عالیه بهرامزاد /اکثر ما ایرانی ها با قصه عجین هستیم. در فرهنگ ملی ما قصه برای درسآموزی یک ابزار کلیدیست. در فرهنگ دینی ما نیز داستان های وحیانی قرآن، برای عبرت اولیالباب و صاحبان خرد به زیبایی بیان شده است. اصلا گویا حرفهای اساسی، رموز و پندها در قالب هنر بهتر عنوان میشوند.
سالها از تاریخ عاشورا میگذرد و وقایع لحظه به لحظه این روز بزرگ امروز نقل مجالس ماست. آن هم شاید به این دلیل که به هنر توجه شده است. در شعر، نمایش، صنایع دستی، معماری و .... این رسالت با ذکاوت ائمه پر و بال گرفته و تا امروز رسیده است. آن روز که امام صادق شاعری را برای سرودن شعری در رثای اباعبدالله تشویق میکند و میفرماید: «ای اباهارون، هر که شعری در مصیبت حسین علیهالسلام بسراید، پس بگریاند ده نفر را، بر او بهشت واجب است». بی تردید هنر ابزار ماندگاری تاریخ عاشوراست.
اساسا هنر ما بهویژه هنر بعد از انقلاب، به تاریخ و حفظ رویدادهای عظیم آن بدهکار است. در باب اهمیت مفاهیم تاریخی همین بس که امام خمینی رحمهاللهعلیه در مورد سستی و تحریف در باب تاریخ انقلاب میفرمایند: «ما که هنوز در قید حیات هستیم و مسائل جاری ایران را - که در پیش چشم همهی ما به روشنی اتفاق افتاده است - دنبال میکنیم، فرصتطلبان و منفعتپیشگانی را میبینیم که با قلم و بیان، بدون هراس از هر گونه رسوایی، مسائل دینی و نهضت اسلامی را بر خلاف واقع جلوه میدهند ... شکی نیست که این نوشتهجات بیاساس به اسم تاریخ در نسلهای آینده آثار بسیار ناگواری دارد. از این جهت، روشن شدن مبارزات اصیل اسلامی در ایران، از ابتدای انعقاد نطفهاش تاکنون و رویدادهایی که در آینده اتفاق میافتد، از مسائل مهمی است که باید نویسندگان و علمای متفکر و متعهد بدان بپردازند.» (صحیفهی امام (۱۳۸۶)، جلد ۳، ص ۴۳۴).
و یا رهبری سالها قبل در اینباره فرمودند: «یکی از چیزهایی که بنده نگران آن هستم این است که این نسل جوانِ بالندهی ما که بحمدالله، هم آگاه و با بصیرت است، هم دارای انگیزه است، آماده بهکار است، وسط میدان است، انقلابی است، بهتدریج این حوادث مهم را، این عبرتهای بزرگ دوران معاصر را از یاد ببرد.»
چهل و سومین سال جشنواره فجر هم گذشت و باز این سوال برای ما ماند که چه زمانی قرار است سینما و هنر هفتم دین خود را به تاریخ حقیقی این سرزمین ادا کند؟ در کشوری که دین، فرهنگ، آداب و رسوم و اصلا همه چیزش با قصه عجین است به راستی چرا در تحقیق و نگارش و آگاهی بخشی از تاریخ خود تا این حد کُمیتش لنگ میزند؟
جوان گیلانی ما کی باید بفهمد انگلیسی ها سال ۱۲۹۶ در این شهر نه تنها به کسب و کار و دین مردم تجاوز کرده اند بلکه سینما را با وجودی که مظهر تمدن غربی بوده را آتش زدهاند؟
جوان مشهدی ما کی باید تصویر دقیقی از گوهرشاد و کشف حجاب رضاخانی در سینمای خود ببیند؟
تا کی باید شاهد توصیف بدون قصه از ماجرای روشنفکران مشروطه و پهلوی، جنایات انگلیسیها در ایران، ماجراهای غارت نفت این مردم، توصیف علمای هر عصر، چپاول سرمایه ملی توسط خاندان پهلوی و هزاران جریان تاریخی معاصر دیگر باشیم؟
امروز انقلاب ما وارد بهاری دیگر شده است؛ اما جوان ما نه از تاریخ قبل از انقلاب بلکه از تاریخ اوایل انقلاب، دفاع مقدس و حتی حوادث بعد از امام نیز بیاطلاع است. عصر اطلاعات ساندویچی و فضای مجازی برایش حوصله مطالعه، تحقیق و حتی شنیدن از بزرگترها را نگذاشته است. اینجاست که دلسوزان ما فریاد میزنند آهای سینمای تاریخی کجایی؟ سینمایی که اگر برای جوان سرزمین ما جلوهگری نکند شیاطین هالیوودی و یا برخی خائنین در لباس هنرمند، آنگونه که می خواهند برایش تاریخ را توصیف خواهند کرد.