زهرا تیموری‌نژاد /سوپر هوش مصنوعی در خالق؛ زائیده‌ی توهمات هالیوودی، صنعتت فیلم‌سازی و هالیوود تصوری برای ما بوجود آورده که با شنیدن «هوش مصنوعی» ناخودآگاه ربات‌های انسان‌نما در ذهنمان تداعی می‌شود. رویای ربات‌های هوشمند از همان سال‌های ابتدای تولد سینما در فیلم‌ها خودنمایی می‌کرد برای مثال فیلم «متروپلیس» (Metropolis) محصول ۱۹۲۷. این فیلم ساخته‌ی فیلم‌ساز اکسپرسیونیست آلمانی، فریتز لنگ است که بعدها الهام بخش ساخت بسیاری از فیلم‌های دیگر در این ژانر شد. سری فیلم‌های «جنگ ستارگان»(Star Wars) (از سال ۱۹۷۷ تا اکنون) و چندگانه‌ی «ترمیناتور»(The Terminator) به کارگردانی جیمز کامرون (۱۹۸۴، ۱۹۹۱، ۱۹۹۶، ۲۰۰۳، ۲۰۰۹، ۲۰۱۵، ۲۰۱۹) از نام آشناترین این نوع فیلم‌ها هستند.

کارنامه فیلم‌های علمی-تخیلی پر است از محصولاتی که در آن ربات‌های انسان‌نمای هوشمند مانند انسان از احساسات برخوردارند و به تکاملی دست می‌یابند که می‌توانند برای زندگی خود تصمیم بگیرند، درواقع به قدرت اختیار و اراده می‌رسند؛ موهبتی که خداوند تنها به انسان بخشیده تا به مقام اشرف مخلوقات برسد! در این نوع فیلم‌ها غالباً شخصیتی وجود دارد که به تنهایی اولین ربات با قدرت اراده را خلق می‌کند.

برای مثال در فیلم «هوش مصنوعی» (A.I. Artificial Intelligence) ساخته‌ی استیون اسپیلبرگ محصول ۲۰۰۱، پرفسور هابی رباتی به‌ شکل پسربچه اختراع می‌کند که احساساتی مشابه یک پسربچه واقعی نسبت به والدینش دارد. و یا در فیلم «من ربات هستم» (I, Robot) محصول ۲۰۰۴ به کارگردانی الکس پرویاس، شخصیتی به نام دکتر آلفرد لنینگ، رباتی به نام سانی می‌سازد که قدرت اراده و تصمیم دارد، حتی مانند انسان رویا می‌بیند و در نهایت برای آزادی ربات‌ها قیام می‌کند.

گراتور۱

اکثر فیلم‌هایی که در زمینه هوش مصنوعی ساخته می‌شوند با محوریت «سوپر هوش مصنوعی» هستند و تنها بخش‌هایی از آن به «هوش مصنوعی محدود و عمومی» اختصاص دارد. هدف نمایش هوش مصنوعی محدود و یا عمومی در این نوع فیلم‌ها ایجاد این ذهنیت در مخاطبان است که «هر آنچه در فیلم می‌بینید روزی به حقیقت می‌پیوندد». برای مثال در فیلم «هوش مصنوعی» دستگاهی با عنوان «Ask me any thing» وجود دارد که کاراکتری شبیه انیشتین به‌صورت هولوگرام به تمام سؤالات مخاطب پاسخ می‌دهد و اکنون در سال ۲۰۲۳ که ۲۲سال از ساخت این فیلم می‌گذرد «CHAT GPT» به مخاطبان معرفی شده که کاری مشابه «Ask me any thing» در فیلم هوش مصنوعی انجام می‌دهد. این تکنولوژی در زیرگروه هوش مصنوعی محدود قرار می‌گیرد، اما ربات‌های هوشمند با قدرت اراده و اختیار نوعی سوپر هوش مصنوعی است که رسیدن به آن غیرممکن است.

فیلم سینمایی «خالق» (The Creator) یکی از جدیدترین محصولات سال ۲۰۲۳ به کارگردانی گرت ادواردز در زمینه‌ی هوش مصنوعی است. استودیو قرن بیستم خلاصه داستان فیلم «خالق» را اینگونه منتشر کرده است: «در میانه جنگی بین نژاد انسان و نیروهای هوش مصنوعی، یک مأمور سابق نیروهای ویژه به نام جاشوا(با بازی جان دیوید واشنگتن) که از ناپدید شدن همسرش غمگین است، به خدمت گرفته می‌شود تا معمار هوش مصنوعی پیشرفته‌ای که خالق یا کریتور نام دارد را پیدا کند و بکشد، کسی که یک سلاح اسرارآمیز با قدرت پایان دادن به جنگ و خود بشریت ساخته است. جاشوا و تیم عملیاتی‌اش از خطوط دشمن عبور می‌کنند و به درون منطقه تحت اشغال هوش مصنوعی می‌روند. با این حال، آن‌ها متوجه می‌شوند که این سلاحی که دستور نابودی‌اش را دارند، یک هوش مصنوعی ساخته شده به‌شکل یک کودک خردسال است.»

