آیا تلخی مفرط فیلم «دسته دختران» به محتوایش می‌ارزید؟
از خانم «منیر قیدی» کارگردان فیلم «دسته دختران» انتظار نمی‌رود که پاسخ درستی به سوالات دیگران بدهد زیرا از جواب‌های سربالا و گاها از سر عصبانیت یا لج‌بازی در نشست فیلم مشخص شد که پاسخ درستی در کار نیست.
با ناامیدی از کارگردان فیلم، انتظار می‌رود حوزه هنری و فارابی که فیلم با حمایت‌ آن‌ها ساخته شده و قطعا در رشته‌های زیادی نامزد دریافت جایزه خواهد شد، پاسخگوی سوالات و ابهامات باشند.
البته فارابی که هیچ!! آنقدر با حمایت‌هایش از برخی فیلم‌ها گل کاشته!! که امیدی نیست، اما حوزه هنری چرا؟!
ناگفته نماند که خانم قیدی به یک سوال پاسخ قابل قبولی دادند؛ اینکه فیلم پیام اتحاد و امید می‌دهد، ما نیز تا حدودی موافق هستیم که فیلم کمی امروزی‌سازی شده، زیرا زنان فیلم هر کدام نماینده تفکر یا گروهی هستند که متحدانه با هم کار می‌کنند و در انتهای فیلم می‌توانند دیگران را نیز با خود همراه کنند.
کمی از فیلم بگویم؛ دسته دختران که به اذعان کارگردان واقعیت ندارد و شخصیت‌های آن ساختگی‌ست چند زن را در دوران دفاع مقدس روایت می‌کند که می‌خواهند همانند مردان بجنگند و دسته خود را داشته باشند.
پس تا اینجای کار، هم مستند نیست و هم شخصیت‌ها ساختگی‌ هستند، اگرچه هم مستندات زیادی از سقوط خرمشهر وجود دارد و هم زنان قهرمان، که می‌توانست مبنای فیلم باشد.
 اما شخصیت‌ها؛ یگانه؛ زن معلمی که در حکم فرمانده‌ است، دیر رسیده بچه‌هایش در انفجار سوخته‌اند. او عذاب وجدان دارد و در انتها نیز مطرح می‌کند که می‌خواهد بمیرد. وجیهه از دست شوهر شراب‌خوار و قمار بازش فرار کرده، سیمین دختر شل حجابی‌ست که مادر نگران اوست و پدر می‌خواهد با اجبار او را به خانه بازگرداند اما او دوست دارد همچون برادرانش بجنگد.
فرشته دانشجوی پزشکی‌ست که مجروحین را مداوا می‌کند، او دنبال پیدا کردن نامزدش است. آذر نیز نوجوانی‌ست که همراه خانم معلم می‌شود...
حالا این شخصیت‌های زن فیلم‌ چطور باید؛ به زعم فیلم، قهرمان ‌شوند؟ متاسفانه با سرزنش و تمسخر و له کردن مردان.
پسری ترسو با این زنان همراه می‌شود تا هم، ترازوی سنجشِ شجاعت او با زنان در فیلم ساخته شود و هم یک درامکی از عشق و عاشقی با سیمین در قصه شکل بگیرد. شوهر وجیهه نیز مردِ دیگر فیلم است که وجیهه با تشویق یگانه، با او همراه می‌شود و کمک می‌کند تا رانندگی کند و مردم را با ماشینش از شهر خارج کنند. او یک صحنه در ابتدای فیلم دارد که معرفی‌ می‌شود و یک صحنه در انتها که سرو کله‌اش پیدا می‌شود! حالا اینجا بگذریم از برداشت فمنیستی که زن سبب می‌شود تا مرد به مردم کمک کند، شاید کارگردان خواسته نقش زن جلوه بیشتری داشته باشد!
شوهر یگانه هم فردی منفعل است و یک صحنه از او می‌بینیم که یگانه برای خداحافظی رفته و او در خانه است و سیگار می‌کشد.
داستان فیلم نیز علاوه بر شخصیت‌ها مستند نیست ولی بخش زیادی از فیلم را، صحنه‌های بمباران و کشت و کشتار و اجساد تشکیل داده؛ به‌ویژه صحنه‌های تلخ و جانکاه مربوط به اجساد بچه‌ها و آواره‌گی کودکان گریان و وحشت‌زده.