معصومه عمرانی/ جشنواره فیلم فجر در گام دوم خود چه نسبتی با گام دوم انقلاب دارد؟

۲۱ شهریور ماه به‌عنوان روز ملی سینما نام‌گذاری شده است. شاید روزی که مظفرالدین شاه سینماتوگراف را از فرنگ به ایران آورد فکرش را هم نمی‌کرد سینما روزی به اینجا برسد... نه به‌لحاظ کیفیت و پیشرفت فن‌آوری، که به‌لحاظ جایگاه آن در جوامع بشری و نقش راهبردی و راهبَری آن!

هنرهای نمایشی به‌دلیل درگیر کردن حواس گوناگون به‌صورت مشترک، تاثیر عمیقی در ذهن و نوعِ نگاه مخاطب به زندگی دارند. در دهه‌های اخیر طواغیت و سرمایه‌داران، بیش از اهل هنر از فیلم و سینما برای پیشبرد اهداف خود بهره برده‌اند. اما آیا می‌توان از این ابزار هنری در مسیر حق استفاده کرد؟ قطعا بله.

اشارات مستقیم رهبر انقلاب به اهمیت هنر و به‌طور خاص فیلم و سینما و نمایش، در مناسبت‌های مختلف، نشان از لزوم به‌کارگیری آن در راستای پیشبرد اهداف انقلاب و رسیدن به قله دارد.

از آن جمله می‌توان بیانات ایشان در جمع اعضای ناوگروه ۸۶ ارتش (۱۴۰۲/۵/۱۵)، دیدار با خانواده شهدا (۱۴۰۲/۴/۴)، اعضای کنگره شهدای نیشابور (۱۴۰۲/۳/۴) و دیدار با معلمان (۱۴۰۲/۲/۱۲) را نام برد که مستقیما به جایگاه فیلم‌سازی و سینما اشاره می‌کنند.

اما جمهوری اسلامی که داعیه‌دار تلاش برای «ایجاد تمدن عظیم اسلامی و نظم نوین جهانی» است در عمل چگونه گام برداشته؟

محمد خزاعی در حکم انتصاب دبیر چهل و دومین جشنواره فیلم فجر از اهمیت توجه به بیانیه گام دوم سخن گفته، این بیانگر این است که مسئولین از اهمیت بیانیه آگاهند، اما برای تحقق عملی آن چقدر تلاش می‌کنند؟

برای پاسخ به این سوال، به جشنواره فیلم فجر که مهم‌ترین رویداد سینمایی کشور و نماینده سالانه آثار سینمای ایران است و نسبت آن با بیانیه گام دوم که در چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی توسط رهبری صادر شده و تعیین‌کننده مسیر پیش روی انقلاب اسلامی‌ست می‌پردازیم.

اساسا جشنواره فیلم فجر یک رویداد فرهنگیِ انقلابی‌ست، چرا که هم شکل‌گیری آن به سال‌های اول انقلاب برمی‌گردد و هم زمان برگزاری آن در سالروز پیروزی انقلاب است و هم نام آن برگرفته از این پیروزی. جشنواره فجر این ظرفیت را دارد که به‌مثابه یک سرباز فرهنگی برای پیشبرد تمدن اسلامی و آمادگی برای ظهور حضرت حجت عمل کند.

یک رویداد فرهنگی از بخش‌های متعددی تشکیل شده که در کنار هم آن را می‌سازند، بدیهی‌ست هر رویداد هدفی را دنبال می‌کند و همه عناصر آن باید در راستای تحقق همان هدف گام بردارند تا بهترین نتیجه حاصل شود.

جشنواره فیلم فجر را می‌توان ترکیبی از فیلم های نمایش داده شده، جوایز اهدا شده، امور اجرایی جشنواره، نوع پوشش خبری و بخش بین‌الملل دانست که به‌صورت جداگانه نسبت هریک را با بیانیه گام دوم بررسی خواهیم کرد.

◾️توصیف انقلاب، ارزش‌ها، ویژگی‌های بارز و برجسته، چارچوب‌ها و اهداف آن

"انقلاب پرشکوه ملت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چله پرافتخار را بدون خیانت به آرمان‌هایش پشت سر نهاده و دربرابر همه وسوسه‌هایی که غیرقابل مقاومت به نظر می‌رسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دومین مرحله خودسازی و جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی شده است....

....دهه‌های آینده دهه‌های شما است و شمایید که باید کارآزموده و پرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا فداه) است، نزدیک کنید."

اینکه رهبری در شروع بیانیه به معرفی انقلاب اسلامی پرداخته‌اند نشان از اهمیت این موضوع دارد.

شاید معرفی انقلاب و آرمان‌های آن، از ارکان و بدیهیاتِ جشنواره‌ی متعلق به انقلاب به‌ نظر برسد، اما آنچه در ۴۱ دوره گذشته و به‌طور خاص ۴ دوره‌ی پس از صدور بیانیه دیده شده معرفی درستی نبوده است.

از سوی دیگر از مهم‌ترین پیش‌زمینه‌های جامعه‌پردازی و تمدن‌سازیِ اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی وجود یک الگوی مناسب برای جوامع اسلامی است، انقلاب اسلامی هم در زمینه پیدایش، هم به هم زدن نظم جهانی و ایجاد تقابل دوگانه جدید «اسلام و استکبار» و هم تلاش مومنانه مسئولان، می‌تواند الگوی مناسبی برای ایجاد انگیزه و تسریع تمدن‌سازی در سطح ملی و بین‌المللی باشد؛ مشروط بر اینکه دشمنان با تحریف و دروغ‌پردازی، تصویر واژگونه‌ای از آن به جهانیان نشان ندهند.

از مهم‌ترین بایدهای جلوگیری از این امر، اهتمام افرادِ متعهد نسبت به ارائه روایت صحیح و مطابق با واقعیت از رخدادها و سیره افراد شاخص است، پیش از آنکه دشمن فرصت لجن‌پراکنی پیدا کند.

فرصت جشنواره‌ بین‌الملل فرصت خوبی برای معرفی انقلاب به هنرمندان و مردم سایر کشورهاست، چرا که همواره هنر و به‌طور ویژه فیلم، از عوامل موثر در نوع نگاه افراد به پدیده‌هاست. فیلم‌هایی که نماینده ایران در بخش بین‌الملل هستند باید ظرفیت خود را برای معرفی ابعاد مختلف انقلاب، دستاوردها و آرمان‌های آن به جهان به کار ببندند؛ معرفی ایران اسلامی «آنگونه که هست»، نه آنگونه که مستکبرین می‌خواهند و در جشنواره‌هایشان نشان می‌دهند.

ایده‌ال، انتقال آرمان‌های انقلاب و اقتدار و استقلال و عدالتی‌ست که به ارمغان آورده؛ آرمان‌گرایی اما پیش‌کش، در بسیاری از فیلم‌ها حتی در فضاسازی و طراحی صحنه هم یک ایران عقب‌افتاده چرک و سیاه دیده می‌شود، چه رسد به داستان و شخصیت‌پردازی و محتوا...

