حمیرا رحمتی / مهیار عیار، مجموعهای داستانی تلویزیونی است در دسته جنایی که در دوره تاریخی «صفویه» و در دوران سلطنت شاهعباس میگذرد. با روایتی خوشساخت و حاصل هنر سازندگانی که توانستهاند داستانی خیالی و رمزآلود را در یک برهه مهم تاریخی از ایران وارد کنند. فیلم در حقیقت از قاببندیهای مناسب، ایجاد حس تعلیق و هیجان در بیننده، بازیهای خوب و رنگ و لعاب جذاب برخوردار است.
این فیلم به جزئیات تاریخی اهمیت خاصی میدهد مثل محترم بودن و جایگاه والای علمای شیعه در بین مردم، آمیخته شدن هویت عیاری و طراری، پوشش خاص مردان از بازاریان تا درباریان، جزئیات اسباب و وسایل مخصوص فنون دوران، تفاوت خانه درباریان با اعیان و تفاوت خانه اعیان با مردم عادی، روز مخصوص گردش زنان بدون پوشیه در میدان، حتی رواج و عادی بودن مصرف قهوه بهجای چای بهعنوان یک نوشیدنی معمولی که در مجموع آن را به یک فیلم قابلتوجه برای بیننده تبدیل کرده است.
اما تصاویر این مجموعه داستانی یک اختلاف عجیب با تاریخ دارد.
امروزه، در همه جای جهان یکی از ابزارهای دمدستی برای ترسیم فضای تاریخ در دست تصویرگران و طراحان نمایش و همینطور فیلمسازان، نقاشیهای بهجامانده از تاریخ است.
مثلاً این که ناپلئون چه لباسی میپوشیده برای هر کسی که بخواهد بداند بهراحتی با یک جستجو در دسترس است. چون از او در زمان حیاتش نقاشیهای زیادی ترسیم شده که مورد استناد برای هنرمندان تصویرگر و فیلمساز است. اما این یک مثالی از غرب دنیا است.
اگر به شرق و تاریخ خودمان برگردیم متوجه میشویم که نقاشی بهعنوان یک کالای اعیانی و اشرافی از دوران گذشته بهویژه خلفای عباسی در دیوار کاخها و ظروف سفالی و تصویرسازی کتب ادبی و گاهی کتب علمی کاربرد پیدا کرد.
رقصندگان، نقاشی دیوار در کاخ جوسق الخاقانی، سامرا عراق، قرن سوم هجری قمری، دوره خلافت عباسیان |
نقاشی تولد رستم (شاهنامه)، مکتب اصفهان، دوره صفویان |
و پس از دوره عباسیان هم، نقاشی در خانههای اشراف بر اساس هوس شاهانه همان کارکرد را حفظ کرد نقاشیهای دوران عباسی در کاخ جوسق خاقانی که زنان لعبت مثل رقاصهها، مطربان و ساقیها نمایش داده میشوند(نقاشی زنان رقاص با جامهای شراب، سربرهنه و موهای بلند بافته )
قدرمسلم در دوران حکومت حاکمان بهظاهر مسلمان بر مردم مسلمان این نوع نقوش ممنوعه بودند و چهره عمومی از زنان آن دوره نبوده است. پس برای نمایش زنان جامعه آن روز به این نقاشی نمیتوان مراجعه کرد. از دوران عباسیان تا صفوی در طول این تاریخ پر فراز و نشیب، نقاشی بیشتر زینتی بوالهوسانه در کاخ شاهی یا زیور کتب سفارش پادشاه و حاکم و خلیفه بوده است. همانطور که در دوره صفویه هم اینچنین است. زنانی که در نقاشیهای عهد صفویان تصویر شدهاند غالبان کنیزکان فتانه و لعبتهای درباری و در کنار آنها گاهی زنان محجوب حرمسرای شاهی هستند. کنیزان خدمتکار و لعبتهای رقاص، مطرب و ساقی، زنانی هستند با کلاه و دستمالی دور آن و گیسهایی تابدار ، لباس بلند البته گاهی هم چارقدی دارند که پشت سر انداختهاند طوری که مثل دنباله کلاه آنها شده است. در نقاشهای کاخ عالیقاپو نیز این نوع زنان در خدمت هوس پادشاه همین لباسها را به تن دارند و البته همین چارقدی که پشت سر انداخته شده برای زنان مطرب و رقاصه و ساقی حذف شده است. اما زنان حرمسرای شاهی (نه این که حتماً از همسران شاه باشند) که از جهت حیا معتبرتر هستند و دارای آبرو، نقاش در لباس پوشیدهتری آنها را ترسیم کرده؛ این زنان غالباً پیراهنهای بسیار بلند دارند با روسریهای بلند، شلوار بلند تا قوزک پا و پاپوش و چند رشته گیس که از کنار صورت، از روسری بیرون مانده.
