پس از سال‌ها انتظار برای تولید فیلم شهید «محمد بروجردی»، بالاخره فیلم سینمایی «غریب» به کارگردانی محمد حسین لطیفیان، تهیه‌کنندگی حامد عنقا و بازی بابک حمیدیان در نقش شهید ساخته شد. این فیلم را می‌توان یکی از مهمترین فیلم‌های چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر و حتی انقلاب خطاب کرد که سازمان اوج توانست آن را به ثمر برساند.  فیلم سینمایی غریب مورد استقبال مردم و رسانه‌ها قرار گرفت و بسیاری آن را قوی‌ترین فیلم جشنواره عنوان کردند. رضایت مخاطبان را می‌توان از تایید و تشویق‌های تماشاگران فیلم از هر قشر و گروهی دریافت کرد.  به نقل از حامد عنقا، فیلم چند ماه از زندگی این شهید بزرگوار را به‌صورت کپسولی نقل کرده است. بنابراین برای شناخت ایشان نیاز به ساخت چندین فیلم و مستند و مطالعه آثار مکتوب پیرامون شهید و افکار و سیره او است.   این چند ماهی که از شهید بروجردی در فیلم غریب روایت می‌شود روزها و شب‌های قائله پیچیده و عجیب کردستان است که دوست و دشمن و خودی و غیرخودی از یکدیگر قابل تفکیک نیستند و این محمد بروجردی است که با دستور مستقیم امام خمینی رحمت الله علیه به سِمت فرماندهی غرب کشور منصوب شده و برای مدیریت قائله کردستان به سنندج می‌رود.  نحوه مدیریت و روش و منش شهید در فرونشاندن این قائله موضوع اصلی فیلم غریب است. شهید بروجردی در این فیلم فردی صبور و با اخلاق معرفی شده که قاعده جذب همگانی راهبرد او در انجام وظیفه‌اش است. او مخالف اسلحه و جنگ است و تا مجبور نباشد اسلحه بدست نمی‌گیرد. شهید بروجردی معتقد بوده که باید حساب مردم را از ضدانقلاب تفکیک کرد و به آنان اعتماد نمود. این تفکر در فیلم نیز نمایان است.  جملات درخشانی در فیلم بیان شده که راهبرد و خط فکری انقلاب را در قالب شخصیت شهید معرفی می‌کند، همچنین به نسبت سایر فیلم‌ها، تفکر سکولاری از شهید به مردم معرفی نمی‌شود. همکاری برادرانه ارتش و سپاه به خوبی در فیلم به تصویر کشیده شده است. همچنین از گروهک‌های کومله و دموکرات به عنوان ضد قهرمان داده‌های خوبی به مخاطب ارائه شده است. با این حال نقاط مثبت فیلم در همان زمان اوایل انقلاب و حضور شهید در کردستان منحصر شده و فراتر از آن نرفته است زیرا استفاده از جملات و عبارات مبهم و کنایی که با زمان فعلی نیز همانی دارد در این فیلم شائبه ایجاد کرده است.  فیلم خواسته یا ناخواسته متاثر از زمان فعلی است و این حالت سبب می‌شود هرکس از «ظن خود یار غریب» باشد! حداقل برخی دیالوگ‌های فیلم ارجاعاتی دارند که نمی‌توان از آن به سادگی گذر کرد. ضمن آنکه حامد عنقا نیز در پاسخ به انتقادِ ایجاد سوءتفاهم در برخی دیالوگ‌ها در جلسه نشست رسانه‌ای فیلم ابراز رضایت کرد.  این آسیب سبب می‌شود شخص شهید در گروکشی‌های پدید آمده در ابهامات و کنایه‌ها پنهان شود و ارجاعات و شائبه‌ها پررنگ‌تر از شهید بروجردی نمود داشته باشد.  همراه کردن همگان اگر بر پایه هنرمندی هر چه تمام در معرفی درست شخصیت شهید و تبیین درست اتفاقات زمان فیلم حاصل می‌شد، هیچ نیازی به طرح حرف‌های شبهه انگیز نبود اما خواسته یا ناخواسته این اتفاق در فیلم غریب رخ داده است.   آیا از مخاطب همگانی می‌توان انتظار داشت که از عباراتی مانند «تفنگت را زمین بگذار » (با وجودی که در یک صحنه نیز خطاب به ضد انقلاب بیان شد)، «برد ما رو تعداد کشته‌ها معلوم نمی‌کنه به والله» « بعد از انقلاب هم مثل قبل از انقلاب زندان اوین جا نداریم»، «بچه‌ها نگاهشون به کردستان قومیتیه» و ...به راحتی عبور کند و بجای پررنگ بودن شهید، این نوع دیالوگ‌ها در ذهنش برجسته نشود!؟  در یکی از سکانس‌های فیلم عنوان می‌شود احکام اعدامی که برای ضد انقلاب صادر شده از حد پیش‌بینی فراتر رفته و ظرفیت بازداشتگاه نیز پر شده، شهید بروجردی نیز با نقل خاطره‌ای، از پر بودن زندان اوین پس از انقلاب همانند قبل از انقلاب انتقاد می‌کند و می‌گوید باید با این افراد حرف زد و آنان را بازگرداند. تصور کنیم اگر عفو پدرانه رهبر معظم انقلاب در آزادی تعداد زیادی از بازداشت شدگان اتفاقات اخیر نبود، آیا این دیالوگ‌ها که اتفاقا توسط رسانه‌های دشمن نیز در سال‌های اخیر مطرح شده، با زمان فعلی قابل انطباق نبود؟! به سختی می‌توان به خود قبولاند که این  نوع حرف‌ها از دست عوامل باتجربه فیلم دررفته است و اگر مقصود جذب همگان بوده، به نظر با توجه به جذابیت و غنی بودن مطالب سوژه نیازی به حواشی این چنینی نبود.

