چهلمین جشنواره فیلم فجر در دورانی برگزار شد که همچنان تهدید سرایت بیماری کرونا در اجتماعات اجتنابناپذیر بود و همچنین با آغاز به کار دولت سیزدهم، چینش جدیدی از مدیران سینمایی و هنری برگزاری این رویداد را در دست گرفتند. مدیرانی که به تبعِ سیاستهای دولت جدید، شعارهای همسویی را همچون امید آفرینی، سرلوحه کار خویش اعلام کردند. حواشی جشنواره که جز لاینفک هر دوره است تا حد زیادی متاثر از هیئت انتخاب فیلمها، داوران بخش مسابقه، گروه اجرایی جشنواره و فیلمها و نشستهای رسانهای فیلمها است، در این دوره، از همان ابتدای کار معرفی دبیر جشنواره، گزینش فیلمها و حذف بخش «نگاه نو» آغاز شد. مدیران جشنواره معیارهایی از قبیل؛ محتوای مناسب تا تنوع ژانر و جوانگرایی را برای انتخاب فیلمها مطرح کردند و بیست و دو فیلم با نظر هیئت انتخاب به بخش مسابقه راه پیدا کردند. در همین راستا فیلمهایی از فیلمسازان مطرح سینما پشت در جشنواره ماند و نتوانست نظر مساعد هیئت انتخاب را جلب کند، فیلمهایی همچون «غریزه» به کارگردانی سیاوش اسعدی، «علت مرگ نامعلوم» علی زرنگار، «قاتل و وحشی» حمید نعمت الله، و «شبگرد» فرزاد موتمن.
عدم راهیابی این فیلمها به جشنواره با رونمایی از چند فیلم ضعیف پررنگتر شد و همین امر تبوتاب انتقادات را بالا برد، زیرا تعدادی از اهالی رسانه و منتقدان، برخی فیلمها را قبل از آغاز جشنواره تماشا کرده بودند و از غیاب آن فیلمها و حضور آثار ضعیف گلایهمند بودند. در این میان دبیر جشنواره نیز بدلیل ابتلا به کرونا در شرایط قرنطینه بود و امکان پاسخگویی به انتقادات را نداشت، تا اینکه در ششمین روز جشنواره در بین خبرنگاران حاضر شد و تا حدودی برخی ابهامات را برطرف کرد. اعلام نظر شفاف نقاشزاده درباره لزوم رعایت پوشش افراد حاضر در برج میلاد؛ بهعنوان خانه جشنواره و کم و کیف صدور کارتهای شرکت کنندگان در این رویداد را میتوان از نکات قابل توجه نشست نقاشزاده عنوان کرد.
حواشی در این دوره نیز مطابق معمولِ هر ساله با موضوعهایی تکراری و متفاوت ادامه داشت و مهمترین آنها در حین جشنواره معطوف به انتخاب فیلمها بود. برگزاری «نشستهای فرهنگی» نیز در میان هیاهوی فیلمها و فضای شتابزده جشنواره یکی دیگر از موضوعات پر سر و صدای شرکت کنندگان بود. حذف سیمرغ مردمی و افشا شدن اسامی برندگان سیمرغ نیز در ساعات پایانی این رویداد و قبل از مراسم اختتامیه از اتفاقات مهم چهلمین جشنواره فجر بود.
به هر ترتیب این رویداد نیز همچون سنوات گذشته با تمام فراز و نشیبها در اولین سال دولت سیزدهم و با شعارهایی همسو با سیاستهای دولت جدید به پایان رسید اما آنچه مهم است ماحصل این رویداد و نگرشی است که مترتب بر آن است. طبیعتا جشنواره دولتی فجر بدلیل فقدان سند و نقشه راهی منسجم و عدم ثبات آن، متاثر از سیاستهای دولت مستقر و عاملی برای تحقق بخشیدن به گفتمان فرهنگی دولتها است. برای ارزیابی دقیق و مفید جشنواره در وهله اول لازم است اهداف برگزاری رویداد مشخص باشد، سپس تحقق آن اهداف و کم و کیف حصول آن پس از اتمام کار بررسی شود.
در این نوشتار سعی میشود کلیت جشنواره از منظر رسانه بودن یا نبودن از دیدگاه قران بررسی شود. قران به عنوان یک ابررسانه شاخصههای یک رسانه رحمت را معرفی نموده و مبنا، ملاک و معیار یک کار و پیام رسانهای کامل از آن قابل استخراج است. مبنا و اصولی که خلا و ضعف بسیاری از رسانههای امروزی در برخورد با انواع رسانهها از نشر و تحلیل خبر تا فیلم و سریال و...است.
لازمه دریافتن و فهم این موضوع که آیا جشنواره فجر را میتوان در شمار یک رسانه رحمت محسوب کرد یا نه، نیاز به بررسی سه عامل دارد. مسئولان جشنواره فجر از رئیس سازمان سینمایی تا عوامل اجرایی آن، خبرنگاران و عکاسان، انواع رسانههای مکتوب و تصویری و بسته محتوایی جشنواره یعنی فیلمهای پخش شده در این رویداد، شاکله تحقق و یا عدم تحقق رسانه رحمت بودن جشنواره چهلم را تشکیل میدهند.
برای احصاء محتوای کلی فیلمهای جشنواره به نگرشی جامع درباره پیام و موضوع فیلمها نیاز است. با این دیدگاه، دو موضوع «محوریت فرد با انقطاع از حاکمیت و ارائه تصویری نادرست از زن و مبحث زن در جامعه ایرانی» نمود بیشتری در فیلمها دارد.
متولیان جشنواره
نحوه عملکرد مسئولان در امر برگزاری جشنواره فجر از چند جهت قابل بررسی است.
فرایند اطلاعرسانی یکی از ضعفهای این دوره از جشنواره بود که به دلایلی همچون جدید بودن گروه برگزاری جشنواره در ابتدا و یحتمل؛ تغییر اندکی که در سیاست گذاریهای اجرایی ایجاد شده بود و همچنین غیبت دبیر جشنواره بدلیل ابتلا به کرونا، غیر قابل اغماض بود.
برنامههای جانبی جشنواره بصورت ویژه؛ برگزاری نشستهای تخصصی که در قالب برنامههای فرهنگی اجرا شد، ضرورتی نداشت چرا که فضای شتابزده جشنواره اقتضای چنین برنامههایی را ندارد و طبیعتا زمان و توجه شرکتکنندگان حاضر در جشنواره عمدتا معطوف به فیلمها است.
عملکرد محمد خزائی؛ رئیس سازمان سینمایی در مدیریت بحران قابل توجه بود، جسارت ایشان در حذف سیمرغ مردمی بدلیل شائبه تخلف عمل صحیحی بود اگرچه منجر به کدورت و انصراف عوامل فیلم «ملاقات خصوصی» به عنوان برنده سیمرغ مردمی از بخش نامزدها گردید، رفتار عوامل فیلم غیرطبیعی نبود و مانع از تصمیم درست خزائی نشد. افشا شدن اسامی برندگان سیمرغ بلورین نیز که توسط سایت «سینماتیکت» بدلیل اختلافات و احتمالا تسویه حسابهای پشت پرده با مسئولان فعلی وزارت ارشاد و عوامل برگزاری جشنواره بود از اتفاقات عجیب این دوره جشنواره محسوب میشود که در ابتدا با موضعگیری قاطع در برخورد با مسببان اصلی همراه شد اما نتیجه همچنان نامعلوم است.
اعلام مواضع و سیاستهای کارشناسی شده از سوی خزائی نشان از برنامه و عزم ایشان در راهبری صحیح جشنواره در آینده را دارد و تا حدودی جبران ضعف دانش و مدیریت محمد اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را پوشش میدهد.
نحوه اجرا و مدیریت برخی از برنامههای جشنواره از جمله اعلام لغو مراسم فرش قرمز با وجود مراسم فتوکال روی فرشی با رنگ دیگر تنها بازی با کلمات بود و نیاز به درایت بیشتری از سوی نقاش زاده؛ دبیر جشنواره داشت اگرچه در جلسه نشست رسانهای موضع شفافی را مبنی بر لزوم اجرای قانون پوشش شرکتکنندگان در جشنواره داشت. همچنین فضاسازی و تصاویر نصب شده در برج میلاد و توجه به زمان نماز در جدول برنامه پخش فیلمها، رعایت آییننامههای کرونایی و تذکر به استفاده از ماسک نمره قابل قبولی را دریافت میکند.
راهیابی فیلمهای سینمایی «ماهان» و «لایههای دروغ» و «درب» و «نمور» و...به جشنواره نیز از بحثهای مهم بین اهالی رسانه و منتقدان بود که به مذاق بسیاری خوش نیامد اما برخی منتقدان قدیمی که در جشنوارههای خارجی نیز شرکت کرده بودند، وجود امثال این فیلمها را در جشنوارهها عادی عنوان کردند. همچنین منطقی را بیان کردند که استناد به آن میتواند تا حدودی شدت انتقادها را فرو کاهد. منطقی که با وجود پذیرش و حقانیت انتقادها، رویکرد دولت مستقر را در انتخاب فیلمها و برگزاری جشنواره توجیه میکند.
با وجود تمام انتقاداتی که به نحوه برگزاری جشنواره، اتفاقات معمول و غیر معمول، نحوه عملکرد هیئت انتخاب فیلمها و راهیابی فیلمهای نازل و به صورت کلی با وجود تمام کاستیها به نظر میرسد برایند حرکت رو به جلو باشد و در سالهای آینده شاهد پیشرفت کیفی جشنواره باشیم.
خبرنگاران و عکاسان
پوشش خبری، تصویری و برنامههای کارشناسی و تحلیلی پیرامون جشنواره و فیلمها مطابق معمول هرساله بر تنور داغ جشنواره افزود. اما آنچه مهمتر است چگونگی پوشش است که برآیند مثبتی ندارد و در زمره رسانه رحمت قرار نمیگیرد. حاصل کار عکاسان نمود بیشتری در مراسم فتوکال و گرفتن عکسهای سلبریتیها و عوامل فیلمها یافت که تفاوت چندانی با سالهای گذشته و ازدحام و سر و صدا برای توجه این افراد و نگاه کردن به دوربینها روی فرش قرمز، نداشت. عکسهایی که منشا الگودهی و سبکسازی از نوع رفتار و پوشش در میان قشرهای مختلف جامعه میشود.
خبرنگاران نیز بصورت کلی تمایل به پوشش حواشیای داشتند که فارغ از متن و محتوا منجر به دیده شدن بیشتر در بین مخاطبان شود و از همین رو پوشش خبری و نقد و تحلیل فیلمهایی را میپسندیدند که با سلیقه و تفکر آنان متفاوت و بلکه مخالف است. البته این آسیب بیشتر متوجه رسانههای مکتوب است و رسانههای تصویری خواسته یا ناخواسته پوشش کاملتری دارند.
تمجید یا تخریب فیلمها و بهعبارتی طرفداری یا سوءگیری از فیلمها، با پذیرش وجود افراد صالح و شایسته در امر رسانه، ممکن است بدلایلی مانند دریافت پول، رودربایسی با عوامل فیلم، دستهبندیهای حزبی و جناحی و تفکری و حتی تاثیرپذیری از افراد مطرح و مورد وثوق مسئول هر رسانه باشد. به نظر میرسد این آسیبها ناشی از فقدان مبنا و اصول متقن برای کار رسانهای و شاخص عملکرد صحیح است و چنین عملکردی را نتوان ذیل رسانه رحمت به شمار آورد.
ادامه دارد...