معصومه عمرانی /لطفا از دریچه فطرت به این موضوع نگاه کنید...!
خالق هستی هنگامی که زن را آفرید مهمترین رسالتش را رسالت انبیا و انسانسازی بهوسیله همسری و مادری قرار داد، وظیفهای که هیچکس جز او توان انجامش را ندارد، حتی اگر کاملترین مرد عالم باشد.
اساسا انسان در مسیر هدف آفرینش قرار بگیرد حس رضایت از زندگی در او در بالاترین سطح خود قرار میگیرد؛ نشاط زن، نشاط و نشاط خانواده نشاط جامعه است.
زن روزگار ما چقدر احساس خوشبختی و نشاط میکند؟ حس رضایت را در کجا باید جست؟
- در دنیای امروز رسانههای تصویری جایگاه ویژهای در نگاه انسانها به زندگی، خوشبختی و ترسیم سبک زندگی ایفا میکنند، بهطوری که ردپای آنها را میتوان در همه امور و همه حیطهها جستجو کرد.
شخصیتهایی که در فیلمها به تصویر کشیده میشوند بهعنوان نمونهی زن حاضر در جامعه معرفی میشوند، از طرف دیگر در دنیای واقعی و خارج از فیلم نیز زندگی واقعی بازیگرانِ آنها بهعنوان الگوی رفتاری معرفی میشود.
به طور کلی در فیلمها و سریالها و در زندگی واقعی بازیگران و عوامل آنها جایگاه زن را میتوان از دو منظر مورد بررسی قرار داد؛
- مورد اول بحث پوشش و رفتار ظاهری زنان است که میتوان گفت هیچیک از رسانههای تصویری، از صدا و سیما گرفته تا شبکه نمایش خانگی و سینما در آن نمره قبولی نگرفتهاند، گرچه میتوان یکی را برتر از دیگری دانست؛ پیشتر مقالاتی در این موضوع در این رسانه منتشر شده است.
- مورد دوم که بهمراتب از مورد اول مهمتر و دارای تاثیرگذاری عمیقتری است و میتوان ادعا کرد تقریبا نادیده گرفته شده، بحث تبیین جایگاه زن در جامعه و تعریف شانیت و نوع نگاه دیگران به اوست. موضوعی که هندسه ذهنی و نظام محاسباتی و تعریف عمومی جامعه از سعادت و شقاوت زن را شکل میدهد.
خالق هستی مهمترین جایگاه زن را همسری و مادری تعیین میکند، این مهم هم از بازگشتِ بدون قضاوت به درون و فطرت انسان قابل درک است، هم از احادیث و روایات متعدد و سیره اهلبیت قابل استناد است و هم با نگاهی کوتاه به زندگی افراد برجسته بشر و تاثیر مادران و همسران در موفقیت یا شقاوت آنها نمود پیدا میکند.
شوربختانه در اکثریت قریب به اتفاق آثار تصویری تولید شده تاکنون، بهسختی میتوان یک زن شاخص پیدا کرد...
سازندگان، جایگاه همسری را به معشوقه بودن و مادری را صرفا به تولد نوزاد تقلیل دادهاند.
مادری کردن و تربیت فرزندی که ذخیرهای ارزشمند برای جامعه است، و ایفای نقش همسری و آرامِ جان بودن برای مردی که باری سنگین بر دوش میکشد ارزش محسوب نشده و ارزشگذاری به سمت معیارهای غیرانسانی غربی سوق پیدا کرده است. کسب درآمد، استقلال، رسیدگی به خود و اندام، انجام ندادن کار منزل، مصرفگرا بودن، پرهزینه بودن و... تمام چیزیست که در بسیاری از مواقع حتی در ترسیم زنان موفق انقلاب و دفاع مقدس هم رخنه کرده است.
این آفت چنان موریانهوار وارد فرهنگمان شده که بعضا سرریز آن را در کتب منتشر شده از زندگی همسران شهدا نیز میبینیم؛ یک معشوقه پرمشغله جای زنی که آرام جان همسرش بود نشسته است...
- نقش زن نقشی حاشیهای نیست که برای جذابیت بصری اثر، یا بالا بردن وزن دراماتیک، آن را در داستان جای دهیم؛ زن دقیقا در متن و بطن داستان جا دارد، اوست که با قهرمانسازیاش قهرمان اصلیست، و هموست که با تکیه بر عطوفت الهیاش، مردانگیها شکل میگیرد. ارزش زن به همین حضور پررنگیست که دیدنش کمی عمق نگاه میطلبد، نه به زرق و برق و جایگاه اجتماعی و جسارت و خودخواهیای که وصله شخصتهای داستانها شده است.
- زمانی میتوان مدعی ترسیم درست جایگاه فطری زن بود که بعد از تماشای اثر، یک زن در خود احساس خوشایندی تجربه کند، مسئولیت بیشتری به دوش خود حس کند و انگیزهای مضاعف برای ایفای هرچهبهتر نقش انسانسازی پیدا کند، نه حس خمودگی و رقابت بیحاصل با مردان...
در آثار تولید شده در شبکه نمایش خانگی بهراحتی نمیتوان یک انسان وارسته پیدا کرد، این امر بهطریق اولی درمورد زن شاخص و وارسته صدق میکند. درواقع، این دست آثار بیش از هرچیز به زن نگاه جنسیتی دارند و از شخصیتها بهعنوان ابزار جذب مخاطب بهره میبرند.
وضعیت آثار سینمایی نیز تعریفی ندارد. برای نمود بیشتر این ادعا نمونههایی از فیلمهای جشنواره فجر سال ۱۴۰۱، که میتوان آن را معرف سینمای ایران دانست، کفایت میکند.
