۴۴ سال است که بدن زن از نگاه صرفا جنسی خارج شده و حاکمیت روحِ زن، اصالت یافته است.
۴۴ سال قبل، حکومت دست کسانی بود که زن را «کالا» میدانستند، محمدرضا شاه خائن در مصاحبه با اوریانا فالاچی میگوید: «در زندگی یک فرد، زن به حساب نمیآید؛ مگر وقتی زیبا و دلربا باشد و خصوصیات زنانه خود را حفظ کرده باشد»
این نگرش، مبنایی میشود برای سلطهی سی و هفتسالهای که در آن تعداد دیسکوها افزایش مییابد و سینما فحشاخانه میشود.
زنستیزترین جشن تاریخ در حوزهی زنان، «جشن هنر شیراز» به ریاست فرح پهلوی است که در رمضان سال ۱۳۵۶ بدون درنظر گرفتن حساسیتهای فرهنگی مردم متمدن ایران، «رابطه جنسی» زن و مرد را به صورت زنده و در ملاعام اجرا میکنند و زن را در حد «کالای جنسی» به نمایش میگذارند.
دانشکده هنرهای زیبا در سال ۱۳۴۳ برای «مدل برهنهی» مرد و زن حقالزحمة میگذارد.
البته شاید این آرمانشهر امثال خانم گلشیفته فراهانی باشد اما قطعا با «نگرشهای انسانی» و حتی «فمنیستی» سازگار نیست.
حال آنکه در همین حکومت، «شصت تا هشتاد» درصد دختران پانزده تا نوزدهساله در سال ۱۳۵۴ «بیسواد» هستند.
در سال ۱۳۵۰ نسبت دختران به پسران در مقطع ابتدائی «سیوپنچ درصد» ذکر میشود که نشان از نبود عدالت آموزشی است.
این در حالیست که در جمهوری اسلامی ایران، مقام معظم رهبری نگرشی دارند که میفرمایند: «در حقوق اجتماعی و حقوق فردی، بین زن و مرد تفاوتی وجود ندارد و در جادهی تکامل و تعالی، آنکه حرکت میکند انسان است»
همین نگرش در طول چهل و چهار سالِ جمهوری اسلامی ایرانی که چندسال درگیر جنگ سخت و همواره تحت هجمههای جنگ نرم بوده، سبب جهتگیری «سیاستهای کلی نظام به سوی پیشرفت» در حوزهی زنان شده است.
طبق گزارش انجمن جهانی اقتصاد (WEF) جمهوری اسلامی ایران، در عدالت آموزشی بین دختر و پسر، «مقام اول» را کسب کرده و در سال ۱۳۹۳ به «پنجاه درصد» رسیده است.
در تحصیلات دانشگاهی از بیست و پنچ درصد در سال ۱۳۵۰ به «پنجاه درصد» در سال ۱۳۹۳ رسیده است.
تعداد رشتههای ورزشی بانوان از هفت رشته در سال ۱۳۵۷ به سیوهشت رشته در سال ۱۳۸۳ توسعه یافته است.
تعداد سالنهای ورزشی در روستاها در سال ۱۳۵۸ از هفت عدد به بیش از «چهارصد» عدد رسیده است.
امید به زندگی بانوان از پنجاه سال در پیش از انقلاب به «بالای هفتاد و هشت درصد» رسیده است.
درصد متخصصان زن در حوزهی زنان و زایمان از چهارده درصد زمان پهلوی به «نودوهشت درصد» رسیده است.
نیویورکتایمز در گزارشی مینویسد: «انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ نقطهی عطفی برای زنان ایرانی در تمام طیفها بود...»
https://www.nytimes.com/2005/06/29/books/women-writing-novels-emerge-as-stars-in-iran.html
بنابراین نعمت جمهوری اسلامی ایران در تمام حوزهها به ویژه حوزه زنان، کارآمدی خود را نشان داده است و همین کارآمدی، رویارویی تمدنی دنیای غرب را سبب شده است که پایان این رویارویی با عقیده و باور به مهدویت، به عالمگیر شدن تمدن اسلامی ختم خواهد شد.
برگزاری اعتکاف با استقبال چشمگیر جوانان، حضور میلیونی در اربعین به ویژه حضور جوانان و نوجوانان در آن، جشن میلیونی غدیر در میدان ولیعصیر، استقبال مردمی از سرور سلام فرمانده و... نشان از افزایش چشمگیر معنویت و اخلاق در فضای جامعه دارد.
«پتر رومن شول لاتور» استاد دانشگاه، نویسنده و مفسر سیاسی کشور آلمان معتقد است که: «اکنون نهضت بازگشت به دین و مدینهی فاضله آغاز شده است. بنابراین، جهانیان به برکت انقلاب اسلامی یافتهاند که تنها راه سعادت، اسلام است.»
هرچند که امثال خانم بازیگر پناهنده و هم مسلکانش اقبال عمومی مردم را با حکومتی خواندن آن در ذهن زنگ زدهی خود تنزل میدهند و با ضریب دادن به آثارِ ضد آرمانهای والای انسانی، در تلاش برای نفس کشیدنهای مسموم خود در فضای مجازی و محیط بستهی خود هستند اما واقعیتها را آمار و اندیشمندان آزاد جهان نشان میدهند.
روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید.