#کشف_حجاب_بازیگران، هشتگ سه‌کلمه‌ای پربازدید این‌روزهاست، بگذارید نگویم کشف‌حجاب‌هنرمندان یا... همان بازیگر بس‌شان است؛ آدم‌هایی که نقش شخصیتی را بازی می‌کنند و بعد می‌روند و پشت سرشان را هم نگاه نمی‌کنند که در زندگی روزی به جای فلان آدم نفس کشیدیم، حرف زدیم و نقش بازی کردیم! جماعتی که خودشان معترفند اگر بازیگرند پس خوب می‌رقصند یا خوب آواز می‌خوانند! این‌ها هنرمند نیستند بلکه مترسک و عروسکند.

این‌طور است که از دل مادر جانباز  «میم مثل مادر»، زنی فاسد زاییده می‌شود؛ از زیر چادر دخترک «پدر»، بلاگری قمارباز سر می‌خورد در فضای مجازی؛ خانم وکیل مؤمنه «روز حسرت»، وکیلْ وصی زنِ ایرانی شده، سرپیری و چروکیدگی مکشفه می‌شود. چشم سینمای ایران روشن، این‌روزها دختربچه دسته دختران، لباس زیرش را رو می‌پوشد و بین خلق‌الله ادا در می‌آورد که این منم نماد زنِ ایرانی!

هیهات از غفلت مدیران سینمای ایران، وقتی غفلت می‌کنیم از امثال «شهناز حاجی‌شاه» که هنگام شهادت یک کلام برزبان آورد: «چادرم!» وقتی قهرمان واقعی خرمشهر، اولین شهیده‌ی این دیار خونین، زنی که پنجاه زن را مدیریت می‌کرد، آموزش مذهبی و رزمی می‌داد، مسلح بود و به دل شط می‌زد، زنی که باتقوا و شجاع بود در سینمای دفاع مقدس ما جایی ندارد؛ دسته دخترانی ساخته می‌شود با آن فیلم‌نامه ضعیف و بازی‌های نیم‌بند. وقتی می‌نشینیم برای پنج دختر سرگردان و بی‌هدف و بی‌برنامه جلوه ویژه خرج می‌کنیم و صداگذاری‌های حرفه‌ای را پای داستان زنانی که قهرمان نیستند هدر می‌دهیم و بودجه‌ای را تلف می‌کنیم، می‌شود انتظار کشف حجاب دخترک بازیگرش را با آن فضاحت و جلافت در نوع پوشش، آن هم در سالروز آزادی خونین‌شهری داشت که سال‌ها می‌گذرد از رشادت‌های بی‌بدیل و بی‌مانند زنانش در روزهای مقاومت.

سهم منِ‌جوانِ‌مخاطب از داستانش، تکرار هزارباره فیلم «روز سوم» است با آن بازیگرهای معلوم‌الحال و وطن‌ناپرستشان. خون پاک شهدا دامن‌گیر مدیران غافل و ناکارآمدی خواهد شد که بیت‌المال و موقعیت و زمان را تلف می‌کنند برای قهرمان‌سازی از ضدقهرمان‌ها و مترسک‌هایی که هرگز در سینمای ایران ماندگار نخواهند شد. وقتی از قهرمان غافل ماندیم، سهم‌مان ضدقهرمان می‌شود.

نویسنده: نرجس احمدی