«من» کیست و چیست، آیا وجود دارد یا ندارد؟ اگر وجود دارد چیست، خاستگاهش کجاست، تعریفش چیست، اگر وجود ندارد پس من کیستم؟!

آیا «منِ» هر انسان هیچ است، پوچ است، روح است، ذهن است و یا جسم و...است؟!

این سوالات، چالش ذهنی یک دانشجوی فلسفه با خود برای فهمیدنِ وجود یا عدم وجود و چیستی «من» در نمایش «که» است.

نمایش «که» به کارگردانی «بهمن علاقبندان» در چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر در تالار حافظ اجرا شد.

وجه تمایز این نمایش با بسیاری از نمایش‌های دیگر، به‌ویژه با موضوعات فلسفی، نویسندگی کار است که کارگردان، «نویسنده آن» است و به کار صرفا ترجمه‌ای، وارداتی و کپی‌برداری اکتفا نکرده است.

ترجمه آثار عمدتا غربی، آفتی است که دامن‌گیر نمایش‌ها بوده و آسیب‌های بسیاری را بر عرصه تئاتر و مهمتر از آن در فرهنگ کشور برجای گذاشته است.

شک و تردیدهای دانشجوی داستان که سال‌ها قبل یک حقیقت را شهود کرده با جدال فکری و نظری با ابوعلی سینا و گرگیاسِ پوچ‌انگار یونانی و پاسکال خاتمه می‌یابد. او درمی‌یابد که با فلسفه نمی‌تواند درگیری‌های ذهنی خود برای کشف حقیقت را حل کند و راه‌حل آن، تمرکز روی «منِ» خودآگاه و پاک کردن غبارهای درونی‌اش است.

تولید بومی اثری همچون «که» در عرصه تئاتر نشان می‌دهد که هنرمندان توان تولید مفاهیم بلند، معناگرا و ژرف را در این عرصه دارند به شرط آنکه خلاقیت و ایده‌های زاییده تفکر خود را بروز دهند و البته مسئولان باسواد و دغدغه‌مند به کاهش ضریب اثر «نفوذ و نفوذیان» خبیث در این عرصه نیز کمک کنند!