مثلا فیلم سینمایی «شهر خاموش» که نماینده ایران در بخش بینالملل بود، مادری و زنانگی و نجابت را به شکلی بیرحمانه به لجن کشید.
درباره این فیلم بیشتر بخوانید:
http://roubesh.ir/1401/11/19-4
بهغیر از این اثر، کم نیستند آثاری که زن در آنها یا موجودی خائن و بیقید و بند و دردسرساز است، یا موجودی سبکمغز و ابزاری برای خوشگذرانی مردان. در اکثر قریب به اتفاق فیلمها مطابق با آموزههای فمنیستی زنها مورد ظلم و ستم مردان واقع شدهاند و در فلاکت بهسر میبرند.
زنان از زن بودن و مادر بودن و همسر بودن که امور فطریست احساس بیهودگی و خمودی میکنند؛ اگر هم در این دسته جای نگیرند بهدلیل برتری مالی یا دور شدن از ماهیت زنانه خویش است که به رضایت از زندگی دست یافتهاند!!
در فیلم سینمایی توهینآمیز چرا «چرا گریه نمیکنی؟» اثری از ارزشهای اخلاقی دیده نمیشود، زنها با میزان جذابیت ظاهری ارزشگذاری میشوند، حریم خاصی برای خود قائل نیستند، نهایت کارایی آنان بچه زاییدن و آشپزی و دلربایی جنسیست.
فیلم «آه سرد»، با اینکه بازیگر زن ندارد، اما در پس چهره آن، با زنهای خیانتکاری روبرو هستیم که از قضا بسیار مظلوم نمایانده میشوند که با آنان باید کنار آمد!
فیلم «جنگل پرتقال» زن را از پایبندی عاطفی نهی میکند و برای بهبود وضعیت روحی زنان نسخه ولنگاری، آزادی روابط و پارتی شبانه میپیچد.
در «یادگار جنوب» معشوقهای افسانهای به تصویر کشیده میشود که با ظلم مردانِ زندگیاش به زندگی پایان داده. سایر زنها نیز قربانی زن بودن خویشند و تنها ابزار دست قدرت مردانند و چیزی جز جاذبههای جنسیتی به آنها ارزش نمیدهد.
فیلم سیاه «وابل» فارغ از نگاههای نمادین آن سرشار از بدبختیست، زنی که در شهری دیگر کار میکرده مورد غبطه بقیه زنان است. ازدواج تنها یک دلیل دارد: گرفتن خانه از خیرین!
در فیلم «بعد از رفتن» زنی را شاهد هستیم که از همسری و مادری احساس رضایت نمیکند، از اینرو همسرش برایش نسخه کار اقتصادی و بیزینس میپیچد تا حس مفید بودن را در او زنده کند!
در فیلم «روایت ناتمام سیما» تمام ارزش زن به جایگاه اجتماعی و ثروت اوست، مرد داستان برای اثبات خود، مجبور به رقابت و تلاش مضاعف است.
«کت چرمی» نیز مادرانی دارد که از پس مادری برنیامدهاند و از آن جز فلاکت و حس بدبختی چیزی برایشان نمانده است.
- لازم به توضیح است که بسیاری از فیلمها، دارای ابعاد گوناگونی هستند و بهدلیل برجستهتر بودن موضوعی، بیشتر به آن پرداخته شد.
- اما یکی از فیلمهایی که میتوان آن را متفاوت از روند حاکم بر نمایش خانواده و زن در سینمای ایران دانست و با تماشای آن به آینده این راه امیدوار شد فیلم «عطرآلود» است. در این فیلم با یک زن مواجهیم که روح و محور خانواده است، تنها معشوقه یک مرد و مادر فرزند او نیست، بلکه با همسری و مادری به خانواده جان میبخشد. گذشت، پشتیبانی از مرد و تزریق آرامش به او، مدیریت امور روزمره زندگی، دقت به ورودیهای مالی خانه و حلال و حرام، تلاش و تکاپو برای حفظ فرزند، قدرت زنانه در اوج لطافت و رضایت داشتن از زندگی حسهای خوشایندیست که مخاطب را همراهی میکند. البته که عطرآلود خالی از اشکال نیست، اما میتوان آن را فیلمی برای تبیین جایگاه فطری زن دانست.
علاوه بر عطرآلود، در فیلم «در آغوش درخت» نیز از یک مادر و همسر تصویر خوبی ارائه شده است.
> علی ای حال...
مسئولین اگر به ماجرا واقفند و دم نمیزنند که خدا از سر تقصیراتشان بگذرد، اما اگر ارادهای برای اصلاح امر و قرار گرفتن در مسیر صحیح وجود دارد باید بدانند که بازنمایی تصویر درست و منطقی از زن بسیار مهم است. در طی این سالها عرصه هنر نه تنها در تبیین جایگاه زن عملکرد درستی نداشته بلکه با تمام وجود آن را تخریب کرده است. آثار ارائه چنین تصویری، در موضوع پوشش زنان نیز نمود داشته است. واضح است که عفاف و حجاب و به تبع آن غیرت و حیا که این روزها از معضلات جامعه است زمانی به جایگاه اصلی خود باز میگردد که شان و ارزش زن به جایگاه اصلی خود بازگردد.
> جامعهای که در آن مادرها عزیز و همسرها محترمند کمتر به فساد، بیحیایی و بیحجابی روی خواهد آورد و چاره کار تبیین و ترسیم جایگاه درست زن در جامعه است و رسانههای تصویری از مهمترین ابزار این تبیین هستند.
× گرچه وخامت اوضاع بسیار است، اما از آنجا که مادری و همسری یک امر فطریست و بهاندازه کافی نمونه و الگوی واقعی برای آن در اعصار مختلف وجود دارد تنها یک همت بلند میطلبد تا به یاری خدا به نتیجه منجر مطلوب شود.