نرجس احمدی /یک زمانی، یک‌جایی، یک‌طنازی؛ دست کرد در یک جیبش یک قالب صابون درآورد جملات را به هم بافت و بافت و دوباره دست کرد در جیب دیگرش و یک سنگ‌پا از آن درآورد؛ جملات را به هم بافت و بافت و بین گودرز و شقایق پیوندی حاصل کرد. آن تحفه‌هایی که از جیب بیرون آورد و آن بافته‌های ذهنش به قدری گل کرد که از همان جلسه اول نسخه قهرمانی‌ش را بین رأی مردم پیچاند!

شب افتتاحیه جشنواره فیلم فجر بازی انگار همان بازی‌ست!؛ ولی اینبار نه یک طناز و نه در یک برنامه طنز، که کارگردان فیلمی مثل شکارچی شنبه در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر، دست در یک جیبش کرد و یک کراوات از آن بیرون کشید و برای جناب آقای وزیر ارشاد مهملاتی را بافت و بافت و دست کرد در جیب دیگرش یک روسری بیرون کشید و چنان برای پیوند گودرز و شقایق نطق کرد که انگار واقعاً باور کرده بود سناریوی قدم گذاشتن در مسیر قهرمان‌بازی دست در جیب کردن و بیرون کشیدن نامربوط‌ترین چیزها و پیوند دادن نامربوط‌ترین برچسب‌ها به دین و مذهب و اعتقادات تشیع است!

خیر آقای کارگردان، عنوان کردنِ «خسارت»، نامربوط‌ترین وصله به ایستادن مقابل بی‌حیایی و خدشه‌دار کردن عزت و کرامت و عفت بانوی مسلمان ایرانی‌ست.