نقاشی کاخ عالیقاپو، دوره صفویان |
سمت راست بالا: نقاشی تک نگاره دوره صفوی سمت چپ بالا: نقاشی روی سفال دوره صفوی سمت راست پایین: نقاشی دوره تیموری (پیش از صفوی) سمت چپ پایین: نقاشی تک نگاره دوره صفوی |
برای نمونه همین نوع پوشش در نقاشی تولد رستم (مکتب اصفهان، دوره صفوی) در نمایش مادر رستم و چند زن دیگر در آن نقاشی آمده و دیگر زنان این نقاشی معلوم است که کنیز و خدمه هستند و اما همین زنان هم چارقدی را دارند که پشت سر انداختهاند.
تصویرسازی داستان هزار و یک شب - اثر صنیع الملک - نقاش دوره قاجار - لباس زنان در حکومت قاجار تغییر چندانی نسبت به سلسله قبل از خود نمیکند. |
در نتیجه نقاشی که کالایی گرانقیمت و هنری درباری بنا بر تمنا و میل همایونی ترسیم میشده سندی برای تصور لباس زنان کل جامعه آن دوران نیست؛ به ویژه که گزارشهای جهانگردان یا سیاحان اروپایی وضع پوشش زنان و مردان ایرانی را با جزئیات دقیقتری بیان کردهاند مثلا شاردن در گزارش خود برای امرایش مینویسد:
«بالاپوش بانوان، بلندتر از کلیجههای مردان است و تا پاشنه میرسد... کمربندهای بانوان باریک و فقط یک شست پهنا دارد... بانوان ایرانی سر خویش را کاملاً میپوشانند و روی آن، چارقدی دارند که به شانهشان میرسد و گلو و سینهشان را در جلو میپوشاند و وقتی که میخواهند از خانه بیرون بروند حجاب بلندی را به تن میکنند که صورت و بدنشان را میپوشاند».
و دوباره شاردن در جای دیگر مینویسد «زنان چهار حجاب دارند دو تا در خانه به سر میکنند و دو تای دیگر را هنگام خروج از خانه روی آنها میافزایند. حجاب اولی روسری است. دومی چارقد است. سومی حجاب سفید و بلندی است که تمام بدن را مستور میکند و چهارمی دستمالی است که بر روی صورت مینهند و مخصوص مساجد است و شبکهای در مقابل چشمان دارد.»
توصیفات دلاواله و تاورنیه از لباس زنان مختص به توضیح لباس خانگی زنان اعیان و اشراف است که با آنها در رفت و آمدند دلاواله مینویسد «روسری زنها شبیه پارچهای است که زنان بغداد هم به کار میبرند رنگ روسریها مختلف است و دنباله آن از عقب تا روی زمین ادامه پیدا میکند... چند رشته مروارید به طول چهار انگشت به بند پیشانی آنان آویزان است که با حرکت سر به این طرف و آن طرف حرکت میکند و بهعلاوه دو رشته موی بلند نیز از طرفین صورتشان پایین ریخته و چهره آنان را در برمیگیرد.» و تاورنیه درباره پوشش بیرون از خانه زنان ایرانی بیان میکند «زنان خود را در ایران به احدی غیر از شوهر خود نشان نمیدهند. وقتی به حمام عمومی میروند در چادری سر تا پای خود را مستور می نمایند که فقط در محاذات چشم، دو سوراخ دارد که پیش پای خود را بتوانند ببینند و این کار، یعنی به حمام عمومی رفتن مخصوص فقرا و طبقه سوم است.» و در مورد زنان دربار و اشراف هم عدهای از خواجگان و نوکرها مردان را از سر راه زنان ثروتمند دور میکردند و جان مردی که در سر راه ایشان بود به مخاطره میافتاد.