نه خانه خوب، نه محله و کوچه تمیز، نه تکنولوژی...

رفاهی هم اگر باشد غالبا یا متعلق به شخصیت بی‌دینِ لاابالی‌ست، یا شخصیت ریاکار مذهبی‌نما...

نماینده ایرانی بخش بین‌الملل جشنواره چهل‌ و یکم، فیلم «شهر خاموش» بود که سیاهی و پلیدی در آن موج می‌زد و بیشتر به نماینده ذهن مشوش سازنده آن شبیه بود تا نماینده ایران! فیلم با آن اتمسفر سیاه‌وسفید و ریتم کند و موضوع کثیف، شرافت، اعتقاد، عفت و خانواده را به مسلخ گورستان ماشین‌ها برد تا حتی یک نقطه خاکستری هم در ذهن مخاطب خارجی نقش نبندد.

جایی شبیه به آخر دنیا که راه خلاصی از آن وجود ندارد، مردان چشم‌چران، زن بدکاره مظنون به خیانت و قتل شوهر، کودکی که از مادر جدا شده و اتفاقا این جدایی برای او معادل خوشبختی‌ست و البته در حلا‌ل‌زاده بودنش تردید وجود دارد، به عنوان نماینده جامعه مسلمان ایران در جشنواره به نمایش درمی‌آیند...

این در حالی‌ست که موارد مختلفی درباره انقلاب، ویژگی‌ها و برکات آن در سراسر بیانیه مطرح شده که هریک می‌توانند یک سوژه تمام‌عیار برای تولید یک اثر سینمایی، مستند و...برای شناساندن انقلاب به جهان باشند، اگرچه اثری که قالب داستانی روی مخاطب دارد، سایر قالب‌ها ندارد.

در ادامه به بخش کوچکی از این موارد در بیان رهبری اشاره خواهیم کرد:

"... محصول تلاش چهل ساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزت، متدین، پیشرفته در علم، انباشته از تجربه‌هایی گران‌بها، مطمئن و امیدوار، دارای تاثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفت‌های علمی، رکورددار در رسیدن به رتبه‌های بالا در دانش‌ها و فناوری‌های مهم از قبیل هسته‌ای و سلول‌های بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزه‌های جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیت جوان کارآمد، و بسی ویژگی‌های افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجه جهت‌گیری‌های انقلابی و جهادی است...."

◾️ لزوم شناخت درست گذشته

"برای برداشتن گام‌های استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربه‌ها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغ‌ها به‌جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. دشمنان انقلاب با انگیزه‌ای قوی، تحریف و دروغ‌پردازی درباره گذشته و حتی زمان حال را دنبال می‌کنند و از پول و همه ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیاده‌نظامش نمی‌توان شنید."

فیلم‌هایی که در زمان گذشته جریان دارند باید با این رویکرد ساخته شوند که خاصیت عبرت‌آموزی داشته باشند و در آن وفاداری به اصل واقعه و شرایط زمانه رعایت شده باشد.

در آثاری که درمورد افراد شاخص ساخته می‌شوند این موضوع اهمیت بیشتری پیدا می‌کند، چرا که این افراد به عنوان الگوی مثبت یا منفی مطرح هستند و تحریف کردن یا نمایش ناقص شخصیت آن‌ها موجب انحراف مکتب و راه و هدف آنان خواهد شد.

دراین‌مورد نقل اولین روایت توسط افراد متعهد از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است که متاسفانه کمتر توجهی به آن می‌شود، تعلل در این امر به‌راحتی زمینه تحریف را فراهم می‌کند که مواجهه با آن به‌مراتب پرهزینه‌تر از عدم شناخت آن شخصیت یا واقعه است.

موضوعاتی که درمورد آن‌ها فیلم خوب ساخته شده همیشه کمتر دچار حواشی و شبهات شده‌اند، و این خود نشان‌دهنده اثرگذاریِ پرداختنِ درست به تاریخ است.

شرایط نامساعد جامعه پیش از انقلاب (دوران پهلوی)، جریان انقلاب از ابتدا تا پیروزی، چالش‌های روزها و ماه‌های ابتدایی انقلاب، دفاع مقدس و مسیر طی شده تا به امروز از موضوعاتی‌ست که می‌توان درمورد آن فیلم ساخت، اما واقع‌بینانه که بنگریم با یک کم‌کاری جدی مواجه می‌شویم، تلخ‌تر اینکه در سایه غفلت و بی‌خیالی و بعضا غرض‌ورزی متصدیان فرهنگی بسیاری از آثار تولید شده در خدمت تحریف گذشته بوده‌اند و نه تبیین آن...

در جشنواره چهل‌ویکم چند فیلم با موضوع دفاع مقدس حضور داشت که همگی از یک ماجرای واقعی اقتباس شده بودند.

اگر از افراط در نمایش صحنه‌های رزم و خونریزی و برخی ضعف‌های فیلم‌نامه‌ای چشم‌پوشی کنیم، «اتاقک گلی» را می‌توان اثر قابل قبولی دانست؛ این فیلم راجع به عملیات مرصاد است.

از خوبی‌های فیلم این است که آن را می‌توان تا حدی با شرایط روز جامعه تطبیق داد، نفوذ در بدنه مردم با دورویی و توطئه، دشواری تشخیص دوست و دشمن، ذات پلید جریان نفاق که به‌محض سفت شدن جای پایشان به صغیر و کبیر رحم نمی‌کنند و امروزه داعیه دلسوزی برای ایران و ایرانی دارند، غیرت ملی و دینی مردم کرد که با تمام وجود پای تمامیت ارضی ایران ایستاده‌اند، اتحاد همه قومیت‌ها و جانسپاری برای حفظ "وطن و ناموس" و اساسا ارزشمند بودن این دو برای هر ایرانی مسلمان موضوعات مبتلابه امروز ماست.

«های پاور» و «غریب» دو فیلمی بودند که به شهدای شاخص دفاع مقدس پرداختند؛ باوجود سوژه‌های بسیار مهمی که داشتند، اما یکی را به دلیل ضعف‌های فاحش فنی و فیلمنامه و دیگری را به‌خاطر ایرادات محتوایی نمی‌توان فیلم مناسبی در تبیین گذشته دانست.

«های پاور» تلاش و مدیریت شهید ستاری در «عملیات والفجر ۸» را نشان می‌دهد، اما با نمایش ناقص موضوع اصلی و پرداخت بیش از حد به سوژه فرعی عملا خاصیت عبرت‌آموزی را از دست داده است.

اگر موانع پیشِ روی شهید و چالش‌هایی که با آن مواجه بود و عوامل موفقیتشان جدی‌تر نمایش داده می‌شد، فیلم توفیق‌ بیشتری کسب می‌کرد.

«غریب» روایت بخشی از زندگی شهید بزرگوار محمد بروجردی و حضور ایشان در سنندج است؛ سوژه‌ای که سال‌ها منتظر ساخته شدن بود؛ غریب اگرچه به‌لحاظ ساختار فیلم خوبی محسوب می‌شود، اما در به تصویر کشیدن چهره شهید و الگودهی، موفق عمل نکرده؛

درمورد غریب دو نکته مهم قابل طرح است: اول اینکه برآیند فیلم به‌گونه‌ایست که آن بخشِ ولایت‌مدارِ شجاعِ شهید، که سر خطوط قرمز انقلاب با هیچ‌کس تعارف نداشت را به حاشیه رانده است.

دوم اینکه برخی از دیالوگ‌های فیلم به‌گونه‌ای‌ست که معرف جریان انقلاب نیست و به‌نظر بیشتر برای جذب مخاطب فعلی در فیلم گنجانده شده است.

درواقع ایراد اصلی غریب نمایش ناقص شخصیت شهید و پررنگ کردن بخش خاصی از آن است.

«سینما متروپل» و «گل‌های باوارده» در زمان حصر آبادان روایت می‌شوند.

«گل‌های باوارده» را هم می‌توان یک فیلم متوسط قابل‌قبول دانست، با این نقص که در فیلم، در محاصره آبادان فقط مردم بومی از شهر دفاع می‌کنند اما در واقعیت، مقاومت در آبادان نیز مثل هر برهه دیگری از دفاع مقدس حاصل اتحاد و تلاش همه مردم ایران بود.

از موضوعاتی که در فیلم به آن پرداخته شده بحث مدیریت جهادی و اثربخشی آن است که می‌تواند برای نسل حاضر بسیار انگیزه‌بخش باشد، به‌خصوص که شرایط فعلیِ تحریم به شرایط تحریمی زمان جنگ بی‌شباهت نیست. 

«سینما متروپل» که دوتا از مهم‌ترین سیمرغ‌ها را از آن خود کرد و موجب تعجب بسیاری از منتقدان شد، تلاش چند نفر برای راه‌اندازی سینما و نمایش فیلم برای رزمنده‌ها و چالش های اخذ مجوز و درنهایت تبدیل شدن سینما به مرکز مقاومت است...

اینکه علاوه بر بطن جنگ و مشقت‌ها، به موضوعات حاشیه‌ای زمان جنگ مثل زندگی مردمِ در محاصره پرداخته شود نکته مهمی‌ست، اما نوع پرداخت و گریزی که به گذشته می‌زند و اثری که نسبت به حال در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند بسیار بااهمیت‌تر است.

نحوه کشته شدن افراد مختلف از شخص قمارباز قاتل و جوان فیلمساز و مسئول فرهنگی طعنه بدی به شهادت می‌زند، فیلم خالی از معنویت و رنگ خداست، بدتر اینکه هرکه شاخصه ظاهری‌ای از مذهبی بودن دارد یا گیج و سرگردان است یا سخت‌گیر و بی‌منطق، مسئولین نه‌تنها نمی‌توانند کاری از پیش ببرند بلکه چوب لای چرخ آنان که کار می‌کنند هم می‌گذارند و درنهایت هم مجبور به پناه آوردن به همان‌ها می‌شوند، تنها موردی که در فیلم درست بیان شده و در زمان حال نیز جاری و ساری‌ست، وجود برخی مسئولین ساده‌لوح و غافل است، همانان که چنین فیلمی را تایید و به آن جوایز مهم می‌دهند...

اشاره نهایی فیلم به ماجرای تلخ ساختمان متروپل، مردم آن خطه را همچنان تنها و در محاصره اتفاقات بد نشان می‌دهد، هیچ تردیدی در تلخی آن ماجرا و لزوم مجازات مسببان آن وجود ندارد، اما نمایش این‌ها کنار هم بدون هیچ اشاره‌ای به نقاط قوت، بی‌غرض به نظر نمی‌رسد.

«شماره ده» نیز فیلمی خوب ولی ناقص بود. موضوعِ شاخص و غیرقابل انکار در جنگ هشت ساله ایران تاثیر معنویت در پیروزی‌ها و توفیقات است، اگر به دیده انصاف دفاع مقدس را بررسی کنیم به پیروزی‌هایی برمیخوریم که بیشتر شبیه معجزه است و این نمی‌تواند ریشه‌ای جز ایمان و اخلاص رزمندگان داشته باشد و اتفاقا همین نکته مهم می‌تواند برای نسلی که اکنون در حوزه‌های مختلف درگیر جنگ با دشمن است راهگشا و درس‌آموز باشد؛ از این رو انتظار می‌رود یک فیلم دفاع مقدس با فیلم‌های اکشن هالیوودی تفاوت داشته باشد و جایگاه دین و خدا و ایمان در آن پررنگ‌تر باشد؛ موضوعی که گرچه در شماره ده وجود داشت اما خیلی کمرنگ بود.

شخصیت‌پردازی مسئول اردوگاه عراقی را می‌توان از نقاط ضعف فیلم دانست، فردی که بدترین خشونت‌ها و شکنجه‌ها را روی اسرا اعمال می‌کند، اما این جنایات از روی حس وطن‌پرستی و برای مردمی‌ست که از کار بیکار شده‌اند! گویی اصلا عراق آغاز کننده جنگ نبوده و این یک جنگ برای کشورگشایی‌ست!! جالب است که او را با پسر کوچکش به‌شدت مهربان می‌بینیم.

اما از نکات مثبت شماره ده پرداخت خوب آن به ستون پنجم و نقش آن‌ها در دفاع مقدس بود، این بار نه جنایات فیزیکی که توطئه امنیتی اطلاعاتی منافقین به نمایش درآمد. نفوذ و نفاق مواردی‌ست که همیشه وجود داشته و به انقلاب ضربه زده است.

▪️ظرفیت‌ها

"نکته مهمی که باید آینده‌سازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی می‌کنند که از نظر ظرفیت‌های طبیعی و انسانی، کم‌نظیر است و بسیاری از این ظرفیت‌ها با غفلت دست‌اندرکاران تاکنون بی‌استفاده یا کم‌استفاده مانده است. همت‌های بلند و انگیزه‌های جوان و انقلابی، خواهند توانست آن‌ها را فعال و در پیشرفت مادی و معنوی کشور به‌معنی واقعی جهش ایجاد کنند. مهم‌ترین ظرفیت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است...."

