این گوشی‌های موبایل که وارد زندگی‌مان شد، کتاب‌ها عقب‌نشینی کردند. راستش را بخواهید این ما بودیم که آن‌ها را کنار گذاشتیم. نوجوان که بودم رساله توضیح المسائل را چندبار خوانده بودم؛ خیلی مسئله‌ها را از بر بودم اصلاً؛ اما الان از اثرات کهولت  است یا فراوانی مشغله‌های زندگی یا هرچیز دیگر نمی‌دانم اما زیاد شک می‌کنم.

نماز چهار رکعتی‌م را چند رکعت خواندم؟ این اسکناس که کف خیابان پیدا کردم را چکار کنم؟ دستم برید موقع آشپزی، نجس شد همه چیز؟ و...

حالم را خوب می‌کند تلویزیون وقتی وسط پخش برنامه‌ها احکام را به زبان ساده آموزش می‌دهند، به سوالاتی که مثل من مردم مبتلا به آن هستند می‌پردازند.

یک کار شسته و رفته که در یکی دو دقیقه میان انبوهی از پیام‌های بازرگانی حال‌خراب‌کن در قالب نقاشی با دست و انیمیشن شبهات و سوالات دینی‌م را پاسخ می‌دهد.

هرجای خانه که باشیم و حواسمان مشغول گوشی تلفن، آشپزی، بازی یا... باشد همه اعضای خانواده این شصت هفتاد ثانیه میخ تلویزیون می‌شویم مبادا کلمه و تصویری را از دست بدهیم.

دم نویسنده، طراح و روایتگرش گرم

تلویزیون باید بخاطر این مصداق جذاب نقطه‌زنی در انتقال احکام و معارف به نسل قدیم و جدید که هر ذائقه‌ای را راضی می‌کند به خود ببالد.