نرجس احمدی /چند قسمت از سریال ترور میگذرد، سریالی که روایتگر ماجراهای جذاب امنیتی و چالشهای میدان در سالهای اخیر است. عطشی که جامعه امروز درباره دیدن و شنیدن حقایق دیپلماسی و میدان دارد، مخاطب را به تماشای آن مینشاند. اما...
اینکه چه شد در سینمای بعد از انقلاب، حجاب از چارقدهای ساده و گیرهی زیرگلو یا مقنعههای چانهدار رسید به کلاه و کلاهگیس و یقهی باز بماند؛ حتی اینکه امروز شال و روسری عقب رفت و موی سر بازیگر و مژهی کاشتشده و میکاپ اروپاییاش در یک نمای بسته، قاب تلویزیون را پر میکند هم بماند! یا در صحنه دیگری باید بنشینیم موهای لایتِ کراتینهشده و هفت قلم آرایش بازیگر مثلا خارجی را ببینیم هم بماند!
سوالی که از آقایان مسئول که گویی پشت میز ریاست در حال چرت زدن هستند این است: این صحنهها چطور، با چه سیاست و با چه مجوزی پایش به سریالهای امنیتی باز شده! سریالی که چپ میروند، راست میروند از اسم و عکس و فیلم حاج قاسم در آن مایه میگذارند، سریالی که محوریت داستانش چفت شده با بالا و پایینهای زندگی حاجی.
نکند این بازیگرانی که آن بالاتر وصف ظاهرشان را کردم همگی را چپاندهاند زیر چتر «همان دختر کمحجاب، دختر من است» حاج قاسم!؟ نگاه ابتری که انگار کور بود برای درک فهوای کلام حاجی و هرگز نخواست بفهمد که مقصود ایشان دلسوزی پدرانه برای گرفتن دست آن دختر خطاکار و برگرداندنش به صراط مستقیم و زندگی نجیبانه و وجیهانه است؛ نه یله و رها گذاشتن او و تماشای سقوطش!
نکند قرار است فتح بابی در تلویزیون شود؟! نکند توجیه کنید که بازیگر مسلمان نیست و اشکال فقهی ندارد حجابش! مگر چهتعداد مخاطب بهفکرش میرسد دین و آیین بازیگر چیز دیگریست! نگویید که قرار است این مدل از حجاب نماد زنهای با نقش منفی باشد؟ آنوقت کجای دل بگذاریم چادری که بر سر زن زندانی میکنید در فیلمهایتان را؟! این کرنش نرم و این دیپلماسی ذلت راه راستی برای رسیدن به حتی چنین مقصودی هم نیست آقایان! این مدل سقوط و ابتذال چرا باید از سریالهای امنیتی آغاز شود؟! ارتباط آغاز شومِ شل حجابی و کشف حجاب با سریالهای امنیتی چیست؟!
این کرمها چطور از این دهان سر درآوردهاند؟!
نخیر اون دختر خارجی نیست اما از اقلیت ها هستند وحجاب بهشون واجب نیست.