زهرا تیموری‌نژاد /این روزها سریال انیمیشنی ماداگاسکار در حال پخش از شبکه‌ی پویاست. این سریال از روی نسخه سینمایی این انیمیشن تولید شده و داستان کودکی قهرمانان فیلم سینمایی ماداگاسکار زمانی که در باغ وحش بودند را نشان می‌دهد. در قسمت ۱۸ این سریال قرار است رژه حیوانات طبق هرسال برگزار شود. در این رژه هر حیوان ارابه و رنگ مخصوص خودش را دارد. با ورود موجودی که ترکیبی از چند حیوان است شخصیت گورخر(مارتین) سعی می‌کند او را در یکی از ارابه‌ها جای دهد، اما این موجود با امتحان هر ارابه به این نتیجه می‌رسد که متعلق به هیچ گروه از حیوانات نیست و درواقع خودش است و به خودش افتخار می‌کند، در اینجا صحنه رنگین‌کمانی می‌شود و همه با خواندن ترانه به خودشان افتخار می‌کنند. طی یک اتفاق همه ارابه‌ها خراب می‌شود، پس حیوانات ارابه‌ای جدید می‌سازند؛ ارابه‌ای مشترک برای همه با نماد رنگین‌کمان...

اگر چه هر رنگین‌کمان و نمادی تبلیغ و ترویج انحرافات جنسی نیست اما چه بخواهیم چه نخواهیم این قسمت از ماداگاسکار به‌طور غیرمستقیم به رژه افتخار دگرباش‌های جنسی اشاره دارد و برای پذیرش این رژه در ناخودآگاه کودکان تولید شده. شبکه‌ی پویا نیز با خوش‌خیالی این قسمت را برای کودکان پخش می‌کند، درحالی که اکثر والدین با اعتماد به این شبکه کودکانشان را پای تلویزیون می‌نشانند به خیال این‌که مسئولین این شبکه حواسشان هست چه به خورد کودکانمان می‌دهند! سیاست غرب در تزریق تفکرات تابوشکن و انحرافات اخلاقی و جنسی به جامعه، مصداق داستان قورباغه آبپز است و بی‌شک یکی از کارگزاران این سیاست، شرکت‌های انیمیشن‌سازی هستند. بنابراین از مدیران شبکه‌ی پویا انتظار می‌رود با نظارت بیشتری به پخش انیمیشن‌های این شرکت‌ها اقدام کنند تا ناخواسته مجری سیاست‌های آنان نشوند. همه‌ی ما داستان آزمایش قورباغه آبپز را شنیده‌ایم؛ اگر قورباغه را در آب جوش بیاندازیم بلافاصله برای نجات خودش تلاش می‌کند، اما اگر همین قورباغه در ظرف آب سردی گذاشته شود که به مرور زمان بر روی حرارت به نقطه‌ی جوش می‌رسد، واکنشی از خود نشان نمی‌دهد و در حالی که احساس می‌کند شرایط مساعد است با گذشت زمان آب‌پز خواهد شد! بیست سال پیش اگر در انیمیشنی رابطه بین دو جنس موافق نشان داده می‌شد اکثریت والدین واکنش شدید نشان می‌دادند و حتی این موضوع برای بچه‌ها هم قابل پذیرش نبود؛ بنابراین باید زمینه‌ها فراهم می‌شد و ظرف آب سرد را با شعله ملایم به نقطه جوش می‌رساندند. این پروژه نفوذ در ناخودآگاه برای پذیرش یک تابوشکنی چند مرحله دارد: 

۱- همه‌ی انسانها و موجودات با هر شرایطی قابل احترام هستند؛ باید با هم مهربان باشیم و همه کنار هم در دنیایی شاد زندگی کنیم. بسیارعالی، چه تفکر زیبایی...

۲- باید تفاوت‌های یکدیگر را هر چه که هست بپذیریم تا بتوانیم کنار هم دنیایی شاد و لذت‌بخش داشته باشیم.

۳- هیچ کس کار اشتباهی انجام نمی‌دهد، فقط با بقیه فرق دارد؛ پس باید قابلیت‌ها و تفاوت‌های خودمان را بشناسیم و به آنچه هستیم افتخار کنیم.

۴- عدم پذیرش یک فرد متفاوت مساوی با بی‌احترامی به او و کوته‌فکری است. حواستان باشد فقط آدم بدها تفاوت‌ها را نمی‌پذیرند و نمی‌خواهند ما کنار هم در دنیایی شاد زندگی کنیم!

۵- خب تقریباً بدون این‌که احساس کنیم آب به نقطه جوش رسیده؛ حالا ناخودآگاه ما آماده پذیرش هرگونه تفکر انحرافیست...

تغییرات به مرور زمان رخ می‌دهد و عادی می‌شود. باید حواسمان باشد سهل‌انگاری و خوش‌خیالی برخی مدیران و مسئولین در خرید و پخش محصولات شرکت‌هایی که سیاست‌های آشکاری در عادی‌سازی بسیاری از انحرافات دارند، ما و فرزندانمان را تبدیل به قورباغه آب‌پز نکند!