توجه به ظرفیت‌های بومی و معرفی آن‌ها درون فیلم. ایران از لحاظ منابع طبیعی جزء کشورهای سرآمد دنیاست. نشان دادن معادن، آثار باستانی، جاذبه‌های گردشگری و طبیعی و مشاهیر نقاط مختلف حداقل کاری‌ست که می‌توان در ساخت یک فیلم آن را پیاده کرد، اما جریان غالب فیلم‌ها عمدتا به‌گونه‌ای بوده است که نه‌تنها هیچ ظرفیتی به‌صورت ویژه معرفی نمی‌شد بلکه تمرکز روی نقاط ضعف مثل کولبری، فقر، قاچاق، ترور و بدبختی و فلاکت قرار میگرفت. مخاطب خارجی حتی اگر احیانا تصویر روشنی از ایران و پیشرفت و رفاه در ذهن داشت آن را محدود به پایتخت و چند شهر بزرگ می‌پنداشت.

در جشنواره امسال این آفت همچنان در فیلمی مانند «یادگار جنوب» وجود داشت و زندگی در تهران و جنوب به شکل محسوسی متفاوت بود؛ در فیلم‌های «گل‌های باوارده» و «سینما متروپل» نیز گرچه مستقیما چنین چیزی حس نمی‌شد، اما فضای فیلم به‌گونه‌ای بود که گویی آبادان همیشه تنها بوده است.

اما فیلم‌هایی مثل «هوک»، «هفت بهارنارنج»، «جنگل پرتقال» "فارغ از محتوای آن‌ها" و انیمیشن «بچه زرنگ»، با رویکردی مثبت به نقاط دور از مرکز پرداخته بودند. از این میان «هوک» بسیار موفق عمل کرده و به‌معنای واقعی تصویری از بلوچستان شریف به مخاطب ارائه داد، جریان عادی زندگی، مدرسه، ورزش، تفریح، طبیعت فوق‌العاده و بکر، معادن و... در بخش‌های مختلف فیلم حضور داشت. گرچه اتفاق پایانی فیلم تناسبی با این فضای روشن نداشت و می‌توان آن را از نقاط ضعف فیلمنامه نام برد.

◾️پس از این بیانات، رهبری به جوانان توصیه‌هایی دارند:

▪️امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده

اولین و مهم‌ترین توصیه رهبری "امید و نگاه خوش‌‌بینانه به آینده" است که علاوه بر بیانیه گام دوم در سخنرانی‌های متعددی نسبت به اهمیت آن تاکید کرده‌اند.

با تمرکز روی نقاط قوت، تزریق آن‌ها به نگاه و باور جامعه و اعتقاد به آینده روشن می‌توانیم امید را در دل‌ها زنده نگه داریم.

"در طول چهل سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعال‌ترین برنامه‌های آن، مایوس‌سازی مردم و حتی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیت‌ها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسنات بزرگ، برنامه همیشگی هزاران رسانه‌ی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملت ایران است؛ و البته دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌اند که با استفاده از آزادی‌ها در خدمت دشمن حرکت می‌کنند. شما جوانان باید پیش‌گام در شکستن این محاصره تبلیغاتی باشید."

رهبری پرورش نهال امید به آینده و راندن ترس و نومیدی از خود و دیگران را نخستین و ریشه‌ای‌ترین جهاد جوانان معرفی می‌کنند.

ایشان با برشمردن مصادیق ظلم رسانه‌ای دشمن که مانع ایجاد انگیزه و امید می‌شود و همچنین نشانه‌های امیدبخش در مسیر انقلاب اسلامی که پیش‌تر به آن اشاره کرده‌اند، و نیز با توضیح اینکه دنیا به جوان ایرانی و پایداری ایرانی و ابتکارهای ایرانی، با چشم تکریم و احترام می‌نگرد و یادآوری این نکته که رویش‌های انقلاب بسی فراتر از ریزش‌هاست، جزئیات و ملزومات سفر را فراهم کرده و اکنون نوبت ماست که با عظم و جدیت قدم در این مسیر برداریم و توطئه‌های دشمن را خنثی کنیم.

بدیهی‌ست که برای شکستن محاصره تبلیغاتی بهترین سلاح همان تبلیغات است؛ بنابراین فیلم‌سازان باید به سیاست‌های رسانه‌ای و تبلیغی دشمن توجه کنند، تلاش خود را برای خنثی‌سازی آن و القای امید و آینده روشن به جامعه به کار ببندند و از تزریق هرگونه یاس و ناامیدی اجتناب کنند. این تزریق ناامیدی می‌تواند در کلیت فیلم‌نامه و به بن‌بست رسیدن شخصیت‌های آن نشان داده شود و یا با نمایش عناصر سیاه و ناامید کننده در جریان فیلم، مثل فقر مفرط و اعتیاد و بیماری و... وجود داشته باشد.

البته، این به معنی نادیده گرفتن و انکار نقاط ضعف و کمبودها نیست، بلکه به این معناست که با نگاه منصفانه و واقع‌گرا به مسائل پرداخته شود. به تصویر کشیدن یک مشکل یا نقطه ضعف زمانی می‌تواند مفید باشد که با نگاه اصلاحی شکل بگیرد، درغیراین‌صورت جز سرخورده و ناامید کردن مخاطب ثمره‌ای نخواهد داشت. اساسا فیلم باید به‌گونه‌ای باشد که پس از تماشای آن در مخاطب امید یا انگیزه اصلاح و تغییر اتفاق بیفتد نه ترس و یاس و رخوت.

▫️همچنین، از ارکان بسیار مهم در امید و امیدآفرینی توجه به آینده و آینده‌نمایی‌ست. این موضوع به‌خصوص برای مخاطب کودک و نوجوان که در مرحله رشد و نمو است از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است.

به‌تصویر کشیدن واقعه‌ای که زمان وقوع آن آینده است و نمایش موفقیت‌‌ها در زمینه‌های مختلف و چشاندن طعم شیرین آن موفقیت به مخاطب، قطعا در سرعت رسیدن به قله و تسهیل تحمل سختی‌ها بسیار موثر خواهد بود. وقتی مخاطبِ امروز نتیجه رنج‌ها و زحمات خود را به‌صورت عینی روی پرده نمایش ببیند هم انگیزه درونی پیدا خواهد کرد، هم مشوق بیرونی و هم در سختی‌ها مورد حمایت قرار خواهد گرفت.

جشنواره چهل و یکم در زمینه امیدآفرینی به‌مراتب بهتر از سال‌های قبل عمل کرده است، هم فیلم‌های امیدبخش و نشاط‌آفرین وجود داشت و هم تعداد آثار تلخ که مخاطب را در خلا و بن‌بست رها می‌کند کمتر بود، به‌ بیان دیگر اگر مشکلی در جریان فیلم طرح میشد عموما به سمت حل شدن پیش می‌رفت نه غرق شدن.

