زمانی که، بر یک خبر جنجالهای رسانهای ایجاد میشود، بهترین کار تأمل بیشتر است تا هیاهوهای نظرات و تبِ همهچیزدانی بخوابد و بهتر بتوان تحلیل کرد.
رشته توئیتهای زنِ سینمای ایران مبنی بر خشونت جنسی در محیط کار، سبب اعتراضات کلان عدهای از زنان حوزهی سینما و بیانیهنویسی و ایجاد کمیته مستقل برای پیگیری مطالبات بیانیه گردید.
اما آزارهای جنسی در حوزهی سینما، تازگی ندارد، چندین سال پیش «چیستا یثربی» از آن سخن گفت که البته برخی از این زنانِ امضاکنندهی بیانیهی اخیر با گفتن «خفهشو» صورت مسئله را پاک کردند، اعتراضات مرحوم سلحشور نیز با اظهاراتِ همین زنان معترض مبنی بر پاکی و درستی فضای سینما، نادیده گرفته شد. در این میان نظر یکی از بازیگران مرد نیز قابل تأمل بود که منکر تجاوز و آزار شد و گفت زنان خودشان خواستند...
این جنس اعتراضات ناشی از زیست غربی در سینمای غرب تحت عنوان جنبش me too که چندسال پیش در این راستا آغاز شد نشانی از حقیقت فساد در سینمای جهان دارد.
بنابراین میتوان ادعا نمود که بخشِ مهمی از این آزارها، تبعاتِ نوع زیستنی است که در آن محدودههایی برای حریمِ انسانی دیده نمیشود، برای رسیدن به منافع مادی و شهرت شغلی، باید با این فسادها همراه شد و حتی بر روی آن سرپوش نیز گذاشت، کاری که برخی از زنانِ معترض کنونی بر اظهارات همکاران زنشان در سالهای پیش داشتند و حتی کسی که علاقهاش سینما است اما حریم هم برایش معنا دارد، مجبور به حذف میشود. در این سبکِ شغلی، خوردن مشروبات الکی، درخواستهای خلوت از جانب صاحبان نفوذ این عرصه و... طبیعی انگاشته میشود پس تبعات آن نیز باید طبیعی انگاشته شود، همانگونه که در سالهای گذشته اتفاق افتاده است. همانگونه که جنبش me too اثراتِ امنیتبخشی نداشته و نخواهد داشت.
از منظری دیگر میتوان این بیانیه را یک حرکت سیاسی و فمنیستی دانست، شاید در ابتدای امر یا حتی برخی از امضاکنندگان، حسن نیت داشته باشند اما نمیتوان از جنبههای سیاسی و فمنیستی آن غافل شد.
طبق قوانین کشور، زمانی یک عمل منافی عفت، تعقیب و تحقیق میشود که جرم در ملاعام باشد یا شاکی خصوصی داشته باشد، درحالیکه معترضان کنونی، در قوهی قضائیه شکایت خود را مطرح نکردهاند!!
از یک طرف فریادهای رسانهای میزنند و از طرف دیگر اقدام قانونی مطابق با قوانین کشور نمیکنند‼️ و بعد یکی از اعضای کمیته ادعا میکند که صدای اعتراضات در ایران به جایی نمیرسد، این ادعا با عدم تشکیل پرونده در کشور به چه چیز دامن میزند؟
ایجادِ فضایی که در آن «تهمتزدن و افترا بستن» به راحتی امکان دارد و با جنجالهای رسانههای تربیتشدهای چون bbc به آن ضریب داده میشود بدون آنکه حقیقتی نمایان شود یا آزارگری در دادگاه مجرم شناخته شود آسیبزاست، چه بسا در آینده نیز برخی از زنانِ معترض با آزارگران همکاری کاری نیز داشته باشند. بنابراین این نوع اعتراض که تنها در حد حرف زدن در فضای مجازیست، دور از ذهن نیست که تعدادی به هر دلیل اقدام به تهمت زدن و لکهدار کردن افراد سالم نیز کنند!
در بخشی از بیانیه با اعلام همبستگی، زنان منتظر ایجاد امنیت شغلی هستند اما از چه مجاریِ قانونیای؟ آیا معترضان زن به درخواست معاون امور زنان ریاستجمهوری جهت برگزاری جلسه پاسخ مثبت دادهاند⁉️ یا چون در ایران صدای اعتراضی شنیده نمیشود فقط صداهایشان را در فضاهای مجازی با کمک رسانههای مخالفِ ایران به گوش جهانیان میسانند؟
بنابراین نمیتوان این حرکت را دلسوزانه قلمداد کرد بلکه مقاصد سیاسی و فمنیستی آن بسیار عیان است به ویژه با برخوردهای دوگانهای که همین زنان در مورد آزار جنسی داشتهاند.
از طرفی سینمای ایران یکی از مهمترین قدرتهایی است که در آن زمینهی نمایش حقیقت فراهم است و در صورت مدیریت صحیح میتواند نقشآفرین باشد، چرا که نمونههای موفقی در سالهای اخیر بروز یافتهاند و همین سبب ایجاد وحشت در بین رسانههای تحت سلطه شده است. بنابراین ایجاد تفرقه و همچنین ایجاد فضای تهمتآلود سبب کاهش قدرتِ سینمای حقیقتگو خواهد شد.
یکی از عوامل ایجادکنندهی این تفرقه، این اعتراضات بدونِ پیگیریهای قانونی است.
تمامِ این فرضیهها، به اینجا ختم میشود که این گامها بیشتر جنجالهای رسانهای باشد تا مطالبهای واقعی!!