که به‌ وضوح مضحک و غلط است. هر کدام در جایگاه خود باید انجام شوند. اما اینکه باید دستگاه‌های قضایی، فرهنگی و سیاسی اهم هدف خود را بر روی اختلاس و گرانی و... بگذارند، مسئله‌ی درستی است که مستند با این مغلطه‌اش آن را بی‌ارزش کرده است.

از دیگر سو، پرداخت ناقص به قضیه‌ی مونوریل در استان قم در گفت‌وگو بین طلبه‌ی مستند با طلبه‌ی اخراجی بسیار سطحی و غیر علمی به‌نظر می‌رسید. طلبه‌ی اخراجی ادعا می‌کرد چون منوریل از قسمتی از حرم رد می‌شود، علما چنان فشاری بر شهرداری آورده‌اند که سبب معطل ماندن طرح شده! ادعایی که با توجه به سخنان غالب متخصصین عمران و شهرسازی شهر مقدس قم، کذب است و ادله‌ی مختلف فنی برای این تعلل وجود دارد.

 در قسمت پایانی مستند با هجمه‌ای بی‌سابقه بر امام‌جمعه‌ی شهر مقدس مشهد روبه‌رو می‌شویم، هجمه‌ای که به علت هوش مستندساز با پرسش‌های حساب‌شده از مصاحبه‌شونده‌های مشهدی، دارای سبقه‌ی مردمی برداشت می‌شود و اتهاماتی زده شد که درست یا غلط بودن آن اثبات نشد. مستندساز با این پرداخت‌های ناقص گویی در پی اثبات این است که مسئله‌ی حجاب، موضوعیت ندارد!

  • طبقاتی شدن امر به‌ معروف و نهی‌ از منکر و عدم اولویتِ امر به‌ معروف کردن مسئولین، انتقاد درست در مستند «عمامه صورتی»

نمایش منکرات آشکار در فریدونکنار، گزاره‌ی به حقِ طبقاتی شدن نهی از منکر است و همتی متناسب با مرتکبین گناه دیده نمی‌شود! درحالیکه بخشی از قاچاق زنان و دختران از همین معابر صورت می‌گیرد! این مسئله موضوع بسیار مهمی‌ست که لازم است برای توقف آن فریادهای یک‌دست از طرف تمامی اقشار و مسئولین بلند شود. از سوی دیگر مستند، با تکیه بر بیان رهبری تاکید بسیار زیادی بر امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر نسبت به مسئولین داشت. اگر واقعا مطالبه‌اش این بود که بر روی منکرات ارتکابی مسئولین و عدم انجام معروفات توسط آنها بپردازد باید با ادله‌ی متقن به آن می‌پرداخت، اگر چنین می‌شد، می‌توانست یک مستند انتقادی مفید باشد، اما حیف که انتقادهایش در مورد کاخ لتیان، موقوفه امام جمعه مشهد، مونوریل قم بسیار ابتر با استنادهای ضعیف بود و به علت پرداخت بیش از حد به ارتباط مکشفه‌ها با نهی‌ازمنکر حجاب، وقتی برای پرداخت صحیح باقی نماند.

هرچند که در انتخاب موضوع برای امربه‌معروف و نهی از منکر مسئولین نیز موضوعات درخوری را یافت نکرد. مستند می‌توانست با بررسی دقیق فتنه نودوهشت یا فتنه اخیر و عاملینی که در مسئولین بود یا تبعات برجام و... یک گام روبه‌جلو در مستندات انتقادی بردارد! که برنداشت!

هر چند مستندساز و مستند در اندازه‌ای نبودند که این چنین مبسوط به نقد بنشینند اما چون پیش‌فرض‌های مطرح شده در بدنه‌ی عمومی و حتی نخبگانی دارای ضریب است بدان پرداخته شد.