نرجس احمدی /در ایرانی که جوانهایش از باکری و زینالدین، صیاد، همت و... اتوبان و بزرگراههایش را فقط میشناسند؛ در ایرانی که جوانهایش دربهدرِ یک قهرمانِ دوستداشتنی جذابند، ساختن فیلمی که یک قهرمان واقعی جذاب دارد که برای حفظ یک پیچِ هلیکوپترِ ایرانی که دست دشمن نیوفتد میجنگد؛ ایستاده کف میزنند! مدتها بود ایستاده تشویق کردن هر رنگ آدمی را دوشادوش یکدیگر در سالن سینما ندیده بودم؛ برق رضایت در چشمانشان و کت و بال گشوده و سینه ستبر از حس غرور!
ابراز احساسات و همراهی تماشاچیان و ابراز هیجانشان که غالباً از اهالی رسانه و منتقدان بودند، در طول تماشای فیلم بسیار دلگرمکننده بود.
«پیشمرگ» برشی از زندگی شهید سعید قهاری و دزدیده شدن هلیکوپتر ارتش و دو خلبان آن توسط حزب کومله و مأموریت بازپسگیری و آزادسازی آنها، به فرماندهی این شهید (با بازی مهدی نصرتی) است.
فیلم از ماجرای کشتار بیمارستان پاوه و ازدواج شهید قهاری ورق میخورد و پس از آن به مقابلهی سعید قهاری و عبدالله مهتدی از رؤسای حزب کومله میپردازد و در این مسیر دینش را به ایثارگران کردستان ادا میکند.
فضای اقلیم کردستان به خوبی در پیشمرگ پرداخت شده و چالشهایی که مردمان منطقه اقلیم با آن مواجه بوده و هستند را به تصویر کشیده است.
از نکات ظریف فیلمنامه که دور از نظر نماند سوگیری مردم کردستان ایران و عراق در مقابل کومله بود، اشارهی ظریف فیلمنامه به گرایش مردمان اقلیم و ارادت و طرفداریشان از ایران قابل تأمل بود.
اشاره مستقیم فیلمنامه به عدم همراهی و همکاری دولت و سیاستمردان یقه دیپلماتی با سپاه و سنگاندازی در مسیر تصمیمگیریهای ارتش و سپاه علیه سران اقلیم و حزب کومله از جسارتهای نویسنده و کارگردان بود.
در هرحال «پیشمرگ» بیش از هرچیزی حس میهنپرستی و سلحشوری را در مخاطب زنده میکرد؛ بازی خوب بازیگران آن، استفاده خوب و باورپذیر از زبان و لهجه کردی، شخصیت پردازیهای درست، موسیقی همراه، پرداختن به چالشهای خانوادگی فرماندهان و نخبگان ارتش و سپاه و اشاره به نقش همسران ایشان از نقاط قوت «پیشمرگ» بود
در ایرانی که جوانهایش در تیررس هجمه و حملات خارجی از جنس ژن ژیان آزادی حزب کومله هستند؛ پرداختن به سلحشوری و جزئیات شهدای پیشمرگان کردستان در دوران دفاع مقدس و پس از آن برای زن زندگی آزادیِ حقیقی و حفظ خاک و ناموس ایران یک جهاد تبیین قابل احترام و شایستهی ستایش است.