معصومه عمرانی /«من می‌گویم رزمندگان ما، مجاهدان ما برای اینکه پرچم دشمن در مرزهای ما برافراشته نشود، جان خودشان را قربانی کردند، فداکاری کردند. جوانان مبارز و مجاهد خانواده‌های خودشان را داغدار کردند برای اینکه پرچم دشمن در مرزهای این کشور بالا نرود. نمی‌شود ملت ایران قبول کند که همان پرچم‌ها به وسیله افراد نفوذی، به وسیله انسان‌های فریب‌خورده در داخل کشور برافراشته بشود.

این پرچم، "پرچم نفوذ فرهنگی و سبک زندگی دشمن و وسوسه‌های خصمانه دشمن" نباید در داخل کشور در دستگاه‌های مختلف ما برافراشته شود. باید مراقبت کرد، همه موظفند. در وزارت آموزش و پرورش باید مراقبت کرد، در صداوسیما باید مراقبت کرد، در مطبوعات باید مراقبت کرد...»

رهبری بزرگوار با این صراحت از خطر نفوذ سبک زندگی دشمن توسط افراد نفوذی و فریب‌خورده سخن گفته‌اند، آن هم در جمع پیشکسوتان دفاع مقدس!

هویت، دیانت و فرهنگ نیازمند دفاع هستند، شاید دفاعی از نوع دفاع مقدس. پیش از این نیز رهبری از شبیخون فرهنگی سخن گفته بودند. دشمن کجاست؟ آیا منتظریم که گوشی‌های همراهمان در دستانمان منفجر شود تا متوجه پیشروی دشمن دقیقا تا بیخ گوشمان شویم؟

شاید تا چند سال پیش فهمیدن این موضوع ساده نبود، اما با گذشت زمان بر کسی پوشیده نیست که هدف اصلی تاسیس شرکت‌های بزرگِ سرگرمی همچون نتفلیکس و هالیوود دست بردن در فرهنگ و زندگی مردم و کنترل روح آنان برای شکست در مبارزه آخرالزمانی حق و باطل است.

جمهوری اسلامی به عنوان داعیه‌دار اصلی فرهنگ اسلامی و ایجاد تمدن جهانی باید بیش از هرکس مراقب خوراک و محتوای فکری که در اختیار مردمانش قرار می‌دهد باشد. اما مشاهده می‌کنیم بعضا آثاری که حتی در کشورهای مبدا هم با واکنش منفی و محدودیت پخش مواجه شده‌اند به سادگی در سکوهای ایرانی و پیام‌رسان‌ها بدون کمترین بازبینی قابل مشاهده هستند.

بدتر آنکه فیلم‌سازان ایرانی به جای تولید محتوا از محتواهای غنی اسلامی و حتی ملی ما و تلاش برای معرفی فرهنگ اصیل ایران و اسلام با آغوش باز آثار این شرکت‌ها را الگوی خود قرار داده و در جاهایی از آن پیشی گرفته‌اند. سکوهای نمایش خانگی یاری‌رسانِ اصلی آن شبکه آنچنانی ماهواره‌ای، آن فیلم و سریال ساخت هالیوود و کره و ترکیه و آن بدافزار پر نقش و نگار به‌اصطلاح فیلتر شده هستند.

به این دلیل که منشا دسترسی به آثار مخرب جهانی دقیقا همین سکوها هستند و از قضا دسترسی به آن‌ها بسیار آسان است و بسیاری از خانواده‌ها با اعتماد به ایرانی بودن آن، به فرزندانشان با کم‌ترین میزان پایش و دغدغه اجازه استفاده از آن را می‌دهند. نبود ساز و کار درست برای نظارت بر سکوها و یا به بیان بهتر وجود ساز و کار چند مدیریتی برای هرچه یله و رهاتر بودن سکوها نیز مزید بر علت شده است.

اگر کمی دقیق شویم انفجار گوشی‌ها را در دستان و چشمان و قلب فرزندانمان خواهیم دید...

فیلم و سریال و برنامه‌های سرگرمی از چند جهت اهمیت دارند:

۱. اصلِ موضوع و محتوای درونی و زیرلایه‌های آن‌ها.

۲. زندگیِ خصوصی افرادی که در آن‌ها ایفای نقش می‌کنند.

۳. روشِ زندگی‌ای که در ناخودآگاه مخاطب پایه‌گذاری می‌کنند.

۴‌. نشان دادن فرهنگ و هویت اسلامی و ایرانی و پایه گذاری سبک زندگی درست و نشان دادن آینده موعود جهانی‌.

در واقع از رسانه‌ها انتظار می‌رود که پا به پای وجوه دیگر میدان در پیروزی مقاومت اسلامی و نزدیک شدن به ظهور تاثیرگذار باشند. با این وجود آیا رسانه‌های داخلی سرباز جبهه خودی هستند یا نفوذی دشمن؟

در هیچ‌کدام از موارد ذکر شده شبکه‌های نمایش خانگی تلاشی در صیانت از مرزهای فرهنگی و معنوی نکرده، بلکه خنجرشان را از پشت در قلب خودی فرو می‌کنند.

محوریت محتوای سریال‌ها و برنامه‌ها مفاهیم خشن، اروتیک، حمله به دین‌داری و خانواده است. نمایش تجملات و دخانیات، عادی‌سازی روابط چندضلعی و آزاد، رقص، مشروب و... نیز سبک زندگی مسمومی‌ست که در زندگی مخاطب جاری می‌شود. از زندگی خصوصی و نظرات و افعال شاذّ و بی‌قانونی‌های اکثر عوامل برنامه‌ها هم که می‌توان سریال ۹۰ شبی ساخت.

درمورد بحث تمدنی و نگاه به آینده روشن هم که نیازی به اشاره نیست، بنا را گذاشته‌اند بر تحمیل تمدن فروپاشی‌شده غربی.جای تاسف دارد که سریال‌های تلویزیون بعضا به‌جای اثرگذاری مثبت محل سرریز ناهنجاری‌های موجود در سکوها شده‌اند.

هدف اتهام زدن نیست اما با وجود تذکرات فراوانی که توسط مسئولین بلندپایه گرفته تا رسانه‌ای چون روبش داده شده است آیا باز هم می‌توان روزنه‌ها را به غفلت و فریب خوردگی نسبت داد؟

ناگفته نماند وضعیت در سینما، تئاتر و موسیقی نیز قابل تعریف نیست. و البته که این تنها مصداق کوچکی از سخنان امام است و سایر جبهه‌های فرهنگی نیز به همین میزان نیازمند توجه و بازنگری هستند.