نرجس احمدی /«شاه نقش» آمده بود تا ادای دینی باشد به قدیمی‌های سینما، عشق فیلم‌ها، سینه‌سوخته‌های بازیگری، سیاه‌لشگرها و حتی کتک‌خورهای نقش‌های چندثانیه‌ای! «شاه نقش» از عنایت‌خان بخشی تا رضا رویگری عزیز و... را روی پرده سینما نشاند تا حرمتشان بگذارد؛ ولی حیف، حیف که بلده‌کار نبود! ماجرا، ماجرای ناصر عشقی و رضا شهاب دو هنروری‌ست که برای رسیدن به ریاست انجمن صنف هنروران با یکدیگر در رقابتند و در این رقابت برای پیروزی در انتخابات با ارجاعاتِ فانتزیِ سیاسی و با استفاده از دیالوگ‌های شاخص، یادآور فضای مناظرات و انتخابات ادوار مختلف ریاست‌جمهوری شده، قصد دارد به این طریق از تماشاچی خنده بگیرد.

و ازطرفی با گریم، دیالوگ‌ها و حتی لوکیشن‌های خاص، تاریخ سینمای ایران را از بهروز وثوقی تا گوزن‌ها و... یادآور شده و یاد فیلم‌فارسی‌ها را زنده می‌کند.

صحنه‌ی نوستالژیک سینمایی در «شاه نقش» خوب از آب درآمده، بازی‌ها بدک نیست، هرچند تیتروار و شعارآلوده بودن دیالوگ‌ها گاهی حوصله را سر می‌برد اما با خودت می‌گویی بگذار ببینم چه می‌خواهند بگویند؟!

کارگردان داستان را روی خاطرات سینما از سیاه‌لشگرها تا بزرگان و لوتی‌های سینما سوار کرده تا صدای ضعف‌ها، دغدغه‌های معیشتی و عدم امنیت شغلی جماعت هنرور را به گوش مسئولان برساند. اما ناخواسته عزت‌شان نداده که هیچ، هنروران را جماعتی احمق و باری به هر جهت تصویر کرده که از داش‌مشتی و قهوه‌خانه‌ای‌ترین‌شان هم ناحسابی‌گری و نامطمئنی می‌بارد!

شاهد احمدلو اگرچه ایده‌ی محترم و بکری داشته و نیتش یادآوری زحمت‌کش‌های سینما بوده و به‌قول نقش اول فیلمش در یک دیالوگ طلایی: می‌خواهد حق تک تک این جماعت را از سینما پس بگیرد؛ اما مخاطب عام را در نظر نگرفته است!

تماشاچی اگر لت‌و پار و عاشق سینه‌چاک سینما نباشد، نمی‌تواند ارتباط معناداری با فیلم برقرار کند و البته که همه چیز در نظرش غیرملموس و فانتزی می‌آید.

فیلم‌ساز اگر قصدش نمایش فساد در سینما و مافیای اصناف هم بوده که هست، باز هم آن‌قدرها نتوانست در تصویرش موفق باشد و با زبانی الکن و باورناپذیر آن را روایت کرد، آن‌چه پیشتر از فساد سینما شنیده‌ایم بسیار پیچیده‌تر است و هزارتویی را شبیه است که پرداختن به سطحی‌ترین و ساده‌ترین لایه‌های آن شاید دردی را دوا نکند!

به‌هرحال می‌توان امیدوار بود «شاه نقش» دریچه‌ای را به روی فیلم‌سازان باز کرده باشد تا به مسئله فساد در سینما ورود کنند و شاخه‌های در هم تنیده‌ی آن را هَرَس؛ این توقع کوچکی است از جماعتی که همواره بیشترین سروصدا و شوآف را علیه فساد در سطوح بالای مملکتی دارند و همیشه پالتوی مدعی‌العمومی تن‌شان است!