گزارشنامه نویس دیگری به نام کاتف در این عصر مینویسد «زنان در بیرون از خانه، خود را به متقال نازکی میپیچند که صورت آنها پیدا نیست. آنها جورابهای ساق بلند ماهوتی رنگ و کفش بر پا دارند. ولی برخی از زنان جورابهای ساقبلند مخملی میپوشند. تمام زنان و دختران شلوار به پا میکنند.»
سوای این که این گزارشها و موشکافی جاسوسان گردشگرنما در نوع پوشش زنان و مردان آن دوره ایران مقدمهای شد برای اجرای طرح تغییر لباس زنان و مردان باحیا ایرانی؛ با این حال در فیلم مهیار عیار در عین ویژگیهای مثبت مجموعه، یک نکته مهمی که عمدی یا سهوی مورد غفلت واقع شده، قابلچشمپوشی نیست. این که اگر بگوییم سازندگان بیدقتی کردهاند در لباس زن ایرانی و پوشش داخل و خارج از خانه را یکی کردهاند از اشتباه سهوی آنها بوده و مثلاً نمیدانستهاند که لباس خارج از خانه زن، پوششی سراسری به اسم چادر بوده است، اما در صحنهای دیگر و برای پوشش تنها زنی که نمیخواهد هویتش مشخص باشد، از حجاب کامل استفاده کردهاند!
چرا زن مرموزی که برای بانوی «جانور» خود، دنبال ساخت انگشت مصنوعی جایگزین انگشت قطع شده است پوشش کامل دارد و چادربهسر و با پوشیه در بازار رفتوآمد میکند؛ ولی سایر زنان با لباس خانه تردد میکنند؟! این ساختار را چهطور میشود دید؟ زنی با پوشش کامل اما مشکوک و زنان محبوب و مقبول داستان اعم از کنیز و حتی حاجیهخانمی که در مسیر بازگشت از سفر حج بوده، با پوششی کمتر، با گیس و گردن برهنه و لباسی تنگ!
جای تعجب است که رسانه ملی به جای دقت در استفاده از موقعیت چنین فیلمهایی برای بیان حقایق تاریخی و فرهنگی به تحریف و تغییر آن تن داده و یا با بیمبالاتی در شرایط کنونی جامعه، بنا بر بررسی سطحی، یک اثر خوب نمایشی را دچار خطا در بیان حقایق تاریخی کرده و روانه نگاه و ذهن بیننده ناآگاه نموده تا دستمایه استنادات غیر معقولانه برخی فرصتطلبان شود. به عبارتی صداوسیما در این فیلم فرصت نمایش حیا و پوشش زن در طول تاریخ را از دست داده و ذهن بیننده را به روایتی غلط و معکوس از تاریخ آلوده کرده است!
در صورتی که توقع میرفت با توجه به مقتضیات زمان دقت نظر بیشتری در این زمینه صرف شود.
وقتی من هم این سریال رو با چنین تصاویر زنان بسیار بدحجاب وپر از آرایش اون هم در عهدی که همه زنان ایرانی بشدت حجاب را رعایت میکردند دیدم
خیلی متاسف شدم که چرا باید چنین فیلمهایی با چنین هزینه های ساخته شودمتاسفانه الان جوانان ما الگوی با حجاب از زن ایرانی تاثیر گذار ندارند که در فیلم ویا سریالی به زیبایی به نمایش گذاشته بشه