انسان و ربات در کنار هم زندگی خوبی داشتند تا اینکه به ادعای آمریکا ربات‌ها با بمباران هسته‌ای منجر به مرگ میلیون‌ها آمریکایی شدند و از آن پس آمریکا علیه ربات‌ها و سازنده هوش مصنوعی پیشرفته یعنی خالق اعلام جنگ کرد و طبق معمول برای نجات بشریت دست به‌کار شد.

 مردم و دولت‌های بلوک شرقی پذیرای ربات‌های باقیمانده شدند و به این ترتیب جنوب آسیای شرقی یا به تعبیر فیلم آسیای نو به آخرین سنگر هوش مصنوعی تبدیل می‌شود.

جاشوا به‌عنوان مأمور مخفی در جنوب آسیای شرقی با مایا ارتباط برقرار می‌کند تا خالق ناشناس هوش مصنوعی پیشرفته «نیرماتا» را پیدا کند (در ابتدای فیلم در یادداشتی نیرماتا به زبان نپالی خالق یا آفریننده معرفی می‌شود که ربات‌ها او را به‌عنوان خالق و خدا می‌پرستند).

جاشوا در این مأموریت به مایا دل می‌بندد و با او ازدواج می‌کند، ولی درحالی که مایا باردار است مأموریت لو می‌رود و جاشوا همسر و فرزندش را از دست می‌دهد. اکنون بعداز پنج سال از آن ماجرا دولت آمریکا از جاشوا می‌خواهد تا دوباره به آسیا برگردد تا این‌بار سلاح مرگباری که نیرماتا برای نابودی «نومد» (NOMAD) و نسل بشر ساخته را از بین ببرد.

نومد مؤثرترین و پرهزینه‌ترین سلاحی است که آمریکا برای شناسایی و نابودی هوش مصنوعی به‌کار می‌گیرد. جاشوا سلاح را که یک ربات کودک است پیدا می‌کند و او را «الفی» می‌نامد؛ رباتی خاص و منحصربه فرد با هوش مصنوعی پیشرفته که توانایی رشد، تکامل، کنترل از راه دور و همچنین قدرت‌هایی معجزه‌وار دارد. جاشوا پی می‌برد هدف از نابودی نومد پایان دادن به جنگ و صلح میان انسان و ربات است، بنابراین اگرچه در این فیلم اهداف دولت و ارتش آمریکا جنگ‌طلبانه معرفی می‌شود، اما باز هم یک آمریکایی یعنی جاشوا است که با فدا کردن جان خود منجر به نابودی نومد و برقراری صلح می‌شود.

فیلم «خالق» با داشتن فیلم‌نامه‌ای منسجم، پروژه‌ای خوش ساخت و سرگرم‌کننده است که با تأثیر از تفکر اومانیسم سعی دارد بیننده را متقاعد کند انسان می‌تواند در مقام خالق برآید و به تنهایی مخلوقی به مراتب برتر و هوشمندتر از نسل بشر بیافریند؛ مخلوقی استثنایی که پیامبروار «صلح و آزادی» را برای همه به ارمغان خواهد آورد.  گرت ادواردز نپال زادگاه بودا را برای پیشبرد داستان فیلم انتخاب می‌کند، ربات‌های راهب تسبیح به دست را نمایش می‌دهد که در موعظه‌هایشان آمدن ناجی را نوید می‌دهند، الفی نیز کارهای معجزه‌آسای خود را با حرکتی نظیر عبادت بوداییان انجام می‌دهد. ادعا می‌شود آیین بودا بیشتر بر کردار نیک، پرهیز از کردار بد و ورزیدگی ذهنی تأکید دارد و اخلاقیات بودا گرایانه بر دو اصل بی‌گزندی و رواداری برپا شده‌ است؛ بنابراین نویسنده و کارگردان با انتخاب نپال و نشانه‌های بودایی، تمام این ادعاها را برای ربات‌ها قائل می‌شود تا برحق بودن ربات‌ها را نمایش دهد. 

نگرش هالیوودی در نمایش ربات‌ها و قدرت انسان در خلق ربات‌هایی با ویژگی‌های کامل انسانی و حتی فراتر از آن، از غرور و سرکشی انسان نسبت به خالق خود سرچشمه می‌گیرد؛ «تکبر و غرور» انسان نسبت به خداوند، او را به جایی می‌رساند که مدعی خلقتی برتر از خلقت خداوند می‌شود. هرچند این توهمات و تخیلات هالیوودی تنها در حد آرزوست و تحقیقات در زمینه «سوپر هوش مصنوعی» ثابت می‌کند رسیدن به این مرحله در تاریخ بشریت غیرممکن است، اما باز هم انسان دست از سرکشی برنمی‌دارد و با ساخت فیلم‌هایی در این زمینه افکار مخاطبان بی‌شماری را با خود همراه می‌سازد.