با این حال فیلم‌های «آن‌ها مرا دوست داشتند» با سیاه‌نمایی افراطی و نمایش گل‌درشت اعتیاد، فقر، اختلاف طبقاتی، فروش کودکان، سقط و...، «چرا گریه نمی‌کنی» با آن فضای فلاکت‌بار و پوچ که در ادامه بیشتر توضیح داده خواهد شد، «وابل» که داستان مردمی‌ست که سیل‌زده هستند و در یک ایستگاه قطار متروکه در نقطه‌ای نامعلوم با یک زندگی سرشار از فلاکت به سر می‌برند، آن‌ها که حتی خوشی‌هایشان هم به لجن‌زار شبیه است و «پرونده باز است»، فیلم‌هایِ شاخصِ مایوس‌کننده بودند، گرچه تعداد فیلم‌هایی که رگه‌هایی از ناامیدی دارند بیش از این بود؛ شاید به‌جز دو سه فیلم بتوان همه فیلم‌ها را در لیست جا داد.

همچنین آثاری مانند «کت چرمی» اگرچه پایان‌بندی نسبتا مناسبی داشت اما جریان فیلم عمیقا تلخ و ناامیدکننده بود، طوری که با تماشای آن احساس ناامنی و ترس تا ساعت‌ها و روزها همراه بیننده خواهد بود.

از آن سو فیلم‌های «عطرآلود» و «کاپیتان» علی‌رغم سوژه تلخی که داشتند، در فضایی سرشار از امید شکل گرفته بودند؛ امید برای رسیدن به هدف، امید به لطف خداوند که موجب آرامش درونی میشود -این اعتماد و امید با بازی خوب شخصیت پسر کاپیتان به روشنی قابل انتقال به مخاطب بود- و امید به نسل آینده بخشی از حس‌های مثبتی بود که از این دو فیلم برداشت میشد.

متاسفانه در زمینه آینده‌نمایی، نه در جشنواره چهل و یکم، نه در جشنواره‌های پس از انتشار بیانیه و نه در هیچ یک از جشنواره‌های فجر، فیلم قابل‌توجهی تولید نشده است، گویی ساختن فیلمی در آینده مثل سفر به زمان غیرممکن است! باتوجه به روند رو به پیشرفت جشنواره امسال امیدواریم مسئولینِ امر چاره‌ای درمورد این مسئله مهم بیندیشند، چرا که هم محتوای این دست آثار و هم مخاطبین آن که عمدتا نوجوانند مصداق بارز امیدآفرینی هستند.

سوای از فیلم‌های جشنواره، می‌توان نسبت امید به آینده را با کلیت اجرا و برگزاری جشنواره نیز سنجید؛ اجرای نسبتا بهتر جشنواره این نوید را می‌دهد که می‌توان به آینده جشنواره فجر و سینمای ایران در جایگاه یک هنر اسلامی انقلابی امید داشت و این مستلزم ایستادگی و مداومت مسئولین روی اصول است، چرا که فاصله با ایده‌ال‌ها بسیار زیاد است. به‌علاوه امسال فیلم‌سازان جوانی در جشنواره حضور داشتند که نه‌تنها به دنبال یاس‌آفرینی نبودند که حتی نسبت به وجود یک صحنه سیاه در فیلمشان هم حساس بودند، فیلمسازانی که مدعی بودند دغدغه‌شان ساخت فیلم شریف است، فیلم‌هایی که هم از لحاظ محتوا و هم کیفیت ساخت قابل قبول بوده‌اند. شاید با ادامه این روند رو به رشد، برخی مسئولین و فیلمسازان حاضر در جشنواره امسال بتوانند مصداق همان رویش‌ها که رهبری ذکر کرده‌اند شوند...

▪️دانش و پژوهش

"دانش، آشکارترین وسیله عزت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است....

ما به سوءاستفاده از دانش مانند آنچه غرب کرد، توصیه نمیکنیم، اما موکدا به نیاز کشور به جوشاندن چشمه دانش در میان خود اصرار می‌ورزیم.بحمدالله استعداد علم و تحقیق در ملت ما از متوسط جهان بالاتر است." 

توصیه رهبری به تلاش در زمینه علم و پژوهش را از دو منظر می‌توان بررسی نمود:

۱- جایگاه علم و پژوهش در ارتقای کیفیت آثار تولید شده در کشور و نمایش جهانی آن‌ها.

سینما و تولید فیلم علاوه بر هنر و فرهنگ، مبتنی بر علم و دانش نیز هست، بسیاری از نرم‌افزارها و فن‌آوری‌های پیشرفته، تولید آثار را راحت‌تر، کم‌هزینه‌تر، سریع‌تر و بسیار باکیفیت‌تر کرده است، فناوری‌هایی نظیر هوش مصنوعی، واقعیت مجازی، واقعیت افزوده و... اما باوجود رستاخیز علمی‌ای که در کشور آغاز شده و شاهد پیشرفت‌های شگرف و پرشتاب علمی در رشته‌های بسیاری بودیم، حرکت محسوسی در رشته‌های سینمایی مشاهده نمی‌شود. این حرکت در زمینه انیمیشن سرعت و شتاب بیشتری دارد و در سال‌های اخیر آثار قابل قبولی تولید شده و به پخش خارجی موفق رسیده، اما این اصلا کافی نیست و تلاش بیشتری می‌طلبد.

۲- جایگاه سینما و جشنواره فجر در شتاب‌دهی به حرکت علمی به‌وجودآمده در سال‌های اخیر:

از مهم‌ترین کارایی‌ها و رسالت‌های سینما می‌توان به کمک به پیشبرد هدفی خاص به شکل هنری اشاره کرد. برای ایجاد یک حرکت پرشتاب علمی انگیزه و نشاط بسیار مهم است و بدون شک فیلم می‌تواند یکی از بازوهای قدرتمند تحقق این امر باشد.

"دستاوردهای فناوری و دانش ما در این مدت که ما را به رتبه شانزدهم درمیان بیش از دویست کشور جهان رسانید و مایه شگفتی ناظران جهانی شد و در برخی از رشته‌های حساس و نوپدید به رتبه‌های نخستین ارتقاء داد، همه و همه درحالی اتفاق افتاده که کشور دچار تحریم مالی و تحریم علمی بوده است....

سنگ بنای یک انقلاب علمی در کشور گذاشته شده و این انقلاب، شهیدانی از قبیل شهدای هسته‌ای نیز داده است...."

آنچه از بیانات رهبری در بالا آمده بخشی از پیشرفت‌ها و مسیر علمی پژوهشی جامعه است که می‌تواند موضوع یک فیلم خوب باشد، دستاوردهای علمی‌ای که در شرایط تحریم به دست آمده، نمایش سختی راه و امکان حصول نتیجه با یاری الهی، پرداختن به وجوه مختلف زندگی شهدای علمی همچون مرحوم کاظمی آشتیانی، ساخت فیلم‌های امیدبخش درمورد آینده علمی کشور و اثرات پیشرفت علمی در زندگی مردم در زمان آینده یا همان آینده‌نمایی که پیش‌تر به آن اشاره شد، نمایش تلاش و رقابت علمی بین همسالان و... می‌توانند موضوعات خوبی برای ایجاد انگیزه پیشرفت به‌ویژه در مخاطب کودک و نوجوان باشند.

