طاهره شاطری/ جشنواره تئاتر فجر در میان دو جشنواره فیلم کوتاه تهران و مستند سینما حقیقت از شرایط نامتعادلتری برخوردار بود، تعداد افراد بیشتری بدلایل مختلف جشنواره را تحریم کردند، گروهی بصورت دسته جمعی کشف حجاب کردند و حواشی بسیاری پیرامون تئاتر شکل گرفت و به عبارتی عزم راسختری برای عدم برگزاری این جشنواره جزم شده بود.
دبیر جشنواره آقای کورش زارعی با تدبیر خوبی توانست مشکلات را مدیریت کند. زارعی در بین هنرمندان تئاتری به ویژه هنرمندان فعال در شهرستان چهره محبوبی دارد زیرا به نمایشهای شهرستانی و هنرمندان فعال در این عرصه اهمیت میدهد.
او در این دوره با برپایی رویداد منطقهای و استانی توانست دو اتفاق خوب و مهم را رقم بزند. اولین تاثیر خوب این کار نحوه برگزاری قابل قبول و موفقتر از حد تصور بود و دوم دیده شدن بیشتر اجراها و هنرمندان شهرستانی در جشنواره بینالمللی فجر بود.
تبدیل تهدید به فرصت
برگزاری موفق و پرشور این جشنواره پیام مهمی به تحریم کنندگان و مخالفین همیشه معترض داشت. زیرا بدون حضور آنان و با وجود تمام تلاشی که کردند جشنواره به خوبی و با نشاط برگزار شد و روسیاهی به ذغال ماند. آیین اختتامیه جشنواره نیز از معدود مراسمهایی بود که در رویدادهای مشابه نظیر آن کمتر مشاهده شده است.
برخی به استقبال مردمی از نمایشهای اجرا شده خرده گرفته و گفتهاند مخاطبان شرکت کننده اهالی تئاتر نیستند. در حالیکه اگر فرض را بر صحت نظر این افراد بگذاریم، نشانگر تدبیر مدیران و دبیر جشنواره است زیرا توانستند در بدترین شرایط با برگزاری قابل قبول جشنواره ضد انقلاب را به حاشیه برانند. در صورتی که این ادعا نیز صحیح نیست و همگان بیگانه با تئاتر نبودند.
ضمن آنکه جشنواره نیز از آن محتوای عجیب و غریب و ضد فرهنگ و اخلاق دورههای گذشته در امان ماند و تطهیر شد. دورههای گذشته جشنواره تئاتر فجر بدلیل عدم تولید نمایشنامه بومی و ترجمه آثار غربی به هیچ وجه در شأن تئاتر انقلاب ایران اسلامی نبود و از این رو میتوان عملکرد جریان نفوذ را عیانتر مشاهده کرد!
ادعای ارتقاء و بهبود محتوای اجراها به معنی تغییر به یکباره و از این رو به آن رو شدن مغز و هسته نمایشها و به عبارتی تبدیل آن محتوای سفارتخانهای دورههای قبل به مفاهیم ناب انقلابی و دینی نیست، بلکه یک تناسب و مقایسه نسبی است. به وضوح در این دوره شاهد آثار صریح ضد دین و اخلاق نبودیم یا حداقل ندیدیم و آثار با لایههای سیاسی و هجمه به انقلاب اسلامی و حاکمیت نیز کاهش یافته بود.
با این حال به نظر میرسد مدیران هنرهای نمایشی پس از این باید به طور جدی پیگیر اصلاح و ارتقاء نمایشنامهها باشند زیرا به نظر میرسد ایراد اساسی و قابل تامل برخی اجراها در همرنگ و همسو شدن با تغییر دولت و سیاستهای مدیران باشد.
از طرف دیگر دانش ناکافی و ضعف پژوهش و عمیق نشدن در موضوع نمایشها از عوامل دیگر ضعف محتوایی اجراها بود. همچنین انتخاب آگاهانه و با غرض موضوعهای ناهنجار و پیامهای مغایر با فرهنگ و اخلاق ایرانی_اسلامی نیز مانند همیشه و با نسبت کمتر وجود داشته است.
نمایشها جنگی بود یا دفاع مقدسی؟
یکی از مواردی که نیاز به حساسیت جدی مدیران دارد بحث جنگ و دفاع مقدس است. تعددِ نمایشهای مرتبط با این حوزه در دوره چهلویکم جشنواره نیز گویای اهمیت موضوع است.
از بین آثاری که در این حوزه دیده شد از جمله: «دختران» به کارگردانی علی دلپیشه/ کیانوش ایازی، «کرنر زیر درختان بلوط» اصغر خلیلی، «آلاء» محمد کاظم تبار، «هاراگیری» اصغر گروسی، «شاید باران شدی» مرتضی نجفی، «روز دهم» علی برجی، «آخرین نامه» مهسا بایرامزاده، «طلقهالرحمه» محمد موید از عراق، «بیدرکجایان» سجاد بحری، «مادرم زری سر زا رفت» داود پارسا، «نقطه صفر مرزی» محمدرضا عبادیانی، «جاودانگی» محسن جاور، محتوایی مرتبط با جنگ داشتند اما متاسفانه مضامین اکثر آنها ضد جنگ بود و نه دفاع مقدس!
کرنر زیر درختان بلوط
یکی از نمایشهای با محتوای جنگ که جوایز زیادی از جمله بهترین نمایشنامه و لوح تقدیر بخش کارگردانی را دریافت کرد؛ نمایش «کرنر زیر درختان بلوط» بود که به فاجعه بمباران در زمین فوتبالی در ایلام میپردازد. حادثهای که منجر به شهید و جانباز شدن چندین نفر شد و با این حال از سوی مجامع بینالمللی حقوق بشری و ورزشی با بیاعتنایی مواجه شد.
پرداختن به این جنایت در قالب نمایشی با تعداد بالای بازیگران آن، شایسته قدردانی است اما پیوند این ماجرا به راهپیمایی اربعین نیز قابل تأمل است. صحت و سقم پشیمانی خلبان بعثی عامل بمباران و نذری دادن او در راهپیمایی اربعین از مواردی است که باورپذیری آن در گرو مستند بودن است در غیر این صورت برداشت دوسویه و انتقادی از آن نیز ممکن است.
بهعبارتی شیعیان پشیمان از جنگ که با تمام وجودشان در مواکب به زائران خدمترسانی میکنند افرادی هستند که به اجبار در جنگ بودهاند و به اذعان خودشان برادر کشی نکردند. از این رو اگر خدمترسانی خلبان مدنظر در اربعین واقعیت ندارد و صرفا خیالی است نباید مطرح میشد و اگر واقعیت دارد بهتر بود بیان آن در اجرا پررنگتر باشد.
همچنین دخترک مفقود این نمایش نیز که صحبت او در میان بود از ابهامات کرنر زیر درختان بلوط است!
سالهاست عدم تشخیص درست و یا قصد و نیت آگاهانه نویسندگان و کارگردانان آثار هنری مختلف سبب تولید محصولات همسو با تولیدات هنری کشورهای دیگر در مضامین ضد جنگ شده است. غافل از آنکه هنرمندان سایر کشورها گزینه دیگری برای پرداختن به جنگ ندارند و به درستی آثار ضد جنگ میسازند و البته هنگامی که شرایط ایجاب کند و سیاستهایشان بر ترغیب مردمان به جنگ باشد سراغ مفاهیم دیگر نیز میروند. اما ماجرای جنگ ایران به عنوان کشوری که مورد حمله واقع شده، با جنگهای جهانی اول و دوم کشورهای غرب و شرق تفاوت اساسی دارد. مردم ایران در مقابل تهاجم رژیم بعث عراق دفاع از خود کردند؛ دفاعی مقدس و انسان ساز. دفاعی سرشار از جانفشانیها و قهرمانیها و نه بدبختی و ذلت و سیاهی و ....
اغلب نمایشهایی که نام آنان ذکر شد مفاهیم ضد جنگ را القا کردند و به نسبت دفاع مقدس در این اجراها کمتر مشاهده شد. بنابراین به نظر میرسد مدیران باید حساسیت بیشتری در تولید نمایشها حول مفاهیم جنگ داشته باشند.
اجرای امنیتی!
علاوه بر نمایشهای با موضوع جنگ، آثار دیگر با موضوعات اجتماعی، امنیتی، دینی، زنان و...نیز در بین اجراهای جشنواره چهلویکم وجود داشت. نمایش «مامور خیابان نود و دو» با موضوع جذاب شکلگیری داعش و عملیات نیروهای مقاومت اگرچه بدلیل فرم ضعیف آن دیده نشد اما به عنوان نقطه شروع تولید نمایشهایی با این مضمون حائز اهمیت است.
نمایش «ساختمان رز» علی صادقیزاده نیز علیرغم نمایش برخی بیاخلاقیها و رقص و...از اجراهای قویای بود که داستان آن حول مصرف مشروب و عواقب بد آن شکل گرفته بود. این نمایش با وجود ضعفهای محتوایی در نسبت با نمایشهای ترجمهای و با موضوع خانواده آن هم در عرصه تئاتر نمره خوبی را کسب میکند.
نقطه امید
از نمایشهای جذاب و قابل تأمل دیگر این دوره از جشنواره تئاتر، سه نمایش؛ «لابیرنت» پدرام رحمانی، «کمدی الهی» حافظ خلیفه از تونس و «که» بهمن علاقبندان را میتوان نام برد که از حیث موضوع در صحنه تئاتر بسیار امید بخش است. امید بخشی این نوع اجراها از آن جهت است که افقهای بسیاری را به روی انسان میگشاید که با هنر نمایش میتوان موضوعات ماورایی را به بهترین شکل به مخاطب ارائه داد.