از طرفی در مقابل شخصیت ضدانقلاب توبه‌کار (سیروان) که در نهایت توبه‌‌اش را در عمل اثبات کرد، توبه‌کننده‌ خطاکاری که خیانتش برملا شود، در فیلم وجود نداشت! شعارهای فیلم مبنی بر مذاکره با ضد انقلاب و بخشش آنان و تسخیر قلب بجای استفاده از اسلحه با توجه به شرایط آن دوران و خبرگی شهید بروجردی نسخه‌های راهگشای آن دوره زمانی خاص بوده و بهتر بود برای جلوگیری از ایجاد شبهه در نقطه مقابل سیروان، شخصیت خائنی نیز معرفی می‌شد. زیرا همیشه اینگونه نبوده که بخشش‌ و اعتماد نتیجه مطلوب داشته باشد و بوده‌اند افرادی که بخشش آنان دردسرساز شده است. ایراد معرفی شخص توبه‌کار به تنهایی، هنگامی اهمیت پیدا می‌کند که خواه ناخواه راهکار امروزی نیز القا می‌کند. از فیلم اینگونه بر می‌آید که در شرایط فعلی نیز نسخه همان است که آن زمان تجویز شده و به قول تهیه‌کننده، مدعیان امروز نیز باید از شهید بروجردی الگو بگیرند. در صورتی که در همان زمان نیز خائنینی بوده‌اند که تا انتها مسیر خطا را طی کرده‌اند اما در این فیلم تنها یک مورد، تواب واقعی نمایش داده شده است. یا اینکه در صحنه دیگری از فیلم از زبان شهید بازگو می‌شود «مردم اگر امنیت داشته باشند و عزت نداشته باشند حالشون بده» و یا «دین و عزت و احترام شکم سیر میخواد...مردم باید آروم باشن نفس بکشن زندگی کنن..» را چگونه باید تفسیر کرد؟ بدیهی است که این حرف‌ها کاملا صحیح است اما در زمان ناامن آن دوره آیا واقعا درخواست‌های این چنینی در این سطح پررنگ بوده؟؟! حتی اگر نخواهیم این حرف‌ها را با شعارهای امروزی تطبیق دهیم و نگوییم فیلم شعار می‌دهد، هم‌ارزی امنیت و معیشت در کتاب‌هایی که مطالعه شده‌اند و خاطراتی که شنیده شده، ملموس نبوده و یا حداقل برجستگی نداشته است. موضوع مهمِ امنیت بسیار بیشتر از دغدغه معیشت، در کردستان آن دوره نمود داشته و حتی سال‌ها پس از آن نیز هم‌وغم مردم شریف آن خطه امنیت و حفظ جان و ناموسشان بوده است.  با این تفاسیر بهتر بود به جای پرداختن به حواشی و شعار دادن و نمایش عجیب! دخترک موسیقی نواز در آن شرایط کردستان که مشخص نبود چه محلی از اعراب دارد، پاسخ شبهه‌هایی که در فیلم مطرح شده، داده می‌شد، به عنوان مثال برای مخاطب این شبهه پیش می‌آید که چه کسانی و چرا برای شهید بروجردی پرونده‌سازی می‌کردند، ماجرای پول چه شد!؟ و سوالات دیگری که بهتر بود بجای حواشی به آنها پرداخته می‌شد، زیرا تجربه نشان داده مردم به شدت خواهان دانستن در مورد شهدای قهرمانشان هستند.  نکته پایانی اینکه، اگر این فیلم به طور مستقل و یا حداقل در نهادی غیر از سازمان اوج تولید شده بود، اغماض راهگشا بود اما از اوج انتظار بیشتری برای هدایت عوامل وجود داشت تا از خطای سهوی و عمدی آنان ممانعت شود. با این حال باید منتظر اکران عمومی اثر و تغییرات نهایی آن ماند.