حمیرا رحمتی /حامد عنقا پس از تجربه تهیه‌کنندگی و نویسندگی در سریال‌هایی همچون «آقازاده» و «پدر» که در سال‌های اخیر حواشی زیادی ایجاد کرد و در جدیدترین اثرش پس از فیلم سینمایی «غریب»، برای اولین بار به سراغ کارگردانی رفت. مجموعه نمایش‌خانگی «گناه فرشته» اولین تجربه کارگردانی او بود. گناه فرشته با بازیگرانی همچون شهاب حسینی، پردیس پورعابدینی، امیر اقایی، لادن مستوفی، بهروز رضوی، مهدی سلطانی و... از همان ابتدا حاشیه‌ساز شد و حرف و حدیث‌هایی از آن در رسانه‌ها دست به دست شد.

مجموعه «گناه فرشته» با جمله‌ای شروع می‌شود که «هرگونه شباهت به افراد و رخدادهای واقعی کاملا تصادفی است» و وقایع این داستان در سال ۱۴۰۲ رخ نداده، از طرفی نشانه‌هایی باربط و بی‌ربط در سریال گنجانده شده که نمی‌توان با فرض تصادف از کنار آن گذر کرد. 

گناه۲

علی‌ای‌حال این نشانه‌ها، همانند کتاب سال بلوا از عباس معروفی، انتخاب نام پروانه فرزند داریوش به عنوان زنی مقتول (پروانه نام همسر داریوش فروهر بوده است)، محمود واعظِ فیلم و شباهت‌هایش با ماشالله (محمود) شمس‌الواعظین روزنامه‌نگار، یا حتی ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای که یکی از رسانه‌ها درباره این سریال مطرح کرده بود، اهمیت چندانی ندارند.

انگار حامد عنقا با قرار دادن چنین نشانه‌هایی به علاوه‌ی باند مرموز، فاسد، مخوف و مافیایی سریال که بیننده اطلاعات چندانی نیز از آنان دستگیرش نمی‌شود، بیشتر دنبال حاشیه‌سازی بوده و نخواسته یا شاید هم نتوانسته مهره‌هایش را به درستی جانمایی کند و قصد نزدیک شدن بیش از این اندازه به این موارد را نداشته است و مسئله او، با وجود خطاهای فیلمنامه و کارگردانی، مسائل دیگری بوده است.

گناه فرشته پرونده‌ی دختری به نام فرشته؛ پردیس پورعابدینی است که محکوم به قتل یک فرد فاسد ثروتمند است و وکیلی خبره با بازی شهاب حسینی آن را پذیرفته است با وجودی که همسرش؛ مهتاب با بازی لادن مستوفی وکالت خانواده مقتول را برعهده دارد و این دو در مقابل هم ایستادند.

گناه۴

این مجموعه مخاطب را در بین موضوعاتی که بصورت پراکنده مطرح می‌شوند بیش از همه درگیر دو مسئله می‌کند. یکی بحث قصاص و دیگری موضوع خانواده؛ که در این سریال کمی پررنگ‌تر از سایر موضوعات جلوه می‌کند.

مهتاب متخصص پرونده‌های قتل است و برعکسِ حامد، فرشته را براساس استنادات قانونی قاتل می‌داند اما حامد، کارکشته‌ی پرونده‌های اقتصادی است و استثنائا پرونده فرشته را یکی بدلیل اصرارهای پدر او که روزگاری خدمتکار خانواد‌ه‌اش بوده و دیگری بدلیل کینه‌ای که از امیر عشیری مقتول دارد می‌پذیرد.

عشیری چهارده سال پیش یعنی در سال ۱۳۸۸ پروانه؛ مادر حامد را به قتل رسانده و پدرش؛ عماد بزرگ بدلیل مصلحت و حفظ جان حامد و نوه‌اش به توصیه باند پشت پرده از پیگیری ماجرا و تعیپن تکلیف قانونی خودداری کرده است و اکنون فرصتی برای تلافی حامد ایجاد شده است.

حامد عنقا با وجود خطاهای فاحش اجرا و فیلمنامه در این سریال در سردرگم کردن و به قضاوت کشانیدن مخاطب در ماجرای قتل، موفق عمل کرده است. با وجود تاکیدهای مهتاب مبنی بر قاتل بودن فرشته، مخاطب با حس اطمینان حامد به بی‌گناهی دختر، همراهی بیشتری دارد و تصور می‌کند قانون و دستگاه قضایی به خطا برای او حکم قصاص صادر کرده است. اما در نهایت متوجه صحت حکم اعدام و گناهکار بودن فرشته می‌شود.

 نقش رسانه‌ها و فضای مجازی در این پرونده و بازی با احساسات مردم و راه انداختن کمپین‌های حمایتی و نه به اعدام‌ها، به عنوان راه حل حامد برای تغییر رای دادگاه بازنمایی خوبی در این سریال داشته است. حامد کارمند متبحری به نام نازلی در حوزه فضای مجازی و بلاگری دارد که فعالیت‌های رسانه‌ای را انجام می‌دهد.

