انیمیشنِ سینمایی «خانواده پاگنده» (Bigfoot Family) محصول مشترک کشورهای بلژیک و فرانسه است که «جرمی دگروسن» و «بِن استاسن» کارگردانی آن را بر عهده داشته‌اند.
 این انیمیشن که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد؛ داستان خانواده‌ای غیرطبیعی‌ست که پدر، در یک جهش ژنتیکی به یک فرد پاگنده با قدرت‌های خارق‌العاده و هیبتی پرمو، بدل می‌شود، فرزندش نیز از این جهش بی‌بهره نبوده و دارای قدرت‌هایی چون سخن گفتن با حیوانات، خوددرمانی و دگردرمانی از طریق ایجاد هاله‌ی نور در محل آسیب‌دیدگی است. همچنین این پسر گوش‌های تیزی دارد و بسیار سریع و عجیب می‌دود.
"خانواده پاگنده" در قالب نمایش داستانی ماجراجویانه برای کودکان و از طریق قهرمان‌سازی برای آن‌ها، اهداف تربیتی و دغدغه‌هایی ویژه را دنبال می‌کند. در این انیمیشن نیز همانند اکثر پویانمایی‌ها، فیلم‌ها و سریال‌ها و سایر محصولات فرهنگی اهدافی دنبال میشود که برای حاکمیت حائز اهمیت است.
پاگنده بعد از بازگشت از جنگل که در فصل اول این مجموعه اتفاق افتاد، در حال حاضر به چهره‌ای مشهور و محبوب تبدیل شده و پسر خانواده نیز به علت شهرت پدر در مدرسه مورد توجه قرار گرفته و حواشی ایجاد شده در پی این شهرت، منجر به ایجاد فاصله بین او و پدرش شده است.
  موضوعِ دهشتناکِ جهش ژنتیکی، در این انیمیشن جذاب نمایانده شده؛ به گونه‌ای که هر پسری ممکن است آرزو کند کاش همانند قهرمان داستان، حاصلِ جهش ژنتیکی باشد.

پاگنده
در بسیاری از انیمیشن‌ها، قدرت‌های خارق‌العاده داشتن، از شخص اول داستان قهرمان می‌سازد، اتفاقی که در دنیای واقعی وقوعش به مراتب سخت است، اما حاصل آن، تربیتِ نسلی است که داشتن قدرت‌های مردعنکبوتی، بن‌تن و سایر قهرمان‌های ساختگی را آرزو می‌کند و بدنبال تحقق آرمان‌ها با وجودِ این قدرت‌های پوشالی است.
از سویی دیگر، نکته مهمی که از وفور قهرمان‌هایی با قدرت‌های خارق‌العاده بشری در این پویانمایی و بسیاری از آثار مشابه قابل تامل است؛ عادی‌سازی و در دسترس نشان دادن قدرت‌های ماورایی‌ست. فراوانی این موضوع حکایت از آن دارد که دنیای غرب و دستگاه تبلیغاتی‌اش در شرایط آخر‌الزمانی کنونی در پی ارائه ″نسخه تقلبی″ از قدرت‌هایی است که جامعه عام بشری از آن بی‌بهره بوده و تنها منحصر به افراد ماورایی است! قدرت‌های معجزه گونه‌‌ای که مسلمان شیعه آن را متعلق به معصومین می‌داند و در انتظار انسان کاملی‌ست که قرار است در نقطه مقابل جهانی‌سازی لیبرالیسم، بر جهان حکومت کند. لذا در پی عادی‌سازی چنین قدرت‌هایی‌ست که یک وجه تمایز امام معصوم تلقی می‌شود.
یکی از نکات جالب در این انیمیشن نمایش استفاده‌ی درست از محبوبیت است. پاگنده دوست دارد، «دنیا را به جای بهتری تبدیل کند» دروغی که دنیای غرب در محصولات این چنینی در بوق و کرنا کرده است؛ اما نکته مثبت‌ آن است که وقتی مدیر برنامه‌ پاگنده از او یک دلقک تبلیغاتی می‌سازد تا پول درو کند، مقاومت می‌کند و می‌گوید:
 «نمی‌خوام قیافه‌مو به رسانه‌ها بفروشم، می‌خوام یک کار بدردبخور کنم» و وقتی مدیربرنامه‌اش این دیدگاه را غیرتجاری و فاقد سود می‌خواند، با برخورد تند پاگنده، پا به فرار می‌گذارد. زیرا پاگنده می‌خواهد، صدای مردم باشد و عقیده دارد اگر شهرتش نتواند به درد مردم بخورد، فایده‌ای ندارد. نمایش چنین دیدگاهی، تعبیر درست از سلبریتی بودن است. چنین سلبریتی‌ای آرزوست که به جای آه و فغان کردن و ایجاد ناامیدی در مردم کشورش، به حل مشکلات مردم بپردازد و به جای همنوایی با رسانه‌های ضدمردمش، آزاده باشد.
انیمیشن خانواده پاگنده گره اصلی داستان را حول موضوع محیط زیست شکل می‌دهد که موضوع چالشی و مهم و البته تکراری برای کشورهای سازنده‌اش است. داستانی هیجان‌انگیز از یک شرکت خصوصی استخراج نفت از آلاسکا به نام «اکسترکت» را بازگو می‌کند و در آن، عده‌ای از فعالان محیط زیست از پاگنده درخواست کردند که همراهشان باشد و با استفاده از شهرتش و ایجاد مطالبه مردمی بتوانند جلوی این اشتباه که منجر به تخریب محیط زیست می‌شود را بگیرند؛ پاگنده با پذیرفتن این دعوت، عزم سفر می‌کند چون معتقد است این بهترین راهِ استفاده از شهرت است. جالب اینکه وقتی پسرش او را توبیخ می‌کند که از یک نفر کاری ساخته نیست!
پاگنده می‌گوید: «یک نفر هم می‌تواند تغییر ایجاد کند» و در سیر داستان با کمک رسانه‌ای که پسر خانواده با دوستان نوجوانش انجام می‌دهد، از تخریب ممانعت می‌شود
و در پایان پسر خانواده حق را به پدر می‌دهد و اعتراف می‌کند که یک‌ نفر هم می‌تواند تغییر ایجاد کند.
 از نکات مهم و راهبردی این انیمیشن، عدم ارتباط این طمع محیط زیستی به دولت است! در داستان تاکید می‌شود که «اکسترکت، دولت را قانع کرده که فرآیند استخراج سوخت پاک هیچ ضرری به محیط زیست نمی‌رساند» این نوع ملاحظات فرقِ فیلم‌های آن‌ها با فیلم‌های ایرانی‌ست، زیرا آنها با آنکه فساد در ذات دولت‌هایشان وجود دارد، آن را تطهیر می‌کنند و در نهایت نیز ساختارهای دولتی به کمک می‌آیند، درحالیکه در فیلم‌های ما، کوچکترین اشتباه فردی به یک معضل اجتماعی و  تهمت به ناکارآمدی نظام می‌شود.
یکی از داستانک‌های فرعی انیمیشن که مطابقت با فرهنگ جاری کشورهای غربی دارد؛ نمایش روابط احساسی بین پسر خانواده با دختری بنام «إما» است؛ این نوع رابطه نامتعارف تناسبی با سن و سال نوجوان ندارد.
 آموزش عشق در دوران نوجوانی و این سطح از ارتباطات احساسی تا آن حد؛ از سوئی و منع کردن، تقبیح ازدواج در سنین نوجوانی، عدم بلوغ نوجوان در ابعاد دیگر که لازمه‌ی زندگی مشترک است از دگرسو، منجر به ارتباطات جنسی در سنین نوجوانی می‌شود که نتیجه‌اش درگیری عاطفی، افسردگی در این سنین و افزایش مادرانِ نوجوان که از معضلات کشورهای اروپایی است، می‌گردد.
با این وجود خانواده پاگنده در ردیف انیمیشن‌هایی ست که ارزش‌هایی مانند کار گروهی را به خوبی در ذهن مخاطب تزریق کرده و به ویژه توجه به خانواده و محوریت دادن به آن نقاط قوت این اثر به شمار می‌آید.

 روبش را در پیام رسان‌ها دنبال کنید: irwipe@