با دید اغماض شاید بتوان «های پاور» را نمایشی از یک تلاش علمی موفق برای پیروزی در دفاع مقدس دانست که البته به دلیل ضعف فنی خیلی دیده نشد.

«گل‌های باوارده» نیز اشاراتی به جایگاه علم و تخصص در حل بحران بنزین و ساخت اسکله و رهایی از محاصره داشت، اما این موارد را ابدا نمی‌توان کافی دانست.

▪اخلاق و ️معنویت

"معنویت به معنی برجسته کردن ارزش‌های معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکل، ایمان در خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضیلت‌هایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتماد به نفس و دیگرخلقیات نیکو است. معنویت و اخلاق، جهت‌دهنده همه حرکت‌ها و فعالیت‌های فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آن‌ها محیط زندگی را حتی با کمبودهای مادی، بهشت میسازد و نبودن آن حتی با برخورداری مادی، جهنم می‌آفریند....

ابزارهای رسانه‌ای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانون‌های ضدمعنویت و ضداخلاق نهاده است و هم‌اکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دل‌های پاک جوانان و نوجوانان و حتی نونهالان با بهره‌گیری از این ابزارها را به چشم خود می‌بینیم...."

اگر مسئولین جشنواره تنها به اجرای همین بند از بیانیه اهتمام ورزند و در عملی کردن آن جدی باشند، بخش بزرگی از حواشی پوچ و فرسایشی جشنواره به‌کل حذف و فرصت برای شکوفایی استعدادها بیشتر خواهد شد.

اخلاق و معنویت موضوعی نیست که اختصاص به بخش خاصی داشته باشد، بلکه در تمام ارکان نظام فردی و اجتماعی و همه ذرات سازنده رویدادها دارای نقش و اهمیت است. به‌طور خاص در جشنواره فجر همه و همه از هیئت انتخاب تا مسئولین اجرایی و بازیگران و اصحاب رسانه باید بر مدار اخلاق حرکت کنند.

درمورد این توصیه نقشِ برگزارکنندگان جشنواره پررنگ‌تر است، چرا که طبق فرموده رهبری مسئولین وظیفه دارند هم خودشان منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند، هم زمینه را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و با کانون‌های ضدمعنویت و اخلاق، به شیوه معقول بستیزند.

نکته مهم در این زمینه نقش فیلم‌هاست، چرا که نقش بسیار مهمی در ترویج اخلاق و معنویت در جامعه، و یا دور کردن از آن‌ها ایفا می‌کنند و رسالت اصلی مسئولان هم سوق دادن آثار و به‌تبع آن جامعه به سمت اخلاق و معنویت است.

بنابراین وظیفه مسئولان اجرایی‌ست که با تدوین قوانین معقول و کارآمد مانع حواشی غیراخلاقی در جشنواره شده و زمینه ایجاد معنویت را فراهم کنند.

هیئت انتخاب بدون ملاحظه و مصلحت‌اندیشی مانع نمایش فیلم‌های با محتوا و یا صحنه‌های نامناسب در جشنواره شوند، مسئولین با شکستن انحصارها اجازه باج‌خواهی به چهره‌ها ندهند، برای نوع پوشش و حضور آن‌ها قانون وضع کنند، از فیلم‌سازان اخلاق‌مدار حمایت و آن‌ها را تشویق کنند، در داوری و اهدای جوایز جانب انصاف و اخلاق را رعایت کنند، جشنواره را به‌گونه‌ای برگزار کنند که حداقل بتوان اعمال عبادی را در وقت مناسب انجام داد، در ارزش‌گذاری‌ها متناسب با معیارهای اخلاق اسلامی رفتار کنند، برای نمونه حواشی بیهوده مثل فوتوکال و فرش قرمز که تنها با فرهنگ غرب همخوانی دارد را به کل حذف کنند و...

جشنواره امسال به لطف عدم حضور برخی، در زمینه اجرا تا حد زیادی از جشنواره‌های پیشین فاصله گرفت و ناهنجاری‌های رفتاری در آن دیده نشد، این فرصت مغتنمی بود تا مسئولین به‌صورت عینی ببینند رفتار قاطع و دور از مماشات، نه تنها به جشنواره و هنر و سینما لطمه وارد نخواهد کرد، بلکه نشانیِ درست برای رسیدن به سطح قابل‌قبولی از جشنواره است.

با این حال اما نمی‌توان از عملکرد هیئت انتخاب و داوران دفاع کرد، فیلم‌هایی در جشنواره حضور داشتند که سرشار از نشانه‌ها، گفتگوها و محتوای ضدمعنویت و اخلاق بودند، و بعضا جایزه هم دریافت کرند!

«چرا گریه نمی‌کنی؟» مجموعه‌ای از انواع رفتارها و نشانه‌های ضداخلاق و معنویت بود. پوچی، خودکشی، توهین به خدا و مقدسات دینی، روابط خارج از عرف، همجنسگرایی، اعتیاد و هر رذیلت و پلیدی‌ قابل تصور است، تایید فیلمی اینچنینی توسط هیئت داوران که جای خود دارد، مجوز ساخت گرفتن آن هم تعجب‌برانگیز است.

«یادگار جنوب» با فضایی با فحشا، قاچاق، مشروب، مواد، خودکشی و انتقامجویی و «جنگل پرتقال» و «وابل» هریک دارای مضامین غیراخلاقی هستند.

نکته‌ای که مغفول مانده وجود تک‌صحنه‌ها و یا فضای کلی نامناسب در جریان فیلم‌هاست، متاسفانه سیگار، مشروب، روابط آزاد، خودکشی، پوچی، برهنگی، تقابل آشکار با احکام دینی همچون ممنوعیت خوانندگی زنان و رقص و مسائلی از این دست حتی در فیلم‌هایی که مضمون کلی آن انتقال یک ارزش اخلاقی‌ست هم به چشم می‌خورد! درحالی که انتظار می‌رود در گام دوم انقلاب فیلم‌هایی ببینیم که در خلال آن‌ها اخلاق، بندگی، توسل، عفاف، حیا و ... به نمایش گذاشته شود و فیلم در یک فضای توحیدی روایت شود نه فضایی شیطانی.

گرچه با این معیارِ شاخص کمتر اثری را می‌توان به‌عنوان اثر کامل معرفی کرد اما فیلم‌ «عطرآلود» را می‌توان نماینده آثار اخلاق‌مدار دانست.

عطرآلود هم از لحاظ شاخص‌های معنویت و هم اخلاق نمره قبولی می‌گیرد، درمورد معنویت، توجه به مال حلال، توکل و اعتماد به خداوند و اعتقاد به مکافات عمل و حق‌الناس از جمله مواردی‌ست که در فیلم به چشم می‌خورد، زیبایی فیلم اینجاست که این موارد را با شعارزدگی ملال‌آور نکرده است.

نکته امیدبخش در عطرآلود که جای خالی آن در آثار تصویری سال‌های اخیر عمیقا به چشم می‌خورد یک خانواده معمولی با شاخص‌های فرهنگ ایرانی‌ست، نمی‌توان ادعا کرد عطرآلود در این زمینه بی‌نقص عمل کرده، اما از جریان غالب به خوبی فاصله گرفته است.

رابطه بین علی و عاطفه به‌دور از عاشقانه‌های افراطی و رفتارهای فانتزی و سطحی‌ست، از سوی دیگر حرمت بین زن و شوهر حفظ مانده.

در جریان غالب سینما با تلاش بی‌وقفه دشمن و پاس گل دوستان داخلی‌شان موضوع جایگاه زن در اجتماع و نقش پررنگ و محوری او به‌ عنوان مادر و همسر و نیز اهمیت نحوه تعامل او با همسر و اعضای خانواده در زندگی و آینده آن‌ها به‌شدت تحت‌الشعاع قرار گرفته؛ عموما ارزش زن‌ها به کار اقتصادی و حضور آن‌ها در خارج از خانه تعریف می‌شود، زن‌ها کمترین سازگاری با شرایط همسرشان را دارند، به‌دنبال ظواهر و تجملات هستند، احترام و اقتداربخشی به مرد در فیلم‌ها تعریف نشده و جای زن و مرد عوض شده است. درمورد متزلزل کردن جایگاه پدری که هرچه بگوییم کم گفته‌ایم...

در عطرآلود اما عاطفه نه‌تنها حرمت همسرش را نمی‌شکند، بلکه به‌دنبال احیای اعتماد به‌نفس اوست، حمایت از همسر برایش بیش از طلا و ظواهر اهمیت دارد، به خانواده علی احترام می‌گذارد، یک مادر بالقوه است که به‌خوبی با بچه‌ها ارتباط می‌گیرد و همینکه جایگاه پدری در فیلم لگدمال نشده جای خوشحالی دارد. فیلم خانواده‌محور «در آغوش درخت» را نیز می‌توان جزء فیلم‌های قابل قبول در این زمینه دانست.

▪️اقتصاد/ عدالت و مبارزه با فساد

"تاکید بر تقویت اقتصاد مستقل کشور که مبتنی بر تولید انبوه و باکیفیت، و توزیع عدالت محور، و مصرف به‌اندازه و بی‌اسراف، و مناسبات مدیریتی خردمندانه است" از توصیه‌های رهبری در حوزه اقتصاد است.

همچنین ایشان در زمینه عدالت و مبارزه با فساد می‌فرمایند: "جمهوری اسلامی ایران در این راه (تحقق نسبی عدالت) گام‌های بلندی برداشته است که قبلا بدان اشاره‌ای کوتاه رفت؛ و البته در توضیح و تشریح آن باید کارهای بیشتری صورت گیرد و توطئه واژگونه‌نمایی و لااقل سکوت و پنهان‌سازی که اکنون برنامه جدی دشمنان انقلاب است، خنثی گردد....

با این‌همه، اینجانب به جوانان عزیزی که آینده کشور چشم‌انتظار آن‌ها است صریحا می‌گویم آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصله‌ای ژرف است....

تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژه‌خواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بی‌عدالتی می‌انجامد، بشدت ممنوع است...."

نحوه برگزاری جشنواره و هزینه‌های جانبی آن اعم از تبلیغات، فضاسازی مکان جشنواره، سرویس سالن‌های سینما، پذیرایی و خدمات ارائه شده به مهمانان، جوایز اهدا شده به برندگان و مواردی از این دست، اختصاص بودجه و سرمایه به فیلم‌سازان دور از پایتخت، اجرای جشنواره در مکان‌های غیر از تهران، توجه به‌ فیلم‌های با موضوع بومی محلی‌، و از همه مهم‌تر دقت در سرمایه‌گذاری‌های دولتی و لزوم بازگشت سرمایه از مواردی‌ست که درمورد عدالت و اقتصاد با جشنواره فجر باید مورد توجه قرار بگیرد.

در جشنواره چهل و یکم سازمان سینمایی فارابی با فیلم‌های «بعد از رفتن»، «جنگل پرتقال»، «روایت ناتمام سیما»، «شماره ۱۰»، «کاپیتان»، «کت چرمی»، «گل‌های باوارده»، و «هوک»، سازمان اوج با «سرهنگ ثریا» و «غریب»، بنیاد روایت فتح با فیلم «اتاقک گلی» و حوزه هنری با «عطرآود» و «در آغوش درخت» حضور پیدا کرده‌اند. آیا این فیلم‌ها به‌قدری گیشه‌پسند هستند که هزینه‌های ساخت فیلم‌ به صندوق سرمایه‌گذاران دولتی آن‌ها برگردد؟ جزئیات هزینه‌کرد و مصرف عواید در این سازمان‌ها به چه شکل است؟

آیا مسئولین به منبع تامین سرمایه‌ها نظارت کافی دارند یا سینما همچنان گزینه مناسبی برای پولشویی‌ست؟ آیا با امثال محمد امامی و عوامل پروژه‌های آن‌ها برخورد متناسب صورت می‌گیرد؟ آیا در توزیع سرمایه و منابع عمومی تبعیض، رانت و انحصارگرایی نقش دارد؟ در اهدای جوایز جانب عدالت رعایت می‌شود؟ هیئت انتخاب به مسئله ورود فیلم‌هایی که با سیاه‌نمایی صرف به‌دنبال نشان‌ دادن فساد و دعوت به هرج‌ومرج هستند، حساسیت نشان می‌دهند؟ فیلمسازان در راستای توضیح و تشریح گام‌های بلند جمهوری اسلامی در مسیر تحقق عدالت فعال هستند؟ یا برعکس، با واژگونه‌نمایی و پنهان کردن دستاوردها و نمایش فساد سیستماتیک و جامعه تباه و سیاه در زمین دشمن بازی می‌کنند؟

پیش‌بینی می‌شود تعداد زیادی از فیلم‌های نام‌برده‌شده که سرمایه‌گذار دولتی داشته‌اند فروش چندان خوبی را تجربه نکنند، با این حال باید منتظر نتیجه پخش آن‌ها باشیم.

اما درمورد اختصاص سرمایه نکته دیگری که وجود دارد این است که فیلم‌های ساخته شده باید متناسب با سیاست‌گذاری کلی سازمان سرمایه‌گذار باشند تا بتواند سرمایه‌گذاری آن را بپذیرد، اما مسئولین یا توجه کافی به این مسئله ندارند، یا از تخصص کافی در تشخیص و تایید محتوای اثر برخوردار نیستند و یا با رانت و انحصار فیلم‌ها را انتخاب می‌کنند؛ برای نمونه دو فیلم «سرهنگ ثریا» و «غریب» که اوج سرمایه‌گذار آن بوده، در انتقال مفاهیم چندان موفق نبوده‌اند و حتی غریب در بخش‌هایی به ارزش‌ها و دستاوردهای سپاه و انقلاب طعنه هم زده است.

