زهرا خندان / پویانمایی روح۱ | برندهی جایزه گلدن گلوب۲۰۲۱
پویانمایی «روح» از کمپانی دیزنی و پیکسار، سومین اثر «پیت داکتر» در مقام کارگردان، پس از پویانمایی «بالا»۲ در سال ۲۰۰۹ و «درون و بیرون»۳ در سال ۲۰۱۵ است. این سه انیمیشن در زمان اکرانِ خود، با اقبالِ عمومی روبهرو شدند، شاید بتوان گفت از مهمترین عوامل موفقیت این انیمیشنها، جذابیت بصری، پرداخت مناسب داستانی، گریز به مباحث روانشناختی و ایجاد انگیزه و تغییرِ نگرش در ارتباط با زندگی باشد.
در «درون و بیرون» به شناخت هیجانات و تاثیر آنان بر عملکرد انسان، پرداخته شده و با داستانی جذاب بهبود عملکرد انسان را در قالبِ مدیریتِ هیجان شادی معرفی میکند. انیمیشنی که برای انسان روانشناختی(انسانی که برای زیستن به وحی نیاز ندارد) یک گام به جلو است.
انیمیشنِ «روح» نیز با تاکید بر عوالم مختلف هستی زندگی پیشین(قبل از زندگی)، زندگی در دنیا، زندگی در عالم خلسه و قطع ارتباط با دنیا، زندگی پس از مرگ و پُل زدن بین این عوالم گامی در آموزش فلسفه موردنظرِ خود در قالب هنر برداشته است. در این پویانمایی با تاکید بر ″زندگی در لحظه″ کلیدواژه سلامت روانی در دنیای روانشناختی برای رهایی از استرس و اضطراب در جانِ مخاطب القا میشود.
پویانمایی روح، روحهای سرگردانی که ارتباطشان را با دنیا قطع کردند همچنین روحهای واردشده در خلسه را در «دنیایی موازی با دنیای مادی» نشان داده است. «تمدن مدرن» باعث به وجودآمدن «روحهای سرگردان» زیادی شده زیرا ذات آن، اضطرابزا بوده، از طرفی رقابت موجود در بطنِ این تمدن، لازمهاش مسخ شدن انسانهاست بنابراین برای انگیزهبخشی به انسانِ مسخشده امروزی در این انیمیشن با ارائه راهکارِ «وجود دنیای موازی و ایجاد تعادل بین خلسه و قطع نشدن رابطه با دنیا» به ایجادِ رمقی برای حضور در عرصه رقابت برای قدرتمندتر کردن ثروتمندان شده است. زیرا برای انسانهای تحتِ سلطه با لذتهای آنی مانند موسیقی، کار و... مانعی برای تفکر جهت مبارزه با سیستم غلط ایجاد میکنند، لذا سبب میشود این سیستم با تمامِ المانهای افول، باز پابرجا بماند. همچنین با مطرح کردن جهان موازی و ارائه نظریههای بیپایه و غیر اصولی، دست به انکارِ ترتب جهانهایی که انسان در آنها بوده و در آینده خواهد بود، میزنند؛ همچنین به این واسطه نسبت به دنیای پس از مرگ و خالق جهان، ابهامزایی میکنند.
در انیمیشن روح همچون تعدادی دیکر از فیلمها و انمیشنها از شخصیتهای سیاهپوست استفاده میشود. به نظر میرسد حضورِ یک سیاهپوست به عنوان نقش اول فیلم، در این روزها که آمریکا با اعتراض سراسری سیاهپوستان به علت نژادپرستی و قتل آنان به دستِ حاکمیت این کشور، آشفته است، نشان از هوشِ کمپانی و کارگردان برای کاهش التهاب و دادن انگیزه به این قشر برای ماندن در فضای استکباریِ آمریکا را دارد. موید این مطلب، در سکانسی است که گاردنر به پدرش میگوید که جاز دوست ندارد و پدرش به او میگوید: سیاهپوستان با جاز توانستند در فرهنگ آمریکایی نقش ایفا کنند.
استفاده از کاراکترهای محجبه در بین شاگردان گاردنر، مرشدین و رهگذران؛ نشان از توجه کارگردان برای تاکید بر صلح بود و نام بردن مرشدینی چون گاندی و مادر ترازا در کنارِ ماری آنتوآنت و آبراهام لینکتون نشان از لیبرالیسم اعتقادی و عملی است. بدین معنا که، هم آموزههای مادرترازا که فردی معتقد است برای بعضی از افراد انگیزهبخش است و هم نوع نگرش و زیست ماری آنتوانت به عنوان زنی شرور در تاریخ، تا زمانیکه سبب انگیزهی عدهای شود مقبول است. در این میان هیچ تعارضی هم بین این اعتقادات نیست و صلح ایجاب میکند تمام نگرشها درکنارهم قرار بگیرند و تزاحمی نداشته باشند، اما این درحالی است که عقاید به حوزه فردی محدود شود و در سطح جامعه یک عقیده که آن هم عقیده استکباری و تمدن مادی است، حکمفرمایی کند.
روبش را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
۱.Soul
۲.Up
۳. InsideOut