مقدس‌نمایی!!
از پدیده‌های دیگر بخش اختتامیه و اهدای جوایز جشنواره، فیلمِ «برانازا» بود که مورد تقدیر داوران ″مسابقه ملی″ جشنواره قرار گرفته است.
‌برانازا در بخش مستند کوتاه، جایزه بهترین کارگردانی را از آن خود کرد.
این مستند وصفِ حال پیرمردی درویش مسلک است که تقدیس شده. او عزلت‌نشین، تنها و دور از مردم و ژنده‌پوش است. خانواده‌اش او را طرد کرده‌اند و برخی مردم او را باور دارند. از خواب تائید شدنش توسط ائمه می‌گوید که پس از ‌آن مهربانی با حیوانات را پیشه کرده! این فرد خود را ″امام″ می‌داند اما حوصله تبلیغ ندارد.
وصف احوالات این فرد درحالی‌ست که اهل فرقه یا گروه خاصی معرفی نشده و از طرفی اعمال عبادی مسلمانان را نیز ندارد؛ با این حال با اطلاعاتی که در فیلم به مخاطب داده شده فردی عارف مسلک جلوه می‌کند.
از آنجائیکه این فیلم مستند نظر مثبت داوران جشنواره را در بخش کارگردانی به خود جلب کند؛ بسته به سلیقه‌ داوران بوده اما با توجه به محتوای آن؛ معرفی فردی با مشخصات ذکر شده که عارف مسلک نمایانده می‌شود و تائید او، جای تعجب دارد! به‌ویژه که در سکانس پایانی ″درختی″ را که گفته شده وی از سوختن در آتش نجات داده و برای او و چند تن دیگر مقدس است؛ توسط یکی از دست‌اندرکاران مستند مورد تقدیس و تعظیم قرار می‌گیرد.
برانازا با وجود سکانس‌های پراکنده و اغلب تیره‌وتار و موضوع خاص آن، جایزه بهترین کارگردانی را دریافت کرده، حال آنکه باید دید چگونه ممکن است از یک پیرمردِ در حاشیه، جریانی در راستای عرفان شرق و نامرتبط با احکام شرعی ساخت و فردی با این خصوصیات را معرفی نمود.
در مورد سوژه خاص این مستند و چرایی انتخاب آن بر فیلم‌ساز حرجی نیست اما روی سخن با مسئولین جشنواره است که در وضعیت کنونی که اسلام ناب مورد هجمه است و با توسل به هر طریقی تخطئه‌ی؛ احکام، تکالیف دینی و موضوع تقلید و به تبع آن‌ها ″حکومت دینی″ مشهود است و در مقابل ترویج رفتارهای ظاهرا انسانی و ارائه نمونه‌های متفاوت و متمایز با انسان مدنظر اسلام دنبال می‌شود، این الگونمایی چه جایگاهی دارد؟