دیروز و دیشب سالنهای نمایش تئاتر پر از جمعیت بود. برای نمایش آلاء جمعیت خیلی زیادی در تالار قشقایی تجمع کرده بودند.
کنارم خانمی با همسرش نشسته بود که وقتی این تعداد از افراد را در تالار دید که بهدلیل پر شدن صندلیها مجبور شدند در فضاهای خالی اطراف و روی زمین بنشینند، در خطاب به همسرش و با تعجب گفت؛ گفتن که خبری نیست و کسی نمیاد!
احتمالا این خانم هم از مخالفین بود که احتمالا طاقت نیاورده بود و دل به دریا زده بود و آمده بود برای تماشای نمایش!!
موضوع نمایش هم جنگ بود و داستان دختری عرب که عاشق نامزد ایرانیاش بود اما بدست نیروهای بعثی اسیر شده و...