خندان /جمعه‌ی نصر

یافتن موضوع ناب، البته نه یافتنی از نوع کاوشگری! بلکه یافتن به معنای دیدن. دیدنِ عظمت تاریخی، مردم‌شناسی و تأثیر قدرت ولایت بر کل جهان هستی.

که احتمالا چشمانِ تار و تنگ خیل عظیم هنرمندانِ این عرصه توانایی دیدن آن را نداشته باشد، زیرا این سوژه (موضوع) نه از طرف مدیریت‌ جشنواره‌های خارجی مقبول خواهد افتاد و نه حمایتی از جانب قشونِ هنرمندان سیاست‌زده‌ی مستکبر و غرب‌پرست ما بدنبال دارد!

البته شاید گوهرشناسی در جامعه‌ی هنر داخلی یا جهانی پیدا شود و این سوژه را بر پرده سینما بیاورد.

دخترکی با تحصیلات دانشگاهی متأثر از جنبش‌ فانی «زن زندگی آزادی» روز جمعه در مترو با خیل زنان محجبه روبه‌رو می‌شود، از سر کنجکاوی دلیل حضور آنها را جویا می‌شود و آنجا متوجه کانالیزه بودن اطلاعاتش می‌شود که چگونه است که با وجود فضای ارتباطی جهانی نتوانسته بود از این اتفاق خبردار شود، برایش سنگین می‌آید و از سر کنجکاوی با بانوی سالخورده‌ی مؤمنه‌ای که عکس فرزند شهیدش در آغوشش است همراه می‌شود.

با فلش‌بک‌های فیلم به زمینه‌ی شناختی عظیم این زن و سطحی بودن شناخت خود پی‌ می‌برد.

در همین اثنا به تفاوت عشق برتر این زن با عشق‌های اطرافش می‌رسد و غنچه‌های عشق در وجودش جوانه می‌زند.

در صحنه‌ی پایانی با حضور در نمازجمعه‌ی نصر، منقلب می‌شود و تمام!

البته می‌توان موضوعات متفاوت با آدم‌های متفاوت و حتی در داستانک‌های مختلف به این جمعه پرداخت. جمعه‌ای که در سطح جهان نمونه‌اش در تاریخ چندصدساله دیده نمی‌شود و منحصر به ایران قدرتمند و رهبر مقتدرش است.

باشد تا کسی ببیند و باشد با حضور چنین فیلم‌هایی سطح جشنواره‌‌های داخلی ارتقا یابد.