در روزهای برگزاری جشنواره به نمایش «که» به طور ویژه پرداخته شد.
مطلب مربوط به این نمایش را در پیوند زیر مطالعه کنید.
http://roubesh.ir/post/459
«که» مقایسه نظریههای فیلسوفانه و حکیمانه در باب «من» انسان است.
از اجراهای خارجی چه خبر؟
نمایش «کمدی الهی» نیز که با استقبال پرشور مخاطبان مواجه شد و حضور کارگردانش «حافظ خلیفه» در نماز جمعه تهران بر سر زبانها افتاد، نمایشنامه معروفی است که روایتگر رویارویی «دانته»؛ شاعر بزرگ ایتالیایی با «ابوالعلا المعری» نویسنده و شاعر مشهور عرب در سفری به جهنم و برزخ است. از مقایسه نقلهایی که وجود دارد و نمایشی که اجرا شد بر میآید که نمایش با سانسور کارگردان و نویسنده همراه بود. زیرا دانته در کمدی الهی به غلط رؤیت پیامبر اسلام و حضرت علی علیه السلام در جهنم را نیز بیان کرده است. ارزش این اجرا از حیث نمایش چنین مفاهیمی آن هم به شیوهای بسیار تأثیرگذار، است. مفاهیمی که در دنیای امروز گم شده و یا پنهانش کردهاند.
نکته دیگر آنکه «حافظ خلیفه» به عنوان یک کارگردان عرب، بسیار هوشمندانه از این نمایش استفاده کرد و «المعری» را به عنوان کسی معرفی کرد که دانته را در این سفر همراهی کرده و او بوده که جهنم را به دانته نشان داده است. در صورتی که اساتید ادبیات نمایشی ایران معتقدند که دانته، کمدی الهی را با الهام از آثار ایرانیان نوشته، بنابراین نسبت دادن این کار به المعری صحیح نیست.
بازهم زنان و ظلم به آنان
موضوع زنان و حرفهای نخ نما شده فمینیستی نیز از آثار ثابت جشنوارهها، بخصوص جشنواره تئاتر است. در دوره چهلویکم نیز با وجود کاهش تعداد نمایشهای با مضامین زنان، اجراهایی نظیر «خوابهایم سراغ تو را میگیرند» احسان جانمی، «افلیا» مسعود طیبی را میتوان ذکر نمود.
نمایش «خوابهایم سراغ تو را میگیرند» به ترور ناصرالدین شاه قاجار و ماجراهای زنان اندرونی شاه میپردازد. این نمایشِ در ظاهر تاریخی، مستمسک خوبی برای شعارهای فمینیستی_سیاسی است.
زنانی مظلوم که گرفتار ظلم مردان و در خدمت آنان هستند معمولا درونمایه این نوع نمایشها هستند.
در این نمایش، زنان معترض به شاهاند اما به ناچار بخاطر دسیسه پدرانشان یا رهایی از گرسنگی به خدمت شاه درآمدند. طبیعتاً مطابق معمول این آثار، در این بین باید زنانی باشند که حق دیگران را بستایند. بنابراین عدهای از زنان ظلمستیز حرمسرا در تلاش برای کشتن شاه قاجارند اما در نهایت شاه توسط فردی آزادیخواه کشته میشود.
افراط و تفریط
در نمایش «در و گبر و یک قرص نان» داود فتحعلیبیگی نیز که به واقعیتی تاریخی در حرم امام رضا(ع) در سالهای دور میپردازد به ظلم و جور حکومت و ظلم به زنان، اعتراض به مجازات مجرمین و... میپردازد اما از سویی دیگر توجه خاص امام رضا به زنی روسپی اهل توبه و شفای بیماریِ یک تاجر کافر نیز از محورهای اصلی این نمایش است. در این نمایش و آثار مشابه آن، بدرستی توجه امام رئوف به افراد توبهکار و جوانمرد مطرح میشود اما از سوی دیگر دوقطبی توبهکار و فرد افراطی خشکهمذهب_بدون معرفی شخصیتی که شاخصههای انسان مومن واقعی را داراست_از ضعفهای همیشگی این نوع آثار هنریست.
با این تفاسیر و با توجه به اینکه عمده آثار چهلویکمین جشنواره تئاتر فجر دیده شده، همچنین کلیت نحوه برگزاری این رویداد، میتوان گفت این جشنواره در مقایسه با جشنوارههای گذشته به نمره خوبی میگیرد اما این به آن معنی نیست که سطح جشنواره تئاتر فجر به شاخصهای فجر و انقلاب رسیده است. بلکه اتفاقات خوب این دوره پلکانی برای مدیران است تا با تلاش جدی و برنامهریزی و فکر بتوانند تحول بزرگی را در این عرصه رقم بزنند.