زهرا خندان /خوشنودی یا افسوس از عقب‌ماندگی هنر هفتم در به تصویر کشاندن موضوعات تاریخ معاصر و چهره‌های موثر؛ هنرِ بی‌خاصیت معنا ندارد یا در خدمت حق است یا در خدمت باطل. از ابتدای تاریخ تا زمانِ فعلی، جبهه‌ی حق، پُر از محتواهای موردنیاز مخاطبان جهانی است که اگر هنر در خدمت آن قرار بگیرد قطعا جهان را تکان خواهد داد. در تاریخ چهل و چندساله‌ی انقلاب اسلامی، به قدری موضوعات حقیقی و عینی، مناسب نمایش عمومی وجود دارد که اگر هنرمندی بخواهد می‌تواند کارنامه‌ی هنری خود را از آن پر کند و مخاطبان جهانی سیراب نماید.

یکی از این موضوعات، حادثه‌ی تروریستی حرم مطهر شاه چراغ در سال ۱۴۰۱ است که می‌توان از خط اصلی موضوع، خرده‌روایت‌های بسیاری را یافت که از آن مجموعه‌های تلویزیونی و آثار سینمایی درآورد. اگر مجموعه‌های تلویزیونی و آثار سینمایی، هنرمندانه و مسئولانه در خدمت این موضوع قرار بگیرد، مظلومیت، اقتدار و دین‌مداری در لایه‌های مختلف اجتماعی را می‌تواند به تصویر بکشد.

ترانه‌ی «برای آرتین» ایلیا مشرفی، در همان روزهای حادثه بسیار الهام بخش بود، ترانه‌ای متناسب آن روزها که جریانی هنرمندانه را در طرف درست تاریخ ایجاد نمود.

نماهنگ «قول مادرانه» شعری از سیده اعظم حسینی به کارگردانی محمدعلی یزدانی، توانسته است مادرانه به موضوع بپردازد و لطافت و حزن و البته امید را با هم به مخاطب القا کند.

فیلم کوتاه «محافظ» به کارگردانی حسین دارابی و تهیه‌کنندگی محمدجواد موحد را می‌توان یک کار دقیقِ هنری خواند که به شدت تاثیرگذار است و اقبال عمومی از آن می‌توانست تلنگری برای تهیه‌کنندگان و جامعه‌ی هنری باشد که برای تولید سینمایی آن اقدام کنند اما تااکنون خبری نیست!

و اما مجموعه‌ی تلویزیونی «روز خون» به کارگردانی رضا همتی و تهیه کنندگی مرتضی رضایی که در روزهای گذشته به نمایش درآمد! قبل از پخش با توجه به موضوع، احتمال پربازدید شدن داده می‌شد! اما متاسفانه با ضعف‌های شدید در بازیگری، صحنه و... احتمالا مخاطبین را از پیگیری ادامه‌ی قسمت‌های آن منصرف ساخت! 

اتفاقی که در مورد مجموعه تلویزیونی «آتش در گلستان» با محوریت خانم دباغ هم رخ داد. شاید بتوان اینگونه پرداخت‌های هنری به موضوعات مهم تاریخ معاصر را سوژه‌سوزی دانست! 

سوژه‌های ناب و جریان‌ساز که با ضعف در نمایش هنری آن، می‌توان به طور عینی ضرب‌المثل «از طلا بودن پشیمان گشته‌ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید» را لمس نمود. 

این موضوعات، بخشی از تاریخ معاصر هستند و اینگونه پرداخت‌های ضعیف در بخش‌های تولیدات تلویزیونی رسانه‌ی ملی، ضربه زدن به آنان است که در نگاهی خوش‌بینانه می‌توان مسئولین مربوطه‌ی آن را به سرهم‌بندی کردن قضاوت نمود و در نگاهی بدبینانه عدم تعهد و مسئولیت‌پذیری نسبت به این موضوعات که کشور بدان مدیون است را مشاهده نمود.

با مشاهده‌ی اینگونه تولیدات، از اینکه تولیدات هنر هفتم در به تصویر کشیدن فرماندهان بزرگ دفاع مقدس، مدافعان حرم، مدافعین امنیت و... عقب هستند، نفسی بکشیم و با حسرتی منتظر هنرمندانی باشیم که قدر گوهر را می‌شناسند و تعهدی به فراخور رسالت هنری و جهانی دارند تا این موضوعات (سوژه‌ها) را نسوزانند.

و صدحیف که امیدمان را به ادبیات داستانی و تولیدات نماهنگ معطوف داشته‌ایم و فرصتی چون هنر هفتم را برای این موضوعات، از دست می‌دهیم.

هرچند که تولیداتی چون «غریب»، «موقعیت مهدی»، «آن بیست‌وسه نفر»، «به وقت شام»، «یتیم‌خانه‌ی ایران» و مجموعه‌هایی چون «مختار»، «یوسف پیامبر»، «امام علی علیه‌السلام» را می‌توان کارهای هنرمندانه و تاثیرگذار دانست، جای خوشنودی است که مجموعه‌هایی که کارهنری سنگینی دارند مانند مختار، یوسف پیامبر و... را به کارگردانانی قهار می‌سپارند کاش همین تعهد نسبت به موضوعات تاریخ معاصر و شخصیت‌های موثر در تاریخ انقلاب هم انجام می‌گرفت.

البته با توجه به حجم موضوعات و شخصیت‌ها در تاریخ چهل و اندی انقلاب اسلامی این مقدار از تولیدات بسیار اندک است و عدم روایت آن سبب کمرنگ شدن حافظه‌ی تاریخی مردم و عدم بهره‌مندی جامعه از الگوهایی چون فرماندهان دفاع مقدس، مدافعین حرم و امنیت و خانم‌های موثری چون خانم دباغ می‌شود.