زنان، کودکانی هستند که زود فریفته میشوند، فریبنده هستند، فریبکار نه
احساس گناه میکنم بچهای بهدنیا آوردم و رهایش کردم
اگر مادرم از من میپرسید میخواستی بدنیا بیای یا نه؟..قطعا جوابم نه بود...
این جملاتی از گفتگوهای فیلم مستند
«یاشماق» به کارگردانی «رضا غلامی مطلق» در بخش مسابقه نیمه بلند ملی در جشنواره حقیقت است.
مستند، روایتگرِ زندگی سه بازیگرِ زن تئاتری است که هرکدام گرفتار سنتهای برخی از ترکمنها شدهاند.
زنی است که با سنت «قارشلق» ازدواج کرده است، در این سنت، یک دختر به یک خانواده میدهند و یک دختر میگیرند. اگر بنا به هر دلیلی یکی از زوجین طلاق بگیرند زوج دیگر نیز باید از هم جدا شوند.
ظلمی آشکار در سنتی اشتباه که اختیار در انتخاب همسر را از دختران و پسران سلب کرده است و بدتر از آن، محکوم به طلاق و به طبع آن؛ همانند «صاحب جمال» در این مستند، محکوم به ندیدن فرزند میشوند.
برادر «صاحب جمال» طلاق گرفته و بچه را نزد خود نگه داشته، به همین دلیل خواهرش نیز حق دیدن فرزندش را ندارد.او از اقدام قانونی نیز هراس دارد و منصرف میشود زیرا اطرافیان به او گفتهاند که آنها در هر صورت بچه را تحویل نمیدهند چون زورشان بیشتر است. او برای مقابله با سنتهای اشتباه، خود را مشغول بچههای روستا و تئاتر میکند.
زنی معرفی میشود که با رسیدن به مقطع پیشدانشگاهی باید بخاطر عرف خانوادگی و سناش، ازدواج کند؛ ازدواج با مردی که یکماه بعد از جواب مثبت، او را میبیند.
این زن از زندگیاش راضی نیست و همسرش بدلیل سردی عاطفی نمیتواند او را هیچجوره خوشحال کند.
دختری که برای پسرعمویش نشان شده و به او علاقهای ندارد اما اصرارهای پدر و ترس از آینده که اگر با غریبهای بدتر از او ازدواج کند و حامی نداشته باشد، دختر را نگران از دادنِ جواب منفی کرده، اما در نهایت تصمیم میگیرد، جواب «نه» بدهد حتی اگر در آخر مجبور به گفتن «بله» شود.
نمایش سنتهای اشتباهِ قومی جزو رسالتهای مستند در بخش ملی است، آنهم سنتهایی که منجر به ظلم به زنان در محیط خانواده شود، ″دادخواهیای″ که «مقام معظم رهبری» آن را بارها تکرار کردهاند.
اما در این مستند، تنها، راهکارِ فرهنگی معرفی شده که بسنده نیست، به ویژه در موردی که زن با توجه به «قوانینِ جمهوری اسلامی» میتواند به راحتی حضانت طفلِ خود را بگیرد.
*چرا حاشیه سازی*
کارگردان مستند اگر به جای القای غیرمستقیم رهایی این زنان از بار روانی ظلمی که به آنان شده، توسط «موسیقی، رقص و سیگار» به ایجادِ جسارت برای گرفتن حق از مجاریِ قانونی اهتمام میورزید کار ارزندهای انجام داده بود و برای جلب توجه نیازی به نمایش «حرکات موزون» و «شانهزدن مو» از پشت پرده نداشت.
*بازهم سیاستهای ضد جمعیت*
نکتهی قابل تامل این مستند اشاره به انگیزههای خودخواهانه فرزندآوری است؛ یکی از انگیزهها نامطلوب فرزندآوری ″ادامه یافتن نسل″ معرفی میشود‼️ و در ادامه ادعای زن کارگردان مطرح میشود که میگوید: اگر مادرم از من میپرسید «میخواستی بدنیا بیای یا نه؟ قطعا جوابم نه بود»...اینکه «نسلی بیارم و در دنیای عجیب و غریب رها کنم، خودخواهیه»‼️
این نوع حرفها در کلامِ «صاحب جمال» نیز بود که هم در مطلع و هم در پایان گفت: «احساس گناه میکنم بچهای بدنیا آوردم و رهایش کردم...»
این ادبیات، خودش عین خودخواهی است «فرزند نیاورم چون دنیا عجیب و غرب است یا رها میشود» یعنی من حاضر به پذیرش مسئولیت برای آوردنِ نسلی مسئول نیستم، من حاضر به آوردن نسل برای پایداری جهان نیستم..
تکرار جملاتی که نتایج منفی و ضد سیاستهای جمعیتی بهعنوان یکی از معضلات اساسی کشور، را القا میکند و از دل حرف و دغدغهای درست، پرداخت حاشیهای ظهور و بروز مییابد!