حاکمیت ظالمِ اسیر سنتها و مبارزه علیه آن
این پویانمایی به کارگردانی «مسعود صفری»، به عنوان فیلمی خوشساخت محسوب میشود که در مواجهه با آن میتوان تحلیلهای متفاوتی ارائه داد.
این فیلم کوتاه؛ داستانِ درخت خشکیدهای در مکانی است که لجنزاری جلوی آب روانِ کوه را میگیرد و با تمامِ توانِ خود بدنبال گرفتنِ حیات از موجوداتِ آن ناحیه است که درخت با نور خورشید توانسته کمی تحمل کند و تلاش میکند، لجنزار را نابود کند به همین دلیل از ریشههایش دل میکند و در نهایت آب را به قیمت دادن جانش، جریان میدهد؛ اما به واسطهی آب جاری شده، یکی از شاخههایش، جوانه میزند.
در تحلیل روانشناختی، مشکلات انسانها و عدمِ تغییر آنان، عمدتا به علت وابستگی به ریشههای معیوب و تعصبات است و برای تغییر و بالندگی نیاز است از ریشهها بُرید تا جانی دوباره گرفت.
در تحلیلِ فلسفی، تزاحم میان خیر و شر همواره وجود دارد. شر تمام توان خود را برای نابودی و ایجاد ناامیدی به کار میگیرد اما در نهایت خیر است که با کورسوی نور هدایت احساس مسئولیت کرده و برای نجات حیات، از جان خود میگذرد.
در تحلیل جامعهشناختی، میتوان لجنزار را حکومتِ فاسد و دیکتاتوری دانست که میل دارد هیچ اندیشهای جز اندیشهی خودش در جریان نباشد اما همواره در جامعه انسانهایی هستند که از نوری خارج از محدوده جامعه خود بهرهمند هستند و حاضرند برای تغییر ساختاری، از ریشههای خود بگذرند و جان بدهند! و این جاندادن، حیات را به دیگران بازمیگرداند.
در تحلیلِ سیاسی فیلم، با توجه به محل لجنزار و القائان آن؛ این مفهوم در آن مستتر است که حاکمیت ایران، لجنزاری نشان داده شده که با تمامِ قدرت سعی در نابودیِ حیاتی غیر از خود را دارد و در این میان، درخت خشکی که نماد مردم محروم و تحت ستم حاکمیت است، در پی نجات مردم مظلوم ایران، با نابودیِ حکومت است!.
در پایان این مرد درختی، اعتراض خود را با دمیدن در سازی چوبی از تَنَش، به گوش همگان رسانده و با لرزه افکندن بر اندام کوهستان، جریان حیات را از درون کوه بیرون میکشد و تمام ایران را زنده و سیراب میکند!!
:warning:از منظر و زوایای مختلف، که این پویانمایی بررسی شد، امکان تعمیم دادن آن به موضوعی بجز اعتراض علیه حاکمیت و سنتها، بسیار بعید به نظر میرسد! و نکته قابل تأمل اینکه، این فیلم کوتاه حاصل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است!!
وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe