حمید عارفی / سیروس حسن‌پور؛ کارگردان، بین سال‌های ۹۶-۹۷ سریال «بازی نقاب‌ها» با محوریت زندگانی مردم ترکمن صحرا را روی آنتن شبکه ۲ برد که با وجود بازیگران مطرح خود نتوانست آنگونه که انتظار می‌رفت نظرات را به خود جلب کند، یکی از دلایل عدم موفقیت آن می‌تواند داستان تلخ سریال باشد.

سال‌ها بعد این کارگردان، سریال جدید خود به نام «بادار»را که اخیراً از شبکه‌ی اول سیما به اتمام رسید، با محوریت زندگی مردم استان سیستان و بلوچستان و شهر زابل روی آنتن برد.

سریال در ارتباط با جوان مهربان و در عین حال تندخویی به نام «بادار» با بازی محمد رِشنو است که تخصص مراقبت از گاوهای سیستانی دارد و علاقه‌ی زیادی به رانندگی با اتومبیل های خاص... 

داستان سریال از ابتدا دارای کشش‌ها و اطلاعات دست اولی در ارتباط با استان سیستان و بلوچستان است که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به احیا نژاد و نسل گاو سیستانی توسط نخبگان ایرانی، قضایای زیست محیطی چون گرد و خاک و خشکسالی هامون که از دستاوردهای رژیم پهلوی در ارتباط با هیرمند است، قاچاق کالا و سوخت، میراث باستانی و اشاره‌های بسیار اندک و جزئی به حضور اشرار و گروه‌های تروریستی که باعث شهادت افرادی چون پسر عمه‌ی بادار شده‌اند، اشاره کرد.

 سریال همچنین غیر مستقیم به مسئله فرزندآوری گریز می‌زند، جایی که سهیل دوست صمیمی بادار که از بچگی در خانه‌ی آنان بزرگ شده به خاطر تک‌فرزندی و مشغله‌ی فراوان مادرِ جراح و پدرِ پلیس خود از آنان گلایه دارد و خانه‌ی شلوغ و با صفای بادار را به خانه‌ی خلوت خود ترجیح می‌دهد.

 بازیگران بومی سریال چون پیرزن پرحرف و فضول همسایه و خواهر هنرمند و آرام بادار نقش خاصی در پیشبرد داستان ندارند. 

همچنین، نقش‌هایی که به آزیتا ترکاشوند و فهیمه مؤمنی برای خاله و دختر خاله‌ی بادار داده شده بود از شخصیت‌پردازی‌ها و بازی‌های ضعیف سریال بودند.

نقش نعیم، به مهدی شیخ عیسی بازیگر اهل سوریه واگذار شده که در ایران بازیگری خوانده و در چندین اثر بازی کرده و بازی‌ خوبی در نقش یک تاجر اماراتی به نمایش گذاشت.

به تصویر کشیدن سیل مرگ‌باری که باعث مرگ پدر بادار و تلف شدن تعدادی از گاوهای سیستانی شد با جلوه‌های ویژه بصری ضعیفی طراحی شده بود که ای کاش بهتر کار می‌شد یا اصلاً طراحی و ساخته نمی‌شد!

در قسمت‌های پایانی سریال شاهد آن بودیم که شخصیت پرحرف، طماع، آزاردهنده‌ی مالک، به درخواست نعیم و علاقه‌ی شخصی خود ترتیب مسابقات غیرقانونی گاوبازی را می‌دهد که کاملاً خلاف قانون، اخلاق و انسانیت می‌باشد! آنگونه که غربِ مدعی آزادی حتی به حیوانات هم رحم نکرده و به عنوان فرهنگ و رسوم هر ساله مسابقات گاوبازی در اسپانیا ترتیب می‌دهد.

پایان‌بندی سریال به‌شدت سطحی و ضعیف بود، خصوصاً این که به جای دستگیری نعیم و نوچه‌ی وفادار ایرانی او توسط پلیس، بادار و دوستانش به سبک فیلم‌های هندی خودشان قانون را به اجرا گذاشته و آنان را تا مرز مرگ کتک زدند و حتی بعد از آن خبری از دستگیری آنان نبود!

با توجه به سیاست‌های خصمانه‌ی کدخدا و سگِ هار او در منطقه در قبال ایران و تلاش آنان برای تجزیه‌ی استان‌های مرزی کشور، و نیز حرکت سریع و مجدانه کشورهایی چون ترکیه برای از بین بردن فرهنگ غنی ایران، مسئولان علاوه بر اینکه در جهت خدمت‌رسانی به مردم باید تلاش شبانه‌روزی داشته باشند، صدا و سیما نیز باید به جز پخش چند مستند-مسابقه و مستند، با ساخت هر چه بیشتر و بهتر سریال و فیلم در ارتباط با مناطق ارزشمند و حساس مرزی کشور، شناخت مردم را نسبت به مردم آن مناطق و ظرفیت‌های اقتصادی و گردشگری غنی آنان بالاتر ببرد.