«کت چرمی» از جمله فیلم‌هایی بود که مستقیما به موضوع مبارزه با فساد پرداخته است، فیلم با وجود تلخی زیاد، پایان‌بندی امیدوارکننده‌ای دارد، اما خودسری شخصیت اصلی از نقاط ضعف آن است که موجب ایجاد بی‌نظمی در اجتماع خواهد شد.

درمورد اهدای جوایز گرچه به انتخاب‌ها نقدهای جدی وارد است اما نکته مثبتی که در اختتامیه دیده شد اهدای جوایز توسط برندگان به زلزله‌زدگان خوی بود که می‌توان آن را از مصادیق عدم غفلت از قشرهای نیازمند حمایت دانست که رهبری ذیل بند عدالت و مبارزه با فساد به آن توصیه نموده‌اند.

همچنین توجه به فیلمسازان و مکان‌های دور از پایتخت نقطه مثبتی در توزیع درست منابع عمومی بود.

▪️استقلال و آزادی/ عزت ملی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن

"صحنه جهانی، امروز شاهد پدیده‌هاییاست که تحقق یافته یا در آستانه ظهورند: تحرک جدید نهضت بیداری اسلامی براساس الگوی مقاومت در برابر سلطه آمریکا و صهیونیسم، شکست سیاست‌های آمریکا در منطقه غرب آسیا و زمین‌گیر شدن همکاران خائن آن‌ها در منطقه، گسترش حضور قدرتمندانه سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه."

موضوعی که پیش‌تر نیز به آن اشاره شده است این است که هرکدام از توصیه‌های رهبری ضمن اینکه باید در زمینه اجرا و برگزاری جشنواره مورد توجه ویژه قرار بگیرد، هم می‌تواند دست‌مایه تولید چندین اثر سینمایی، مستند، انیمیشن و... باشد، و هم باید در خلال ساخت آثار دیگر به تحقق آن‌ها دقت شود.

در جشنواره امسال درمورد موضوعات ذکر شده فیلمی حضور نداشته است، در سال‌های قبل نیز تعداد کمی اثر درمورد جبهه مقاومت و مدافعان حرم تولید شده است.

جای خالی آثاری درمورد فلسطین، جبهه مقاومت، نفوذ و قدرت و عزت ایران در منطقه و مسائلی از این دست نه‌تنها در جشنواره فجر، که در بسیاری از رویدادهای فرهنگی احساس می‌شود، البته باتوجه به فضای حاکم بر سینما شاید شروع کار کمی سخت به نظر بیاید اما قطعا آثار این‌چنینی اگر خوب ساخته شوند مورد استقبال مخاطب قرار خواهندگرفت. 

لازم به ذکر است مسئولین موظفند در پذیرش آثار بین‌الملل به مرزبندی خود با کشورها دقت کنند و در پذیرش آثار از ارزش‌های انقلابی و ملی خود عقب‌نشینی نکنند.

▪️سبک زندگی

"تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربیدر ایران، زیان‌های بی‌جبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همه‌جانبه و هوشمندانه میطلبد...."

سبک زندگی مثل خون در همه لحظات زندگی و کار و فعالیت اجتماعی جریان دارد و موضوعی نیست که بتوان به آن به‌صورت مستقل نگاه کرد.

«چرا گریه نمی‌کنی؟» که قبلا راجع به آن توضیحاتی داده شد و نیز «جنگل پرتقال» یکی از بدترین آثار در زمینه ترویج سبک زندگی غلط بود، سازنده به نمایش روابط نادرست دانشجوها و اختلاط اکتفا نکرده، بلکه آن را نسخه حل معضلات نوجوانان و جوانان دانسته؛ راه‌حلی که نسخه خانواده و حیا و دین و آینده را می‌پیچد، البته که شوربختانه روابط آزاد به عضو اصلی بسیاری از فیلم‌ها تبدیل شده و فیلم‌سازان کمر به عادی‌سازی آن بسته‌اند.

«آن‌ها مرا دوست داشتند»، «کت چرمی»، «وابل» و «یادگار جنوب» نیز هرکدام به شکلی سبک زندگی نادرست را ترویج می‌کردند که پیش‌تر به بخشی از آن‌ها اشاره شد.

متاسفانه سبک زندگی ایرانی-اسلامی در اجرا و آثار کمرنگ و کم‌اهمیت ظاهر شده است. البته با شرایط درهم‌تنیده‌ای که پیش روی مسئولان برگزاری جشنواره است، اعمال سبک زندگی نزدیک به ایده‌ال واقعا نیاز به جهاد همه‌جانبه و هوشمندانه دارد.

از ساعت پخش فیلم‌ها و تناسب آن با ساعت بیولوژیک بدن و وقت عبادات تا نوع پذیرایی از مهمانان و خدمات ارائه شده باید مورد توجه قرار بگیرد.

برای نمونه مهم‌ترین نقش زنان در جامعه مادری و همسری‌ست، موضوعی که فقط و فقط در کلیپ‌های پخش شده در ابتدای نمایش فیلم‌ها به‌خوبی به آن پرداخته شد، اما با توجه به حضور بانوان در جشنواره، شرایط برگزاری آن به‌گونه‌ای بود که عملا مادری کردن با شرکت در آن جمع‌پذیر نبود؛ ساعت برگزاری دقیقا در زمان حضور فرزندان در منزل و نیاز آن‌ها به مادر بود، هیچ امکاناتی برای نگهداری کودکان در مکان جشنواره در نظر گرفته نشده بود، سرویس ایاب‌و‌ذهاب و رفت‌وآمد یا وجود نداشت، یا آن‌قدر ضعیف بود که بود و نبود آن تفاوت نداشت. درواقع مادرها باید بین مادری کردن و شرکت در جشنواره یکی را انتخاب می‌کردند.

پیام‌های اخلاقی که پیش از پخش فیلم‌ها داده می‌شد زمانی تاثیرگذار بود که مسئولین جشنواره هم برای عملی شدن آن تلاش می‌کردند.

باوجود تمام موارد ذکر شده جشنواره فجر این ظرفیت را دارد که به‌مثابه یک سرباز فرهنگی برای پیشبرد تمدن اسلامی و آمادگی برای ظهور حضرت حجت عمل کند. آنچه اجرا شد اگرچه قطعا نسبت به سال‌های پیشین تغییرات مثبتی داشت اما این را می‌توان تنها یک گام برای شروع در نظر گرفت و فاصله تا بایدها بسیار زیاد است.
برای رسیدن به قله باید ابتدا ناهنجاری‌ها در سطح مدیران و چهره‌ها و فیلم‌ها و عوامل پالایش شود، نگاه‌ها ترمیم شود و سپس با عزم و انگیزه جهادی مسیر طی شود، که این امر اصلا دور از واقعیت نیست و به‌زودی شاهد تحول سینما و جشنواره در راستای اعتلای انقلاب خواهیم بود، ان‌شاالله...