زهرا خندان /صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، باید اراده و همتش در راستای ارزشهای والای انسانی باشد، باید حافظ ارزشهای ایرانی_اسلامی باشد، باید با استفاده از هنر در ناخودآگاه مخاطب به ویژه نسلهای کودک و نوجوان، هنجارهای عقلی و شرعی را بنشاند. تولیدات پویانماییِ داخلی، نویدبخش پیشرفتِ حوزه هنری و آرامشبخش خانوادههای ایرانیست، چرا که توانسته ارزشها و هنجارهای ایرانی_اسلامی را به کودکان منتقل کند و باید از سازندگان پویانماییهایی چون «جعبهی جورواجور»، «بعبعی»، «فینگیلیا»، «موچولوها» و... تشکر ویژه کرد؛ هرچند که در این میان نسبت به مسئلهی ارزشی «پوشش» غفلت بزرگی صورت گرفته است.
پای به پای کودکم بعبعی را نگاه کردم و با خود گفتم: حساس نباش. مادر بعبعی، گوسفند است و نیازی به پوشش سر ندارد مخصوصا با آن حجم از موهای فرفری. اما وقتی نگهبان قصه، کلاه برسر دارد، خانم دکتر داستان، روپوش سفید بر تن دارد و پدر بعبعی کتوشلوار میپوشد، حساس شدم که اگر چون حیوان هستند، پوشش لازم ندارند چرا فقط پوشش سر برای زنان حذف شده است!
در کارتون موچولوها هم که مادر با عینک و صدای نازکش از پدر که ریش پروفسوری دارد قابل تشخیص است، قالب موچولوها بدون پوشش هستند اما پلیس شهر کلاه دارد، گل و دستمال سر نیز مورد استفادهی برخی از موچولوهاست. حال چرا برای شناسایی پلیس از پوشش عرف استفاده شده اما پوشش سر و تن زنان و مردان نادیده گرفته شده است! اختلاط مدرسهی فینگلیا زیاد حساسیت برانگیز نیست، با توجیهاتی چون حیوانات، اختلاط سرشان نمیشود خودمان را سرگرم میکنیم؛ اما چرا به مدرسه میروند؟! بگذریم...
معلم زن در این کارتون شال گردن دارد اما پوشش سر ندارد، بعضی از دانشآموزان کلاه دارند و برخی گل به سر میزنند.
در پویانمایی کارتونیها، مادر با موهای حالتدار مشخص میشود اما چون کارتون است نیازی برای پوشش سر در آن دیده نمیشود...
وقتی به پویانماییهای حوزه کودک نظری میاندازیم، حتی اگر به عمد نباشد، اکثر آنها به واسطه استفاده از حیوانات بهراحتی از مقولهی پوشش سر به عنوان یک هنجار شرعی و عرفی برای زنان غفلت کردهاند، درحالیکه همین حیوانات از سایر لوازم انسانبودن استفاده میکنند. اگر این روال و بیهمتی در این قضیه ادامه یابد، روند فرهنگسازیِ پوشش در کودکان که بخش مهمی از آن توسط پویانماییها در صداوسیما نشات میگیرد، مختل خواهد شد. میتوان ادعا کرد کاملترین ضدارزش پوشش در پویانمایی شهر موشهای۲ رقم خورد و احتمالا این پویانماییها با اقتباس از آن، تکمیلکنندهی آرمانشهرِ ضد ارزشِ حجاب در شهر موشهای۲ هستند.
حال ممکن است برخی این نقدها را حساسیت بیش از حد بدانند که حیوانات را چه به فرهنگسازی در باب پوشش! نکتهی باریکتر از مو در همین است. وقتی از حیوانات به علت همذاتپنداری کودکان برای انتقال ارزشهایی چون رعایت نوبت، عدم قضاوت، همکاری و... استفاده شده و در نمایش آنها، پوششهای متنوعی چون پیراهن، کلاه، لباس پلیس و... استفاده میشود چرا از هنجاری چون پوشش سر غفلت میکنند؟!
در پویانمایی «نقاش کوچولو»، حیوانات با پوششهای طبیعیشان در طبیعت به نمایش درآمدهاند و همین امر سبب شده نوع پوشش حساسیتزا نباشد. اگر سایر پویانماییهای یادشده نیز مانند این پویانمایی، از پوشش طبیعی حیوانات استفاده میکردند، سخنی نمیماند.
شاید بتوان از تاثیری که این نوع پرداختهای سکولار در عرصه پوشش بر ناخودآگاه کودک میگذارد، چشمپوشی کرد اما با خلا فرهنگسازیِ ارزشِ مهمی چون پوشش، چگونه میتوان کنار آمد؟ اگر نسبت به این هنجار در پویانماییهایی با شخصیتهای حیوانات بیتوجهی شود با چند پویانمایی که مستقیما به این مسئله میپردازد این خلا پر نخواهد شد و قطعا استفاده از هنر به عنوان زبان غیرمستقیم در نظام ارزشی اهمیت والایی دارد.
خانم میری بزرگوارممنونم از نظرتونـ
بحث بر سر فرهنگسازیه قالبا برای کودکان زیر شش سال به علت همذات پنداری با حیوانات چه در کتابهای مخصوص این سنین و چه در پویانماییها از حیوان استفاده میشه پس ارزشی مثل حجاب اگر در این قالب آورده نشه عملا در این دوره برای انتقال این ارزش در این دو حوزه کاری نشده.