نرجس احمدی /مهران مدیری از اواسط آبان امسال با کارگردانی «قهوهپدری» به صحنه سریالسازی در شبکه نمایش خانگی بازگشت. قهوهپدری نامهایی چون مهران مدیری، ژاله صامتی، سام درخشانی، جواد رضویان و حامد آهنگی را یدک میکشید و مخاطبی که مشتاق تماشای طنازی این چهرهها بود را همان قسمت اول به دیوار کوبید! شاید اگر قرار بود این نقد را بر قهوهپدری پس از تماشای همان قسمت اول بنویسیم، هیچ حرف اضافهتری جز امید به قسمتهای بعدی نداشتیم! چرا که همان قسمت اول شخصیتهای سریال آب پاکی را روی دستمان ریختند.
ژاله صامتیِ «زیرخاکی» البته کمی عصبیتر اولین نقشی که بهتمام معنا حیف شد، جواد رضویانِ «درحاشیه» البته کمی غلیظ و نامفهومتر! هم دیگر آن جذابیت قبلی را ندارد، سام درخشانی که اگر آن عینک ته استکانی را از چشم بردارد باید با تیپا او را از سریال طنز بیرون بیاندازی!
مدیری طنز داستان را روی میمیک صورت، تیک و غُلو در لحن شخصیتهایش، تیپهایی که مابهازای واقعی در دنیای واقع ندارند سوار کرده؛ روشی که دیگر برای گروه سنی الف هم آن بازدهی سابق را ندارد!
قهوهپدری با این روندی که در پیش گرفته حتی خوابِ خلقِ تکیهکلامهای ماندنی و محبوبی چون «نوچوفسکوی» برره را نخواهد دید. بدیهیست که مدیری هم در قامت بازیگر دیگر آن «شیرفرهاد» سابق نیست و قابل پیشبینی است که هیچکدام از شخصیتهای قهوهپدریاش اندازهی «یاسمنگولا» هم هویت ندارند و هرگز در ذهن مخاطب قوهی ماندگار شدن نخواهند داشت!
مدیری با شخصیتپردازی بسیار ضعیف و داستانی که لاکپشتوار و به کندی پیش میرود بهجای انتقال مفاهیم و منظوری درخور توجه، بازیهای لوس و کسلکننده و حتی رقص و گاهاً دیالوگهای اروتیک را مثل آب به سریالش بسته تا شاید هر چند سکانس یکبار بتواند لبخندی بیرمق از مخاطب بگیرد!
«قهوهپدری» را اگر بخواهیم در یک خط توصیف کنیم؛
قهوهای بیرمق که نه تلخ است و نه شیرین و تجربهاش فقط وقت هدردادن است.
مدیریِ نمایش خانگی در هیچیک از تولیداتش هرگز آن مدیری تلویزیون نشد؛ شاید آن مثلاً قهر به ظاهر سیاسی که با تلویزیون کرد، عاقلانهترین تصمیم یک ستارهی رو به افول برای باقی گذاشتن خاطرات خوب از آثارش بود!.