اما مخاطبی که یکی دو کار از حامد عنقا دیده باشد باید منتظر یک عشق عجیب و استثنایی در سریالش نیز باشد. در گناه فرشته بارِ درام سریال و آن عشق خاص، بر عشق و عاشقی حامد و فرشته سوار است هر چند که خلق عشق در آن لنگ می‌زند و مخاطب را اقناع نمی‌کند. عدم باورپذیری، در جدایی حامد و مهتاب نیز وجود دارد. مخاطب عشق بین حامد و فرشته را در آن اوضاع بحرانی درک نمی‌کند همچنان که جدایی مهتاب را که ظاهراً مشکلی هم با عشق و رابطه حامد و فرشته ندارد.

عشق فرشته به حامد بیشتر بر پایه دیالوگ به مخاطب فهمانده می‌شود و در واقع ادعای فیلم است اما در مقابل، مخاطب تا حدودی می‌تواند به حامد حق بدهد تا به خواسته فرشته تن در دهد. مهتاب زنی‌‌ست که محتاطانه، با تفکرات فمینیستی معرفی می‌شود، ظاهر و رفتار او، هر چند نه چندان قوی؛ این پیام را به مخاطب می‌رساند. او زنی شاغل و مستقل است، ظاهر سراسر مشکی پوش که با مُدل موهایش آدم را یاد «ونزدی» و ظاهری تینیجری می‌اندازد. لطافت و انعطافش با موتور سواری و تردد به وسیله موتور و البته حِرفه سخت و خشن‌اش حتما زایل شده است.

صحنه‌ای که حامد پس از دادگاه به او می‌گوید به خانه برود و حداقل برای دخترشان که مدتی‌ست غذا نخورده غذا درست کند با حالت چهره‌ی شهاب حسینی القای خوبی از سلیقه حامد از زن زندگی‌اش دارد. بدتر از همه رابطه و ملاقات‌های گاه و بیگاه او با نوید؛ پسر مقتول که عاشق پیشه او نیز بوده و یادآوری آن از سوی نوید با سابقه کینه‌ای که حامد از این خانواده دارد مخاطب را مجاب می‌کند که به جای حامد غیرتش به جوش بیاید! هر چند که روابط آزاد و مثلا دوستانه او به موکلش ختم نمی‌شود و تعامل دوستانه و سنگ‌صبورانه بین مهتاب و دختر نوجوانش با مشفق؛ دوست خانوادگیشان نیز وجود دارد! 

از آن سو فرشته یک دختر ساده‌ی فقیر و از قشر پایین جامعه است که ویژگی‌های مهتاب را ندارد اما عشق او مقبول حامد می‌افتد تا زندگی‌ای که ابتدای فیلم معرفی خوبی از آن شده، به هم بخورد. زندگی‌ای با ظاهر خوب و مرفه با خانواده سطح بالا، شغل و درآمد شغلی خوب و شاد و... ممکن است برای تعدادی از مخاطبان رویا باشد. 

بنابراین تا به اینجای کار ورزش ذهنی بیننده در پرونده قتل و موضوع خانواده در گناه فرشته نقطه مثبت این مجموعه است، به ویژه؛ انتخاب پایان‌بندی آن و دادن فرصت دوباره به این زندگی که در فیلم‌ها و سریال‌ها رنگ باخته است.

با این حال حس می‌شود سیاست کج دار و مریزی که در این سریال پیش گرفته شده همانند لبه تیغ باشد. به طور مثال رفتارهای مهتاب مانند موتور سواری، سیگار کشیدن و آزادی در روابط او با سایر مردان به‌ویژه نوید و... ممکن است به مذاق مخاطب نوجوان خوش بیاید و جذابیت شخصیتی که معرفی می‌شود بر شکست او در زندگی و ترجیح فرشته به او، غالب شود و بهتر بود کفه منفی شخصیت مهتاب سنگین‌تر بود و احتیاط در گفتن برخی حرف‌ها نیز نبود.

گناه۳

البته مصرف مفرط سیگار در این مجموعه مطابق با روال بسیاری از سریال‌های نمایش خانگی به گونه‌ایست که گویا با برندهای سیگار نیز، همانند تبلیغات روی تابلوهای شهری در سریال، قرارداد بسته شده است!! مصرف بیش از اندازه سیگار، آن هم توسط شخصیتی چون شهاب حسینی، قطعا سبب عادی شدن و اثرگذاری روی مخاطب خواهد شد! از دیگر آسیب‌هایی نهادینه شده در فیلم و سریال‌ها که گناه فرشته از آن مستثنا نیست استفاده از چادر برای زنان فقیر و بیچاره است!!

در هر حال این مجموعه نیز با وجود تمام حرف و حدیث‌ها و نقاط ضعف و قوت پایان یافت و باید دید حامد عنقا فصل دوم سریال را خواهد ساخت یا خیر.