آیا اثر فیلم‌هایی مانند دینامیت و انفرادی را می‌توان جبران کرد؟  فیلم سینمایی دینامیت به کارگردانی سید مسعود اطیابی، داستان ساکنینِ ساختمانی را روایت می‌کند که تضادهای فکری افرادِ آن موقعیت‌های طنز فیلم را شکل می‌دهد‌. مولفان اثر، هر یک از شخصیت‌های ساختمان را نماینده یک قشر از اقشار جامعه‌ی فعلی معرفی می‌کنند. ساکنین این ساختمان، دو طلبه ، دو دختر و یک مدیر هستند. یکی از طلبه‌ها به نام هادی(پژمان جمشیدی) از دید کارگردان فیلم، نماینده قشر انقلابی است‌. طلبه دیگر یک فرد معتدل و اصلاح‌طلب است، دخترها هم یکی اصطلاحا خاکستری و دیگری افراطی و نقطه مقابلِ هادی است، مدیر ساختمان نیز فردی خلافکار است. در این بین تضادهای فکری و امر به معروف و نهی از منکرها هستند که به گونه‌ای اغراق شده و تمسخرآمیز، به‌ویژه در شخصیت هادی، محور شکل گیری طنزِ داستان است.  شخصیتی تخیلی که به واسطه شناخت بسیار سطحی و ضعیف از تفکر مذهبی و انقلابی به عمد برای توهین به اصول این تفکر خلق شده است. زیرا در جامعه نمونه واقعی از این شخصیت بسیار اندک است و تعمیم دادن آن کاری نادرست و نچسب است! مسعود اطیابی در فیلم سینمایی انفرادی هم، گزاره‌های دینامیت را در قالب ماجرایِ دیگری تکرار می‌کند. گزاره‌هایی که با تمسک به بازیگران معروف، مخاطب را برای خرید بلیط تشویق می‌کند. اطیابی همانند بسیاری دیگر از کارگردانان، در این فیلم و نیز در سریال نمایش خانگی «جادوگر»، طنزِ جنسی را برای پوشاندن ضعف‌های اثر، چاشنی می‌کند تا فروش خوبی داشته باشد. در فیلم سینمایی انفرادی، فردی ظاهر به صلاح به نام کرامت رییس یک موسسه مالی اعتباری خصوصی است که ظاهراً ورشکسته شده و وعده داده سپرده سه شخصیت اصلی فیلم را تا شش ماه دیگر پرداخت کند. حالا این سه نفر از همه جا رانده و مانده در تلاشند که این شش ماه را به زندان بیفتند.  فیلمساز در این اثر نیز همانند انفرادی، فردی با ریش، تسبیح، یقه بسته و ظاهری نامناسب را یک فرد انقلابی و یا به قولی افراطی معرفی کرده، به علاوه آقای کرامت، یک مسئولِ زاهدِ ریاکار اما خلافکار است.  تردیدی نیست که این دست افراد وجود دارند اما کارگردان می‌توانست در کنار آقای کرامت، شخصیتی را قرار دهد که نماینده واقعی اصول اعتقادی و حتی سیاسی باشد. بسیار اتفاق افتاده که شوخی‌های سهوی و عمدی دردسر ساز شده و اعتراضات بسیاری را برانگیخته است. اما سوال این است که چرا اعتراضی به شوخی‌های فیلم‌هایی نظیر دینامیت، انفرادی و گشت ارشاد۳ نسبت به جامعه‌ی مذهبی و انقلابی نمی‌شود؟ در این فیلم‌ها، شخصیت‌هایِ مثلا انقلابی و مذهبی خیلی زیاد از آدم‌های واقعی دور هستند و انگار سازندگان اثر حتی کمترین شناختی نسبت به جامعه ندارد! جالب آنکه این گونه از فیلم‌ها اجازه نمایش می‌گیرند و به آنها اعتراضی نمی‌شود!! این فیلم‌ها به واسطه عوام‌پسندی و انتخاب بازیگر، فروش خوبی در گیشه دارند؛ درنتیجه در تغییر نگرش نسبت به جامعه‌ی مذهبی در قشر عام موثر بوده‌اند ... قشری که بخاطر برخوردهای کوتاه با افراد مذهبی و انقلابی غالبا رفتاری متاثر از القائات نامناسب ناشی از این فیلم‌ها و سریال‌ها دارند. شاید بتوان گفت نزدیک‌ترین افرادِ مذهبی به هادی در دینامیت، شخصیت امیر جعفری در گشت ارشاد سه، حاجی گرینوف اخراجی‌ها و.... شخصیتهای فیلم «دل‌شکسته» به کارگردانی علی روئین‌تن و تهیه‌کنندگی مجید اسماعیلی باشند! این طنازی‌های دور از واقعیت، یک اعتراض اجتماعی از جامعه‌ی مذهبی‌ها و به ویژه طلاب می‌طلبد تا از سازندگان این فیلم‌ها بخواهند برای مدتی با حضور در بین این اقشار،  فهم‌شان را اصلاح کنند و با ساخت فیلمی طنز و درخور این جامعه نگرش صحیح را ارائه دهند. البته اگر سوء‌نیت ندارند! اثرات چنین فیلم‌هایی که ناگزیر باید گفت با سوءنیت ساخته شده‌اند در جامعه امروزی بروز و ظهور داشته و دود آن در چشم همه جامعه رفته است...