معصومه عمرانی/ اخیرا بیانیهای توسط تعدادی از اهالی هنر منتشر شده که در آن از اعتصاب کامیونداران حمایت شده است.
تجربه به روشنی نشان میدهد هدف عمده امضاکنندگان، نه حمایت از یک صنف بلکه حمایت از هر حرکتیست که ظرفیت تبدیل شدن به یک بحران برای کشور را دارد؛ تحمیل هزینههای سنگین بر گرده مسئولین و مردم که از قضا همین اعتصابکنندگان نیز جزئی از آنها هستند نتیجه بحرانآفرینی این جماعت است.
جالب اینکه بسیاری از افراد لیست کوچکترین حمایت و عکسالعملی نسبت به نسلکشی فجیع غزه نداشتهاند!
درحالی که در ماههای اخیر صفحه شخصی و تریبونهای رسمی و جشنوارههای بینالمللی محل اظهار نظر بسیاری از چهرههای شاخص دنیا در حمایت از غزه بوده است.
جمله «دین ما انسانیت است.» را بارها و بارها از زبان همینها شنیدهایم، آنجا که انتظار میرفت به اصول و قواعد دینی و فرهنگی احترام بگذارند...
اما انسانیت از نگاه آنان چیست؟
حالا که همه آزادگان جهان در حمایت از غزه به خط شدهاند، اینان کجایند که در حمایت از کودکانی که از گرسنگی به مرگ نزدیک شدهاند بیانیه بدهند؟!
مگر حمایت از چند کودک بیگناه جز انسانیت است؟
سوال جدی این است که چه نوع مخاطبی و با چه منطقی همچنان دنبالکننده مواضع این افراد و «تاثیرپذیرنده» از آنهاست!!؟
تناقضات آشکار در رفتار این افراد را چگونه برای خود حل کرده است!؟!
چگونه میشود نام «انسان» را به یدک کشید و قتل عام و نسلکشی در غزه را ندید؟؟
-اصلا مگر دولت فعلی همان دولت مورد حمایت اینها نبوده است؟
اگر بیانیهدهندگان معتقدند کمکاری و بیکفایتی وجود دارد، جای طلبکار بودن باید عذرخواهی کنند.
-اگر تلاشها را میبینند و دولت را کارآمد میدانند پس دمیدن بر آتش اعتصاب چه منطقی دارد؟
-اگر هم دولت را هیچکاره و فاقد اختیارات میدانند پس آن همه تلاش و دست و پا زدن برای بالا آمدنش چه بود؟!
واقعیت همان است که گفته شد، اکثر اینان تنها یک هدف دارند، هرجا میشود آتش فتنهای روشن شود، نفت روی آن بریزند...