زهرا خندان / برای بسیاری از مردم، این دست از اخبار جزو اطلاعات اضافی به شمار میآمد چون نه احساسی را درونشان برانگیخت و نه عملی را.
اما در این بین طرفدارانی بودند که دچار هیجانات منفی شدند که متاسفانه از آنان دست به خودکشی نیز زدند.
این خبر ناگوار بود اما زمینهی آن تکراری است، درگیر شدن «نوجوانان و جوانان» نسبت به بازیگران و بازیکنان موضوع تازهای نیست و عمدتا فیلمهای کلیشه برمبنای همین احساسات با استفاده از این بازیگران پرفروش میشوند.
با این حال برای این بازیگران، هیجانات و حتی تصمیم به مرگ طرفدارانشان چقدر اهمیت دارد؟
اگر مبنای فکری افراد با توجه به این آیه مبارکه باشد که
«ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ...»
پس فسادی که از اقدام به مرگ یک سری انسانها پدید میآید را نمیتوان دستکم گرفت.
از طرفی بزرگی میفرمود: همین بالا بردن دست من، در دریاها اثر میگذارد پس باید طبق حجتها گام برداشت.
طبق این نگاه، ظاهر من، گفتار من، شغل من، ثروت من و... نباید باتلاقی برای استعدادهای انسانها محسوب شود!
اگر این نگاه در هنرمندان باشد، از آنان «روایت فتح»، «آن بیست و سه نفر» و... ساخته میشود.
اگر این نگاه در ورزشکاران باشد، از آن «شهید ابراهیم هادی» در میآید که وقتی دید دخترکی به علت ظاهر آراستهاش دل در گرو او نهاده، موهایش را تراشید و کت و شلوار را از تن درآورد.
این نگاه، امنیت آفرین و حافظ جان و روح انسانهاست.