نرحس احمدی /اینکه اینروزها در فضای مجازی عکسهایی دست به دست میشود از یک رویداد فرهنگی هنری در یکی از شهرهای کشور امارات و اینجا عدهای از سر خشم یا تمسخر و عدهای از روی کنجکاوی یا حتی بیکاری اتفاقات جاری آن دورهمی هنری و حواشی چهرههای حاضر در آن را رصد میکنند نفع چندانی ندارد.
چرا؟!
توضیح میدهم؛ جمهوری اسلامی از این آدمها کم به خود ندیدهاست، نسلی را بزرگ کند، پر و بال بدهد، آب و دانه بدهد در بستر هنری رشدش بدهد، شکوفایش کند، بلندش کند و یک صبحی مواجه شود با اظهارنظری غیرحرفهای، غیرهنری و غیرملی از او!
صبح دیگری عکس و فیلمش را آنور آبها و در غربت ببیند، گاهی در نقطهای بسیار، بسیار پایینتر از سطح هنری آن فرد!
روزی میرسد که تمام کنش هنری آن آدم قهر کرده از وطن؛ بلاگر شدن، ورود به عرصهی مد، شاید بازی در چند تئاتر و نقشهای دسته چندم یک فیلم، برپایی کلاس بازی و اجرا و... باشد.
این اتفاق البته که اتفاق خوشایندی نیست، اما قطار هنر هرگز ریل را رها نخواهد کرد حتی اگر برخی از سرنشینان آن بیحساب کتاب خودشان را از واگنهایش به بیرون پرتاب کنند.
ریشهیابی این اتفاق از موضوعات مهمی است که مسئولین جامعه هنری باید آن را در اولویت برنامههای خود قرار دهند اما شاید نیاز باشد در وهله اول راهی را کاهگل بگیرند که قرار است، برگشتن این لگدزنهای بیچشم و رو به عرصه هنر در وطن را بیهزینه و بدون تعهد و دریافتِ اظهار ندامت کند!
اینکه عرصه هنر مثل اتوبان چهاربانده شود برای رفت و آمد آن به اصطلاح هنرمندی که یک روز قانون حجاب را لگدمال کرده فردا لچک بهسر بهعنوان مهمان بهروی سن دعوت شود، کمی مضحک است!
اینکه فردی از اهالی فرهنگ همین امشب بخواهد به همه آن شهرت و مقبولیتی که از قاب و صحنه و خطابهی جمهوری اسلامی ایران بدست آورده و مسیر ارتزاقش بوده پشت پا بزند، جلای وطن کند یا نه همینجا در همین خاک سفرهی غیررسمیای برای خود پهن کند و چهارنعل روی قوانین دینی و سیاسی مملکت بتازد و بتازاند ماجرای جدیدی نیست.
به همان اندازه جدید نیست که سابقهی آغوشِ باز جمهوری اسلامی به روی توبهکنندگان، طولانی.
آنچه که نگران کنندهست وضعیت قوانین بازدارنده و اجرای آن است، اگر قانونی برای ایستادن مقابل خاطیان نیست، که هست، درست اجرا شود. اگر حفرهای در قوانین است اصلاح و ترمیم و تقویت شود.
آنچه که نگران کنندهست ضعف حافظه مسئولان حوزهی فرهنگ است در بکارگیری مجدد از این دوستانی که هرگز ابراز پشیمانی بابت مواضع ضدملی خود نداشتهاند.
پس تنها چیزی که به رصد و پیگیری هنرمندان خاطی اعتبار میبخشد، حفظ حافظه تاریخی مسئولان محترم است!
اینکه نیاید فرداروزی، پروژهی نان و آبداری را از بودجهی فرهنگ و هنر اختصاص دهند به ایشان. هزینه نکنند برای پروار کردن گوشتی که هروقت دلش بخواهد و خوشی زیردلش بزند آمادگی این را دارد که پنجههایش را برای دریدن به روی نظام و قوانین مملکتی حواله کند!
سلام واقعا به موضوع درستی اشاره کردید، اگر مسئولان ما حافظه شون و گاه عقلشون یاری کنه این وضعیت فرهنگ و هنر ما نمیشه!