انقلاب اسلامی ایران همواره تحت تهاجم دشمن بوده، هست و خواهد بود، زیرا پرچمدار توحید در جهان و اقامهکنندهی مبارزه علیه مستکبرین جهان است، بنابراین قدرتمندان کنونی جهان، به هیچ عنوان تاب این انقلاب را ندارند؛ به ویژه آنکه این انقلاب توانسته با اتکا به توان داخلی و استعدادهای ویژهی سرزمینی به قدرتی در منطقه و حتی در جهان تبدیل شود.
در این بین همواره برخی از سلبریتیهای داخلی، گویا پیادهنظام دشمنیهای مستکبرین جهان هستند. این افراد در طی این سالها در تمام حوادثی که رنگ و بویی از دوقطبیسازی و هزینهسازی برای جمهوری اسلامی داشته، کنشگریِ فعال داشتهاند و یأس و ناامیدی در جامعه پراکندهاند. تازهترین رویداد، مرگ دخترجوانی است که متاسفانه ابزاری شده برای هیاهوی این روزها، برخی از سلبریتیها با گذاشتن تصاویر خائنین به کشور؛ یعنی رضا خان و محمدرضای پهلوی برای ایران سوگوارنامه مینگارند، دیگری از اینکه بر این سرزمین چه آمده، مینالد و بدنبال جوابی برای دخترش است، برخی حجاب را برداشته و سرنگونی جمهوری اسلامی را خواهان هستند حال آنکه خود معترفند که حجاب چندانی هم نداشتند یا اینکه در خارج از کشورند و روغن ریخته را نذر کردند. هدف از نگارش این مطلب بیان حرف تکراری درباره سلبریتیها نیست زیرا روند برخی از این افراد نشان میدهد احتمالا این اقدامات آگاهانه است، بنابراین بهتر بود مسئولین مربوطه با در نظر داشتن سوابقشان، در کنترل آنان تلاش بیشتری میکردند و به هشدارها توجه مینمودند. مطالعه تاریخ بسیاری از شبهات ایجاد شده توسط سلبریتیها و افراد مغرض و دشمن را حل خواهد کرد. از طرفی برای برداشتن گام محکم در آینده نیاز به فهم دقیق از گذشته است. زمان قاجار تا انقلاب اسلامی، نشان داد شاهان بیکفایت و خائن به مملکت، سرزمین ایران را تنها با بستن قرارداد و بدون کمترین زحمتی تکهتکه کردند و حتی سختی جهاد را هم به جان نخریدند؛ زمین دادند و خندیدند.
◾فتحعلی شاه قاجار: قرداد گلستان ۱۸۱۳ میلادی + قرارداد ترکمنچای ۱۸۲۸ میلادی = جدایی شهرهای غرب دریای مازندران، قفقاز، باکو، تفلیس، آذربایجان، گرجستان، چچنستان، اوستیا، جمهوری داغستات شوروی، خانات ایروات، بخشهایی از سراوان و مغان، دوسوم تالشان
◾محمدشاه قاجار : قرارداد ازروم ۱۸۴۷ میلادی = رسمیت دادن به جدائی دوسوم کردستان بزرگ از ایران، منطقهی میان رودان (عراق امروز)
◾ناصرالدین شاه قاجار: قرارداد پاریس ۱۸۵۶ میلادی + گلدسمیت انگلیس + پیمان آخال با روسیه۱۸۸۱ میلادی + پیمان جدایی شهرهای مرزی ایران با روسیه ۱۸۹۳ میلادی = جدایی هرات و افغانستان، جدایی دوسوم بلوچستان و بخشهایی از کلات ایران، جدایی سرتاسر آسیای میانه، خوارزن و خیوع، ورارود و شرق دریای مازندران از ایران، مرو و سمرقند و بخارا، جدایی شهرهای مرزی سرخس، فیروزه و حصار از ایران
◾مظفرالدین شاه قاجار: تعیین حدود مرزی توسط مک ماهون انگلیسی = جدایی دو سوم خاک سیستان از ایران
◾محمدعلی شاه قاجار: قرارداد سن پترزبورگ میان انگلیس و روسیه = تقسیم ایران به دو منطقهی تحت نفوذ روسیه در شمال و تحت نفوذ انگلیس در جنوب و شرق و یک منطقه خالی (نقشه به سرانجام نرسید)
◾احمد شاه قاجار: سرزمینهای خلیج فارس بر اساس پیمان منطقهای مستشاران انگلیسی = قطر، امارات و عمان
◾رضا خان: حکمیت آلتای + قرارداد ۱۳۱٠ شمسی + قرارداد ۱۳۱۶ شمسی معروف به قرارداد سعدآباد = اراضی ایران در شرق کشور به افغانستان واگذار شد، بخشی از اراضی کشور که ارزش استراتژیک والا و اهمیت تاریخی داشت و قله آرارات به ترکیه واگذار شد، ترکیه تماما قسمتهای آرارات را بدست آورد، خط مرزی ایران و عراق به زیان ایران تعیین شد و رضاخان منابع نفتی واقع در غرب ایران و ادارهی کامل اروند کنار را به عراق واگذار کرد، افغانستان هم با امضای این پیمان از تلاش احتمالی ایران برای بازگرداندن مناطق تاجیکنشین به ایران مصونیت یافت.
◾محمدرضا شاه: قرداد ۱۳۳۳ شمسی + جدایی غیرقانونس از ایران = بر اساس نص صریح فصل سوم قرارداد مودت ۱۹۲۱ میلادی ایران و شوروی، شوروی متعهد شده فیروزه را به ایران بازگرداند اما محمدرضا، آن را به شوروی واگذار کرد، بحرین نیز با استقبال وی از ایران جدا شد...
حال با این وضعیت، اگر نظام شاهنشاهی ادامه مییافت، یحتمل سلبریتیهای همیشهمعترض کنونی، هموطن محسوب نمیشدند چون اعلیحضرت، شهرشان را واگذار کرده بود و باید در کشور تازه تاسیسشان برای خود هویتی دست و پا میکردند چون تاریخ نشان داده هیچ همتی در شاهان قاجار و پهلوی برای حفظ کیان وطن نبوده و تجزیه شدن کشور اگر برای خاندانشان سود داشت، از آن استقبال هم میکردند همانگونه که در جدایی بحرین، شادمانی کردند.
هماکنون نیز به مثابهی چهل سال اخیر، دشمنان داخلی و خارجی بدنبال «تجزیهطلبی» هستند اما چون «استقلال اصل اساسی انقلاب اسلامی» است به این مهم جز با جنگ دست نمییابند و قطعا با توجه به سابقه دفاع مقدس، ایرانی میمیرد اما یک وجب از خاک را نمیدهد.
لازم به ذکر است که نفوذیهای داخلی با وادادگی سیاسی در برهههایی از تاریخ جمهوری اسلامی باعث از دست دادن ذخایر ارزشمند انسانی همچون شهدای هستهای، شهید فخریزاده و... شدهاند که نشان میدهد تفکر غربگرا و اسارتبار برخی از مسئولین وقت، ثمرهای شاهنشاهی دارد، همانند وادادگی و سرسپردگی مسئولین حوزه فرهنگ که ثمرهاش در این بحرانها دیده میشود. مسئولین فرهنگی تنها با رصد اقدامات و صفحات شخصی و... برخی از سلبربتیها که تقریبا در تمام حوادث ریز و درشت، مواضع مشابه با دشمنان قسم خوردهی رسانههای معاند همچون بیبیسی و... دارند، میتوانستند بهتر عمل کنند و همانند بسیاری از کشورها و به کمک نهادهای ذیربط این افراد را ملزم به رعایت قانون نمایند، در حالیکه تساهل یا وادادگی و حتی محاسبات نادرست مسئولین مربوطه شرایط کنونی چهرهها را رقم زده و این عملکرد قابل اغماض نیست. روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید.