معصومه عمرانی / حکایت جشنواره‌هایی که توجیهی برای معادله‌ی هزینه-فایده ندارند! دیروز روز آغازین جشنواره فیلم کوتاه تهران بود، جشنواره‌ای که پس از چهل دوره برگزاری نه گفتمان ویژه و واحدی دارد، نه ریل‌گذاری درستی! میلیاردها تومان صرف جشنواره‌های این‌چنینی می‌شود که حتی سیاست واحدی را دنبال نمی‌کنند و با تغییر دولت‌ها و مسئولین، سیاست برگزاری آن‌ها نیز تغییر می‌کند.

جشنواره فیلم کوتاه می‌تواند و باید مقیاس کوچکی از "سینمای تراز جمهوری اسلامی ایران" برای رسیدن به اهداف تمدنی آن باشد؛ اما در تمام این سال‌ها هیچ‌یک از مدیران نتوانسته‌اند تغییر بنیادینی در مسیر و اهداف این رویداد ایجاد کنند، در صورتی که ایجاد تغییر و تحول در این جشنواره با وجود جوانان تازه نفس و جویای نام بسیار آسان‌تر از رویدادهای دیگر است!

در طی این سال‌ها تنها هنرِ مدیرانی که رفته‌ و آمده‌اند، عموما شده است انتخاب نمایش بین بد و بدتر، آن‌هم نه در تمامی موضوعات، بلکه مواردی که سیاه‌نمایی و ضدیت آن‌ها به اشباع رسیده و صدای همگان را درآورده است.

مواردِ استثنایی از آثار قابلِ قبول هم به‌هیچ‌طریق قانع‌کننده نیست!

پیش‌بینی می‌شود جشنواره پیشِ‌رو نیز همچون دوره‌های قبل بسیار عقب‌مانده‌تر از ایرانِ امروز باشد! افق تمدنی و آینده پیش‌کش! 

حال تدبیر مدیرش؛ همانند دبیر فعلی، ژانر و خیال باشد یا ایده مدیران سابق و شاخ و برگی دیگر! 

درنهایت، خروجی آن، موفقیت در میزان مشارکت اعلام می‌شود! و پس از آن گزارش‌های ساده و منفعل برخی رسانه‌ها و روابط عمومی و تقدیر از برخی فیلم‌های جشنواره پسند خارجی!

راهیابی یک فیلم به اسکار نیز داستان خودش را دارد! یک روز فیلم کوتاهِ «امتحان» آبروی ایران و ایرانی را در جهان می‌برد، یک روز «قوتار» و امروز دیگری!

تا مرد میدان ایجاد تحول در این عرصه پیدا نشود، اوضاع همین هست که هست!

اگر این عرصه جدی گرفته نشود و به تولیداتِ متناسب با گفتمان داخلی و خارجی نیانجامد، هزینه حاکمیتی صرف سینمای واپس‌گرای امروزی خواهد شد و همچنان بستر پرورش افرادی لیبرال و منفعل و حتی معاند می‌شود!