زهرا خندان /این زنان در حوزهی فرهنگ و هنر هم سهم آنچنانی ندارند، چه رسد به برنامههای ریاست جمهوری! آقای قاضی زاده در مباحث زنان مطالب بسیار خوبی مطرح کردند اما در قسمتی گفتند: مساله اصلی زنان تبعیض در فرصتهاست. در تجربهی زیستهی زنان، حداقل از دهه هشتاد به بعد در فرصتهای آموزشی، مهارتی غالبا تبعیض دیده نمیشود و حتی در برخی از فرصتها، گوی سبقت را به علت شرایط روحی یا شرایط سربازی و... ربودهاند. نگاهی به فرصت تحصیل، آموزشها در حیطهی زبان، ورزش، مهارتها و... این سخن را تا حدودی تایید میکند.
تبعیض در فرصتها، غالبا جنسیتی نیست بلکه بیشتر بین مستضعف و غنی دیده میشود، تفاوتها بین مراکز استان با سایر شهرها و شهرها نسبت به حاشیهشهرها و روستاها به نسبت تفاوت بین زنان و مردان، بسیار شدیدتر است.
مسئلهای که در فیلمهای فمنیستی و مدعی حقوق زنان هم غالبا دیده نمیشود و زن را ستمکِش معرفی میکنند درحالیکه ستم اجتماعی در حال حاضر بیشتر از آنکه جنسیتی باشد، طبقاتی است. وقتی تبعیضِ جنسیتی علت مشکلات دیده شود به تبع، راهکارها به سمت خواستههای نامتعادل کشیده خواهد شد.
آنچه در حوزهی زنان کمبود آن دیده میشود، نکتهی دقیقی بود که در کلام آقای قالیباف به آن اشارهای شد که در برنامهریزیها و... از زنانی که شرایط متناسب با برنامه را درک کرده باشند استفاده نمیشود.
به واقع چیزی که در این سالیان به ویژه از سال ۱۴۰۱ دیدهایم همین است، در مبحث عفاف و حجاب و... غالبا مردانِ صاحب نظر در اکثر بدنهی قانونگذاری، برنامهگذاری و.. حضور دارند همچنین برای زنان خانهدار اگر بنا به برنامهریزی باشد از مردان و حتی زنان شاغل که کمتر تجربهی ادراکی از شرایط این زنان دارند، استفاده میکنند.
آقای جلیلی هم گفتند: نباید اجازه داد نقش پرشکوه زنان در ایران سانسور شود. زن، همهی زنان ایران است. زنان خانهدار چرا دیده نمیشوند؟!
آقای جلیلی ما مدتهاست که در رسانه و هنر، سانسور شدهایم. من یک زن خانهدار و مادر هستم، بگذارید راحت بگویم، دیده نمیشویم چون چنان در تربیت خود و فرزندانمان و با خانوادهداری مشغولیم که عاقلانه نمیبینیم هوچیگری کنیم تا دیده شویم! همچنین جامعه به زنان خانهدار ضریب نمیدهد و سهم پنهان آنها را در تمدنسازی نمیبیند و اگر هم ببیند به شعار ختم میشود.
من یک مادر خانهدار هستم، حتی مسجد، بازار، همایشهای تربیت فرزند و... هم برای مادران دارای چندفرزند، امنیت روانی ایجاد نمیکند چون جامعه به صدا و هیاهوی کودکان عادت نکرده و شاید نمیخواهد بکند و همین عدم امنیت روانی، فشار زیادی برای زن خانهداری که برای آیندهی کشور تعدد فرزندان را انتخاب کرده، بار میکند! فشاری که هیچ نهادی آن را ندیده است!
آیا فشار یک زن خانهدار و دارای چندفرزند در خانههای آپارتمانی چند متری در برنامهها و محصولات هنری لحاظ شده یا میشود؟! خانههایی که با توجه به ساختارش، تعداد باید و نباید مادر را به فرزندانی که در سن بازی هستند زیاد میکند و همین امر، نصیحتپذیری فرزندان را کاهش میدهد و از طرفی عذاب وجدان مادر را زیاد میکند و فرزند را به رسانه پناهنده میکند! لذا همین امر چالشهای بعدی در فرزندانش را رقم میزند.
آیا زن بارداری که وارد بخش زایمان میشود و ماماها و پرستارانی را میبیند که در اثر فشار زیاد کاری و شیفتهای مداوم خسته شدهاند و به او توهین میکنند، را درک میکنید؟ آیا برای این زن، رمقی باقی میماند تا بارش را زمین بگذارد؟
آیا لحاظ شده که این ماماها و پرستاران و پزشکان زن که خود خانهای دارند با این فشار کاری چه میکنند و فشار ناشی از کارشان به عدهای دیگر از زنان بار میشود؟ یعنی عملا بخش قابل توجهی از زنان درگیر میشوند، برای این قشر چه خواهید کرد؟
آیا به زنان شاغلی که در شغلهای مختص بانوان مشغولند یا به اجباری چون سرپرست خانواده بودن شاغل شدهاند، در برنامههای کلان جهت تربیت و فرزندآوری توجه شده؟ برنامهای نه از جنس مهدهای کودک که در راستای سپری کردن زمان بیشتر با فرزندان توسط افزایش زمان مرخصی زایمان یا کار پارهوقت در زمان شیرخوارگی...؟
آقای جلیلی در مناظره پنجشنبه شب به نکتهی دقیقی در بهداشت و درمان اشاره کردند و آنهم بحث جادهها و ایمنیسازی در کاهش مرگومیر بود. آیا برنامهای برای مادرانی که برای آرامش بیشتر از خانهی آپارتمانی کوچک خود با کالسکه خارج میشوند و قدم در خیابانهای ناتراز میگذارند، شده است!! امنیت روانی این زنان چگونه تامین خواهد شد؟
مسئلهی منِ مادر خانهدار، دقیقا همینقدر واقعی و خُرد است که شاید در برنامههای کلان دیده نشود مثل خیلی از جلسات و همایش زنان و آثار هنری که ما در آن حذفشدهایم چون مسائلمان خرد و واقعی است.